سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خبرنامه
 

سرباز یا سربار؟!

بی شک جنگ نرم به مراتب سخت تر و پیچیده تر از جنگ سرد و سخت می‌باشد. چون ظاهر و باطن افرادِ دشمن و حتی افرادِ خودی، کاملاً مشخص نیست و هر کدام ممکن است بزرگترین ضربه‌ها را بر پیکر اسلام و مملکت وارد کنند. به صورت نرم و دوستانه خنجر را از پشت می‌زنند.

امام خامنه ای حفظه الله: امروز جمهوری‌ اسلامی‌ و نظام اسلامی‌ با یک جنگ عظیمی‌ مواجه است، لیکن جنگ نرم خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانی‌ باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکری‌‌اند. بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی 4/6/88

ایشان بارها تأکید بر داشتنِ بصیرت و صبر کرده‌اند، (فرموده امام علی علیه السلام: لَا یَحْمِلُ‏ هَذَا الْعَلَمَ‏ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْر. نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه173) که بدون آن باعث اشتباه و نابودی می شود. ندای أین عمارش را که فراموش نکرده اید؟ اهل بصیرت و صبر کجا هستند؟!

اما سخن اصلی این است که چه کسانی می توانند وارد کارزارِ جنگ نرم شوند؟ یکی از کارزارهای مهم و اصلی دشمن در جنگ نرم، جبهه سایبری است. چه کسانی باید در پسِ خاکریزِ این جبهه جهاد کنند؟ یادگاران دفاع مقدس هم به خوبی می‌دانند و تجربه دارند که هر کسی نمی‌توانست (نه اینکه لیاقت نداشت) تفنگ به دست بگیرد و در مقابل دشمن بایستد.

قطعاً میدان نبرد در اینجا با جنگ سرد و سخت تفاوت می‌کند و چه بسا سخت‌تر! آیا هر کسی می تواند وارد این میدان شود؟ به جای اسلحه و رگبار و کشیدن ماشه، صفحه کلید در دست بگیرد و کلیدهایش را فشار دهد! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

چه بسا اشخاصی وارد جنگ نرم و جبهه سایبری می شوند، نه تنها آنچه را که تاکنون داشتند، از دست می‌دهند؛ بلکه شاید به نفع جبهه دشمن (خواسته یا ناخواسته) عمل کنند و در اصل مهره‌ی آنها باشند!

ما را به خیر تو (نگارنده) امیدی نیست شر مرسان! ببینیم آیا می‌توانیم؟ لایقِ عنوانِ افسر جنگ نرم هستیم؟ کلاه سرمان نرود...

لینک این مطلب در مجله باشگاه خبرنگاران


[ جمعه 91/10/29 ] [ 9:48 عصر ] [ حسین هاتفی ]

ابهت مدیر

هر وقت اسمش میاد از ترس سکته می‌کنم، تا چه رسد به اینکه بخوام روبه روش بایستم و باهاش حرف بزنم. مدیر مدرسه رو میگم. اصلاً تو صورتش نمی‌تونم نگاه کنم، خبردار و با احترام بدون اینکه تکون بخورم می‌ایستم، شش دنگ حواسم جمع حرفاشه تا نکنه چیزی از قلم بیفته. چنان ابهتی دارد که آن سرش ناپیداست.

اما بسی تعجب از انسان! بدون احترام و ترس و توجه و در اوج بی خیالی و حواس پرتی با مدیری دیگر سخن می‌گوید که قابل توصیف نیست و همین مدیر مدرسه آفریده‌ی اوست. نماز را می‌گویم، چه راحت تمامش می‌کنم، انگار که می‌خواهم کوهی را از سر راه بردارم.

یک بنده‌ی فقیر (یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ. ای مردم شما همگی نیازمند به خداوند هستید. فاطر/15) برای سخن گفتن با پروردگار خویش فقط 17 دقیقه یا کمتر برای سخن گفتن با او وقت می‌گذارد. برای نگارنده فقط همین است! این مدت را چگونه با او سپری می‌کنیم؟

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیدِکَ الْخَیرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ. آل عمران/26. بگو: بارالها! مالک حکومتها تویی؛ به هر کس بخواهی، حکومت می‌بخشی؛ و از هر کس بخواهی، حکومت را می‌گیری؛ هر کس را بخواهی، عزت می‌دهی؛ و هر که را بخواهی خوار می‌کنی. تمام خوبیها به دست توست؛ تو بر هر چیزی قادری. 

إِنْ یشَأْ یذْهِبْکُمْ أَیهَا النَّاسُ وَیأْتِ بِآخَرِینَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِکَ قَدِیرًا. النساء/133. ای مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان می‌برد و افراد دیگری را (به جای شما) می آورد، و خداوند، بر این کار تواناست.

وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.آل عمران/189. و حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خدا بر همه چیز تواناست.


[ سه شنبه 91/10/26 ] [ 10:3 عصر ] [ حسین هاتفی ]

غربت واقعی

آن روز که مقابل این زنجیر بدون کتاب دعا ایستاده بودی داغ غربت ائمه مظلوم بقیع نمایان بود، آن پرسش مرد عرب از مکان قبر دختر رسول خدا (لینک)، آن کبوتران خاکستری رنگ، پرواز و فرودشان بر خاکهای سرد و گرم بقیع، آن مردان نامرد (أشباه الرجال و لارجال) تکیه زده بر صندلی‌های جهل و نادانی و آن سخن‌پراکنی‌های بی شرمانه؛ و از همه مهمتر کرامت و عظمت ائمه و اولیای بقیع، همه دست در دست هم آماده‌اند تا بغض را بشکنند و داغ آن غربت را بر جان زنند.

نگاه به گنبد خضراء می‌افتد، یا رسول الله اجرِ نجات مردم از نادانی و شکم پرستی و بدبختی و... باید بسیار بالا و پر هزینه باشد، آیه‌ی اجر رسالت در گوش طنین انداز می‌شود: لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى. «شوری/23» من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم. دستشان درد نکند، شمشیرشان خوب یاری کرد، سنگ و چوب و زهر و... همه در یاری و دوست داشتن اهل بیت و نزدیکان پیامبر به کار گرفته شد!

بسیاری هستند که در بقیع پیوسته یاد از مشهد الرضا می‌کنند و آه از دل بر می‌کشند و می‌گویند کاش مثل حرم امام رضا علیه السلام... مدام فرازهایی (السلام علیک یا غریب الغرباء) از زیارت علی بن موسی الرضا را در ذهنشان مرور می‌کنند و یک سوال بزرگ از خود می‌پرسند: غریبی با آن حرم با شکوه و زائران و مجاورانِ عاشق، چطور جمع می‌شود؟ و باز آن داغ‌ها یک به یک سراغت می‌آیند.

ولی نه! امام رضا هم غریب است، حتی غریب‌تر از ائمه‌ی بقیع. از مجاورین و زائرین بقیع چه انتظاریست؟ از مجاورین و زائرین امام رئوف چه انتظاری؟ از ادعا تا عمل چقدر فاصله؟ چه چیزها که امام را لحظه لحظه غریب و غریب‌تر می‌کند. در حیاتش چنان غریب (مادی و معنوی) بود که غریب الغرباء شد، در شهادت و نبودِ ظاهری‌اش هم این غربت ادامه دارد. هنوز هم باید گفت:

السلام علیک یا غریب الغرباء


[ شنبه 91/10/23 ] [ 1:0 صبح ] [ حسین هاتفی ]

محرم و صفر

این مطلب برگرفته از نوشته ابراهیم اخوی از مجله خانه خوبان چاپ دی ماه91 است.

محرم شد. صفر هم تمام می‌شود، اما حسینی بودن به ماه و به نام و به شهرت نیست. به نسبت و سیادت هم نیست. همه ما باید و می‌توانیم حسینی باشیم و حسینی زندگی کنیم. شعار و شعور حسین علیه السلام با هم معنا پیدا می‌کند؛ سوگواری و پیروی، از هم جدا نمی‌شوند. اشک، شوقِ حرکت ایجاد می‌کند و حرکت است که دل را از قساوت دور می‌نماید تا در مجلس امام حسین علیه السلام ببارد.

وقتی دل حسینی شد، چراغ هدایت هم در آن روشنایی می‌کند و چنین فردی اجازه استفاده از کشتی نجات را برای رسیدن به ساحل امن و ایمان خواهد یافت. کشتی نجات سیدالشهداء، بزرگترین نقطه امید برای ما در زندگی پر تلاطم امروزی است. وقتی فرموده‌اند: کشتی امام حسین علیه السلام سریع‌تر به مقصد می‌رساند، خواستند به ما در عصر سرعت و شتاب و خطر، راهنما داده باشند.

دغدغه صیانت از حس حسینی بودن و احساس حسینی ماندن، مسئله مهمی است که تلاش خود را می‌طلبد. این امانت را به خود آقا بسپاریم.


[ جمعه 91/10/22 ] [ 7:31 صبح ] [ حسین هاتفی ]

نشد تا نماز صبح را سر وقت بخوانم، نماز شب که هیهات! گاهی هم تا نزدیک آفتاب و نماز طلایی. گاهی هم خواب غفلت و قضاء. صبحانه خورده و نخورده از خونه می‌زنم بیرون دنبال بدبختی و یک لقمه نون، شاید دنبال نون حلال. یا نه میرم مدرسه یا دانشگاه دنبال درس و بحث.

ظهر خسته و کوفته میام خونه، یه لقمه غذا می‌خورم و یه نماز دست و پا شکسته هم قبلش یا بعدش می‌خونم. عصر یا خوابم یا تلویزیون می‌بینم. شاید هم دوباره بزنم بیرون و برم دنبال نون حلال! یا می‌شینم خونه درسهای فردا رو می‌خونم.

شب شده؛ خسته و کوفته تر از ظهر، منتظرم تا شام بخورم و کارهای نیمه تموم روز رو انجام بدم و بخوابم، نماز مغرب و عشاء هم دوباره دست و پا شکسته می‌خونم. فقط می‌خونم تا راحت بشم و بیشتر هم از ترس چوب خدا!

دوباره فردا صبح و همان آش و همان کاسه...

در این بین پـــس تــو کـــجـایــی؟!

با وجود چنین منتظرانی آیا آمدنت نزدیک است؟

پس تو کجایی؟!


[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 2:20 عصر ] [ حسین هاتفی ]

زینب رو که نمیزنن!

یک گفتگوی کوتاه با یکی از دوستان در تبلیغ ماه محرم:

من: دلم خیلی براش تنگ شده، حتی برای شیطونیهاش

او: غصه نخور به زودی میبینیش، چشم به هم زدی تموم شده

من: آخه خیلی به هم وابسته‌ایم، هم من، هم اون

او: خب طبیعیه، دخترا بابایی‌اند!

من: بعضی وقتها که خیلی شیطونی میکنه، دعواش میکنم، کشتی هم میگیریم، هم میزنه هم میخوره

او: کتکش هم میزنی؟

من: خیلی کم

او: اشتباه میکنی! تو رو خدا یه وقت نزنیشا!

من: چرا؟

او: خب اگه میخواستی بزنیش نباید اسمش رو زینب میگذاشتی، زینب رو که نمیزنن!

سکـــــوت ســـــرد


[ شنبه 91/10/16 ] [ 10:12 عصر ] [ حسین هاتفی ]

لطفا یک صلوات بفرستید

مجله خانه خوبانِ (چاپ آبان و آذر سال 91) موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه را مثل همیشه می‌خواندم. نوشته‌ای از علی قهرمانی با عنوان "لطفاً یک صلوات بفرستید" خواندم که شاید خواندنش برای شما خالی از لطف نباشد، به راستی که چه کرده‌ایم و چقدر منتظر هستیم و انتظار می‌کشیم؟!

***

برای اینکه موضوع این یادداشت را توضیح بدهم اول یک صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. همین است، موضوع این ستون کوتاه، صلوات است. دوباره صلوات نمی‌فرستید؟! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

حالا که مجله را دست گرفته‌اید و قبل از رفتن به صفحات و ستون‌های دیگر چشمتان این یادداشت را گرفته، نگاهی به عنوانش کرده‌اید و صلواتی فرستاده‌اید، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم؛ و منتظر مانده‌اید که نویسنده چه می‌‌خواهد بگوید، پس منتظرتان نمی‌گذارم به شرط اینکه شما هم صلوات دیگر را فراموش نکنید.

تا چشم کار می کرد ماشین بود و ماشین، راه بندان، بوق و سروصدا! توی این نیم ساعت ماشین حتی نیم متر هم جابه‌جا نشده بود. باید می‌رفتم هیئت، دوست داشتم قبل از شروع مجلس، تو هیئت باشم. داشت دیر می‌شد!...

ـ مگه هیئت مال خود آقا نیست؟! پس چرا نمی‌خواد برم؟!

ـ مطمئناً آقا به فکر ما هست! خودش فرمود: ما شما را فراموش نمی‌کنیم. پس عیب کار کجاست؟! یه لحظه دقت کردم دیدم تو این مدت که تو ماشینم یه لحظه به فکر آقا نبوده‌ام.

ـ خدایا! برای جبران اینکه... همین الان ده تا صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اللهم صل علی محمد و آل...

اللهم صل...

اللهم... راه باز شده بود و ماشین داشت به سرعت خطهای جاده را زیر می‌گرفت.

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

***

حتی به صورت ظاهری هم به یادش نیستیم تا چه رسد به...


[ یکشنبه 91/10/10 ] [ 11:23 عصر ] [ حسین هاتفی ]

چرا موفق هستند؟

صبر و استقامتش مثال زدنی، مهربانی و عطوفت و گذشتش حتی دشمنانش را هم شگفت زده کرده بود. شاید هنوز در ذهن‌ها خاطرات سریال افسانه دونگ یی، در حال رژه رفتن باشد. سریالی که در ایران و بسیاری از کشورها موفق بوده‌ و بسیاری از مردم را هر طور که بود به تماشای تلویزیون می‌کشاند.

آیا واقعاً هم موفق هستند؟ اصلاً چرا این همه استقبال می‌شود؟ تعالیم مذهبی و ملی ما با مفاهیم آن فیلم‌ها سازگاری دارد؟ افسوس و افسوس که در بعضی از فیلمهای ایران خودمان هم این تعالیم مذهبی و ملی یافت نمی‌شود. (و چه بسا مغایرت هم دارد!) بی شک در پسِ هر فیلمنامه‌ای اهداف و مفاهیمی است که شاید بیننده متوجه نباشد و ناخودآگاه تأثیراتش را بگذارد. پس دریچه چشم را به روی هر فیلمی باز نکنیم!

پستی با عنوان دونگی یی و قصر زندگی ما با رویکرد اخلاقی نوشته شد. این پست، خیلی کوتاه (و البته ناقص) به نقد و بررسی این سریال می‌پردازد. بعضی از مردم به تحسینِ ادب و صبر و فرهنگِ بالای بازیگران در فیلم می‌پردازند. در این سریال و امثال آن (جومونگ و امپراطور دریا و ...) درست است که این موارد دیده می‌شد، ولی آیا در همه سریال‌های کره‌ای این گونه است؟!

البته جای صد تأسف است که سریال ایرانی که بعد از آن پخش می‌شد، بسیار سخیف و بی محتوا و بی‌ارزش و پر از لودگی بود که امثال آن هم کم نبوده و نیست. گذراندن وقت برای سریال کره‌ای صد رحمت به این فیلمها دارد. سریال‌های ایرانیِ موفق و پربیننده و با محتوای خوب هم بوده، ولی بسیار کم هستند.

یکی از اصلی ترین دلیلهای موفقیت این نوع فیلم‌های کره‌ای (با اینکه محتوا و فیلمنامه‌ی دقیق و قوی ندارند) این است که جریان و روند فیلم بسیار طبیعی سپری می‌شود. مثلاً دونگ یی از نقطه صفر شروع می‌کند و پله پله مراحل را پشت سر می‌گذراند و از همه قابل توجه‌تر و مهم‌تر نشان دادن این سیر و رشد در طول فیلم است.

هر بیننده‌ای بر اساس فطرت خود این رشد طبیعی و گرفتاری‌ها را ناخودآگاه حس می‌کند و با فیلم همراه می‌شود و به نوعی دل به آن فیلم می‌دهد. ولی اگر سیر این اوج و فرود در فیلم رعایت نشود و یا نشان داده نشود؛ بیننده رغبتی به فیلم پیدا نمی‌کند و از آن زده می‌شود و آن را غیر واقعی می‌پندارد و به اصطلاح تعبیر به فیلم هندی می‌کند.

این موارد به خوبی در بعضی از فیلمهای ماه مبارک رمضان، نمود پیدا می‌کند. مشکلات یک آن بر سر خانواده‌ای خراب می‌شوند و یک آن در چند قسمت پایانی همه چیز تمام و زندگی گل و بلبل می‌شود. نهایت هنری هم که بعضی از فیلمنامه نویس‌ها انجام می‌دهند، نوشتن چند ماه بعد یا چند سال بعد است، سپس اتفاقات خوش یا بد یا نتیجه فیلم گرفته می‌شود.

یکی از نکاتی که در این فیلم بسیار قابل توجه و مبهم بود، زندگیِ موفقشان رنگی از دعا و توکل و حضور خداوند نداشت. (حتی طبق دین و آیین خودشان) در موارد بحرانی فقط متکی به خود و تدبیرشان بودند.

نکته دیگری که حیرت آور بود شکنجه شدن افراد (حتی زنان) در قسمتهای مختلف بود که این حتی توسط عالیجناب که سرشار از عطوفت و مهربانی بود، دیده و تأیید می‌شد. موردی که نه تنها دین آن را تجویز نمی‌کند، بلکه خلاف مروت و انسانیت است.

چرا موفق هستند؟

و بسیار نکات مبهم و لطایف زیبای دیگری که در این فیلم بود و در این اختصار نمی‌گنجد.


[ پنج شنبه 91/10/7 ] [ 10:48 عصر ] [ حسین هاتفی ]

نه لایق نویسندگی است و نه نوشته‌هایش محتوایی دارد. حتی قلم را اشتباه به دست می‌گیرد، البته یاد گرفته که قلم به دست نگیرید و با صفحه کلید بنویسد، بماند که آن را هم بلد نیست. نمی‌دانم چه شد که درست یک سالِ پیش تصمیم به ایجاد یک وبلاگ به صورت جدی گرفت. انگار همین دیروز بود و چه زود گذشت! بارها با خود فکر کرده است که لازم بود؟ چقدر او را به خداوند نزدیک کرد؟ دور نشد؟ مورد رضایت و تأیید صاحب و مولایش بود؟ نمی‌دانم...

نوشتن سایت و وبلاگ نباید بیهوده و بی‌هدف و برای خوشگذرانی و گذراندن وقت باشد. یکی از ابزار سایت‌ها و وبلاگ‌ها امکان ارسال نظر برای یادداشت است که متأسفانه حق آن ادا نمی‌شود و هر کسی با هدفهای مختلف از آن استفاده می‌کند. هدف اصلی، بحث و تبادل نظر با مدیر وبلاگ یا سایت و مطرح کردن انتقادات و پیشنهادات توسط خوانندگان است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ‏ أَهْدَى‏ إِلَیَ‏ عُیُوبِی‏. بهترین دوستانم آن کسى است که عیب‌هایم را دوستانه به من هدیه دهد. تحف العقول، ص366. پر واضح است که ارزشمندترین نظرات برای مدیران وبلاگها، نظراتی است که سازنده و در راستای همان مطلب باشد، حتی اگر انتقاد صریح باشد. نکته لطیفی که از روایت قابل برداشت است این است که امام صادق علیه السلام می فرماید: بهترین دوستانم کسانی هستند که عیبهایم را به «من» هدیه کنند. یعنی هم عیب را بگویند و هم مثل هدیه دادن قشنگ بگویند و هم به خود من بگویند نه پشت سرم.

در طول این یک سال از همه خوانندگان این وبلاگ تشکر می‌کنم و حضور ایشان و نظراتشان باعث رونق وبلاگ و قوت قلب و جسارت نگارنده شد. امید است که با نظرات و انتقادات خود (از قالب و محتوا گرفته تا شخص نگارنده) جزء بهترین دوستان و همراهان مجازی باشید.


[ یکشنبه 91/10/3 ] [ 12:26 صبح ] [ حسین هاتفی ]

فضای بی در و پیکر!

در ندارد، دیوار هم ندارد، پس پنجره و سقف هم ندارد. یعنی بفرمایید بی در و پیکر است. فضای مجازی! بله، همین فضای مجازی که در آن هستیم بی در و پیکر است. هر آنچه در فضای حقیقی از آن می‌ترسیم در اینجا از آن نمی‌ترسیم.

چرا؟ چون در و پیکر ندارد، محدودیت‌ها و حریم‌ها و موانعِ فضای حقیقی در اینجا وجود ندارد. حیاء و غیرتی که در فضای حقیقی است در این فضا نیست. نامحرمِ حقیقی، مَحرم مجازی می‌شود. حرامِ حقیقی، حلال مجازی می‌شود. هر آنچه که در برخورد با نامحرم در فضای حقیقی، از آن دوری می‌شد، در این فضا انجامش آسان می‌شود!

بد و خوب، زشت و زیبا، راست و دروغ همه پشت چهره و نقاب مجازی پنهان می‌شوند. بیان کردن عقیده‌ها و نظرها و دعواها و جر و بحثها همه در فضای مجازی چه آسان می‌شود. در این فضا گناه کردن چه آسان و انباشته شدن کوله بار بندگی از گناه چه راحت! بی در و پیکری‌اش فریبمان ندهد و احساس امنیت نکنیم.

و گاهی چه راحت توجیه می‌کنیم و...

البته ناگفته نماند، افرادی هستند که فضای حقیقیشان هم مثل مجازیشان در و پیکر ندارد و صد البته افرادی هستند که فضای مجازیشان هم مثل حقیقیشان در و پیکر دارد. تعجب است از افرادی که فضای حقیقیشان در و پیکر دارد و فضای مجازیشان ندارد!


[ چهارشنبه 91/9/29 ] [ 11:40 عصر ] [ حسین هاتفی ]
منوی اصلی

حسین هاتفی
کوله بارم سنگین، راه بسی طولانی و ناهموار، دستهایم کوتاه و خرما بر نخیل! سالهاست عهدی بسته ام، عنوانی مقدس را یدک می کشم و سربازِ نامهربانِ مهربان ترینم.
امکانات وب
مهربان های امروز: 2
مهربان های دیروز: 18
مجموع مهربانی ها: 503025
تعداد یادداشت ها: 176
03/10/21
2:11 ص
فهرست موضوعی

خاطره[25] . زندگی[18] . بندگی[16] . خداوند[15] . سفر[8] . بصیرت[8] . نماز[8] . نامحرم[7] . تبلیغ[7] . امام حسین[7] . علامه مصباح[7] . طلبگی[6] . قیامت[6] . شهید[6] . امام زمان[6] . حجاب[6] . نگاه[6] . بقیع[5] . امام خامنه ای[5] . ازدواج[5] . امتحان[5] . رمضان[5] . خانواده[4] . شهادت[4] . زیارت[4] . فرزند[4] . امام خمینی[4] . اخلاق[4] . تصادف[4] . نقد فیلم[4] . نفس[4] . مدینه[4] . معنویت[4] . گناه[4] . مرگ[4] . توبه[3] . جاده[3] . جنگ نرم[3] . انتظار[3] . شیعه[3] . عمار[3] . دعا[3] . جنگ[2] . حیاء[2] . روستا[2] . دنیا[2] . شادی[2] . شهید گمنام[2] . عمامه[2] . عروسی[2] . عشق[2] . طلبه[2] . غیرت[2] . عکس[2] . فیلم[2] . امام علی[2] . تولد[2] . پیرمرد[2] . چادر[2] . خواب[2] . فضای مجازی[2] . فقر[2] . ماشین[2] . مجازی[2] . طلاق[2] . مکه[2] . کربلا[2] . ولایت[2] . ولایت فقیه . کتاب . کفش . کلاس . کلاه . نماز شب . نوجوان . وسواس . وفای به عهد . نعمت . نقد . محبت به اهل بیت . محرم . محرم و نامحرم . مدرسه . مدیر . منا . مرغ . ماهواره . فلش . گوش . لپ تاپ . مادر . مادرانه . مسجد . مشکلات جوانان . مشهد . معرفت . معرفی سایت . معرفی کتاب . معلم . خون . خیابان . دانشجو . درخت . درس . دریا . دست راست . دشمن . حاجت . حاجی . حج . حساب . حضرت زهرا . حضرت معصومه . حضور قلب . حق و باطل . تبرک . تحقیق . تحلیل . تدبیر و امید . تقوا . تهران . جنوب . جوان . جبهه . جشن . امام هادی . اردکان . امام رضا . اسب . استاد . استاد قلی پور . اطاعت . الگو . آتش . آخرت . آرزو . آسفالت . اتوبوس . اجتماعی . اخلاص . انسان . انصاف . انفاق . انقلاب . انگشت آبی، انتخابات، فاطمیه، ولایت، شهادت، نظام اسلامی . ایران . ایمان . اینترنت . باغ . بانه . امتحان الهی . انار . انتخاب اصلح . انتخابات . بنده . بیمه . پدر . قبر . قتل . قطعنامه . قلب . قم . کفش . گریه . گمنام . غدیر . غربت . غرور . غضب . فاضلاب . فتنه . فرهنگی . فریب . طنز . ظهور . عتبات . شکر . صبحانه . صدقه . صله رحم . صلوات . عفت . عقد . عمر . عید . شور . شیطان . شهدا . شهرت . سیاست . سیاسی . شخصیت . شراب . شعر . شعور . شفاعت . شمال . زینب . ساختمان پزشکان . سعادت . دوست . دیانت . دینداری . رانندگی . رفاه . روحانی . روحانیت . خانه . دعوت . دفاع مقدس . خدمت به مردم . خلفت .