سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خبرنامه
 

فرش منزلت کثیف شده و با شامپو فرش تمیز می‌کنی! پوست دستهایت بر اثر اصطکاک ساییده و نازک شده و می‌سوزد و حتی زخم می‌شود. این که سهل است، یک قطره‌ی آب می‌تواند سنگی عظیم و سخت را سوراخ کند. حتی دو فلز هر چقدر محکم باشند باز بر اثر اصطکاک، گرم و ساییده می‌شوند.

فلز

این که سهل است، خداوند تکه گوشتی را در بدن ما قرار داده که هنوز که هنوز است بشر نتوانسته حتی آهنی به محکمی آن اختراع کند! آیا باور می‌کنید که گوشت از آهن محکم‌تر باشد؟ تا حالا به قلبتان فکر کردید؟ چند تکه گوشت که خون داخل بدنتان رو پمپاژ می‌کنند و به سراسر بدن انتقال می‌دهند.

یک قلب سالم در حالت معمولی دقیقه‌ای 70 بار، هر ساعت 4200 بار، در شبانه روز 100800 بر و در یک سال 36000792 بار در سینه باز و بسته می‌شود. این گوشت‌ها مرتب به همدیگر می‌خورند و هر بار قلب، خون را با فشار بیرون می‌دهد و به همه بدن پخش می‌کند، بعد خون را می‌مکد و با فشار بر می‌گرداند، لحظه‌ای آسایش ندارد و برای مدتی طولانی این کار را ادامه می‌دهد. حالا کدام فلزی را سراغ دارید که 36 میلیون بار به همدیگر بسابند و یک هزارم میلی متر از ضخامتش کم نشود؟!

حیرت آورست! فشار قلب باعث می‌شود که خون طول رگ‌ها را (7500 کیلومتر، یعنی مسافت بین تهران و نیویورک) در یک ساعت طی کند. مقدار حجم خونی را که قلب در مدت یک سال تلمبه می‌کند و می‌برد و می‌آورد، 2600000 (دو میلیون و ششصد هزار) لیتر است که برای حمل چنین خونی 81 تانکر هیجده چرخ لازم است که قلب با این جثه کوچکش این کار را انجام می‌دهد!

قلب

عجیب است که با این همه ظرافت و عظمت باز هم گاهی سخت است که در شبانه روز فقط سه بار، فقط سه بار بگوییم خدایا ممنونیم، خدایا شکرت، آدم اگر آدم باشد و اینها را دقت کند و ببیند حال می‌کند نماز بخواند و لذت می‌برد سر تعظیم فرود آورد و به سجده کردن در برابر این خدا افتخار می‌کند.

اما گاهی غافلیم و سرکش می شویم و خود را بی نیاز می‌پنداریم. (أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى؛ علق، 7) و گاهی عجیب ناسپاس می‌شویم. إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ؛ عادیات،6. انسان در برابر نعمت‌های پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است.


[ دوشنبه 92/9/11 ] [ 11:21 صبح ] [ حسین هاتفی ]

زنگ تفریح بود، بچه‌ها داشتند ساندویچ می‌خوردند. من هم قدم می‌زدم و با آنها بازی می‌کردم. گفتم  وقتی که این ساندویچ را از بوفه گرفتید به آن بنده خدا چه گفتید؟ گفتند به او گفتیم: ممنون، متشکرم، دستت درد نکند و...

گفتم بچه‌ها شده تا حالا ساندویچ بگیرید و سرتان را پایین بیندازید و چیزی نگویید و بروید؟ گفتند نه به هیچ وجه، توی مرام ما نیست. گفتم حالا اگر یکی این کار را کرد چه؟ گفتند حاج آقا خیلی انیماله. (Animal ) گفتم عجب! به این شدت؟ گفتند بله به این شدت. گفتم در قبال کارش پول می‌گیرد چرا تشکر می‌کنید؟ گفتند خب پول بگیرد ولی مرام آدمیت این است که تشکر کنیم وگرنه همان که گفتیم، طرف انیماله!

گفتم بچه‌ها الان هوا بارانیست، اگر این ناودان بزرگ روی صورتم برعکس بود چه می‌شد؟! گفتند آب باران می‌رفت داخل دماغ و باید همیشه چتر بر می‌داشتید. بعد همه زدند زیر خنده و گفتند حاج آقا خیلی ضایع بود. گفتم الان هم ضایع هست!

اگر من از اونی که این ناودان‌ها را این طوری قرار داده تشکر نکنم باز هم انیمال هستم؟ بچه‌ها نگاهی به هم کردند و گفتند بله. گفتم تازه از من هیچ پولی هم دریافت نکرده و این ناودان ذره‌ی کوچکی از الطاف اوست.

حاج آقا بعضی از ماها خیلی بنده‌های انیمالی هستیم...

أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ(الأعراف/179)

آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهتر! آنها همان غافلانند.

چقدر این آیه بر جان انسان می‌نشیند:

إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی (طه/14)

من «الله» هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من به پا دار!

نماز


[ شنبه 92/9/2 ] [ 10:19 عصر ] [ حسین هاتفی ]

ابهت مدیر

هر وقت اسمش میاد از ترس سکته می‌کنم، تا چه رسد به اینکه بخوام روبه روش بایستم و باهاش حرف بزنم. مدیر مدرسه رو میگم. اصلاً تو صورتش نمی‌تونم نگاه کنم، خبردار و با احترام بدون اینکه تکون بخورم می‌ایستم، شش دنگ حواسم جمع حرفاشه تا نکنه چیزی از قلم بیفته. چنان ابهتی دارد که آن سرش ناپیداست.

اما بسی تعجب از انسان! بدون احترام و ترس و توجه و در اوج بی خیالی و حواس پرتی با مدیری دیگر سخن می‌گوید که قابل توصیف نیست و همین مدیر مدرسه آفریده‌ی اوست. نماز را می‌گویم، چه راحت تمامش می‌کنم، انگار که می‌خواهم کوهی را از سر راه بردارم.

یک بنده‌ی فقیر (یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ. ای مردم شما همگی نیازمند به خداوند هستید. فاطر/15) برای سخن گفتن با پروردگار خویش فقط 17 دقیقه یا کمتر برای سخن گفتن با او وقت می‌گذارد. برای نگارنده فقط همین است! این مدت را چگونه با او سپری می‌کنیم؟

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیدِکَ الْخَیرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ. آل عمران/26. بگو: بارالها! مالک حکومتها تویی؛ به هر کس بخواهی، حکومت می‌بخشی؛ و از هر کس بخواهی، حکومت را می‌گیری؛ هر کس را بخواهی، عزت می‌دهی؛ و هر که را بخواهی خوار می‌کنی. تمام خوبیها به دست توست؛ تو بر هر چیزی قادری. 

إِنْ یشَأْ یذْهِبْکُمْ أَیهَا النَّاسُ وَیأْتِ بِآخَرِینَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِکَ قَدِیرًا. النساء/133. ای مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان می‌برد و افراد دیگری را (به جای شما) می آورد، و خداوند، بر این کار تواناست.

وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ.آل عمران/189. و حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خدا بر همه چیز تواناست.


[ سه شنبه 91/10/26 ] [ 10:3 عصر ] [ حسین هاتفی ]

چادر نماز کوچک

نماز مغرب و عشاء می‌خواندم، مثل همیشه آمد کنارم ایستاد. چادرش را نصفه و نیمه روی سرش انداخته بود. هر موقع که من یا مادرش نماز می‌خواندیم جانماز را بر می‌داشت و فقط می‌نشست و سجده می‌رفت. اما ایندفعه همان اندک توجهی هم که در نماز بود مشغول او شد.

ایستاد، نگاهش به من بود. رکوع رفتم، او هم رکوع رفت. نگاهش همچنان به من بود و لبخند کودکانه بر لبهایش. ایستادم، ایستاد. دستها را برای قنوت بالا آوردم، دستهای کوچک خود را بالا آورد. سجده رفتم، او هم سجده رفت. لحظه شماری می‌کردم تا نماز تمام شود و این شور و احساس پدری را بر سرش خالی کنم!

صبح‌ها که از خواب بلند می‌شود، مادرش نیست. اوایل خیلی بهانه می‌گرفت، اما کم کم برایش عادی شده است و پدر و مادر صبحش را شناخته! اولین کارش این است چادرش را پیدا می کند، دمپایی‌اش را می‌پوشد، گوشه‌ای می‌نشیند و بازی می‌کند. چادر کوچک نماز و چادرهای مادرش را از همه اسباب بازی‌ها بیشتر دوست دارد. چنان رو می‌گیرد که انگار این کودک یک سال و ده ماهه سالها چادر داشته است. خوش به حال آنهایی که دختر دارند.

گفتار و رفتار پدر و مادر در تربیت فرزندان بسیار موثر است. این کودکان معصوم هیچ گونه بدی و زشتی گفتاری و رفتاری ندارند. ما هستیم که شخصیت دینی و اجتماعی آنها را تا حد فراوانی شکل می‌دهیم. مسئولیتی بسیار سنگین پیش روی ماست و باید در برابر خداوند متعال سربلند باشیم.

سخنرانی هیئت که تمام شد خانمی آمد و با بغض از بی نمازی فرزند 16 ساله‌اش شکایت کرد. موارد را یک به یک بررسی کردیم، انگار همه راه‌ها را امتحان کرده بود ولی فایده نداشته است. در آخر گفت فقط یک مسئله هست، پدرش هم نماز نمی‌خواند و در دیگر مسائل هم رعایت نمی‌کند! اتفاقاً چند بار گفته اگر نماز خواندن خوب بود چرا بابا نمی‌خواند. پس از پرس و جو مشخص شد که دوستانی ناباب هم دارد.

برای دیندار شدن فرزندان خیلی زودتر از اینها باید به فکر بود، حتی قبل از تولد! مقاله‌ای تخصصی با عنوان تربیت عبادی کودکان، بسیار مفید است و برای مطالعه کلیک نمایید. لیست مجموعه‌ای مفید از کتب تعلیم و تربیت کودک و نوجوان هم هست که إن شاء الله به زودی آن لیست تهیه می‌شود.


[ سه شنبه 91/9/21 ] [ 2:17 عصر ] [ حسین هاتفی ]

پرچم عزا و قضا شدن نماز صبح

یکی از اساتید اخلاق بهمون گفت: اگر نماز صبح شما قضا شد بدون رو در بایستی و خجالت، سر درِ حجره‌ی خود را پرچم عزا نصب کنید!

گاهی اوقات فکر می‌کنیم چون دیر می‌خوابیم، یا ساعت بیدار باش نگذاشته‌ایم، بیدار نمی‌شویم. اما بارها شده که دیر خوابیده‌ایم و زودتر از صدای زنگ بیدار شده‌ایم! عقیده و استواریِ اعتقاد و ایمان و بعضی از گناهان، خیلی مهم است. البته عوامل طبیعی دیگری هم هست. دوستی داشتیم هنگامی که صدای اذان صبح را می‌شنوید و بیدار می‌شد، یک آن تمام قامت می‌ایستاد و معطل نمی‌کرد و سریع وضو می‌گرفت و نماز می‌خواند، اما نویسنده...

از مرحوم نخودکی (آیت الله شیخ حسنعلی اصفهانی، استاد امام) نقل است که «امام سجاد علیه السلام مى فرمایند: اگر آدمى، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین ، هباء منثوراً (گرد و خاک و پوچ) خواهد گردید...بدان که تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد. پسر بچه‌اى داشتم شبِ آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده اى. اینک اگر شبى، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایى مى‌کشم.» نشان از بی نشان‌ها، ص31.

از آیت الله العظمی بهجت نقل است: «اگر بر نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشا مواظبت کنید و آن‌ها را سر وقت بخوانید، خدای متعال شما را برای نماز صبح بیدار می‌کند و نمی‌گذارد قضا شود.»

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف: مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَدَاةَ إِلَى أَنْ تَنْفَضَّ النُّجُومُ. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص: 479.

از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسی که نماز صبح را تا ناپدید شدن ستارگان به تأخیر بیندازد.

خدا نکند که قضا شود!

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی قَدْ حُرِمْتُ الصَّلَاةَ بِاللَّیْلِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ أَنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَیَّدَتْکَ‏ ذُنُوبُکَ‏. اصول کافی، ج3، ص450. 

شخصی خدمت أمیرالمؤمنین علیه السلام رسید و عرض کرد که از نماز شب محروم می‌شوم،  امام به او فرمودند: تو مردی هستی که گناهانت تو را در بند کرده است.

البته باید توجه شود که همیشه دلیل محروم شدن، گناه نیست.

مردی در حضور امیر المؤمنین علیه السلام  نماز خود را با شتاب به جا می‏آورد. حضرت نگاهی به او کرده و فرمود: چند وقت است اینگونه نماز می‏خوانی؟ او گفت: مدت هاست. حضرت فرمود: مَثَل تو نزد خداوند مثل کلاغی است (که منقار بر زمین می‏کوبد. سجده تو خضوع در برابر خدا نیست، منقار به زمین کوبیدن است.) اگر اینگونه بمیری بر غیر ملت و دین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مرده‏ای. سپس حضرت در مورد کم گذاشتن در نماز فرمود: به درستی که دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد. بحارالأنوار، ج84، ص242.

امام صادق علیه السلام: لَن تنالَ شفاعتُنا مُستخّفاً بالصَّلوة. اصول کافی، ج2، ص270.

هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند، نخواهد رسید.

امام صادق علیه السلام: أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ عَلَى الصَّلَاةِ فَإِذَا قُبِلَتْ قُبِلَ مِنْهُ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَیْهِ رُدَّ عَلَیْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ. من ‌لایحضره‏الفقیه، ج1. ص209. وسائل‏ الشیعة، ج4، ص34. بحارالأنوار، ج7، ص268.

اولین چیزی که بنده به آن محاسبه میشود نماز است. اگر قبول شود، سایر اعمالش نیز قبول می شود و اگر قبول نشود سایر اعمال نیز قبول نمی شود.

والله إنَّکُم لِتَعرَفُون مِن جِیرانِکُم و أصحَابِکُم مَن لَو کَان یُصَلِّی لِبَعضِکُم مَا قَبَّلَهَا مِنهُ لإستِخفَافِه بِها، أن الله لایُقبَل إلّا الحَسن، فَکَیفُ یُقبَل مایَستَخَفَّ بِه؟ میزان الحکمة، ج 5، ص387.

قسم به خدا، شما از همسایگان و دوستان خود کسانی را می شناسید که اگر برای بعضی از شما نمازی بخوانند، به علت کوتاهی وبی اعتنایی هایی که بر آن روا داشته، از او قبول نخواهیدکرد، همانا خداوند چیز نیکو و شایسته را فقط می پذیرد، پس چگونه بپذیرد عبادتی راکه به آن بی توجهی شده است؟

و چقدر احادیث دیگر که درباره نماز است...

ادعا می‌کنیم و یا به ما می‌گویند که شاگرد و سرباز و شیعه‌ی مکتب صادق آل محمد علیهم السلام هستیم. چقدر در این ادعا صادق بوده‌ایم و به سخنان آنها و دستورات و تعالیم دین اسلام، گوش و عمل کرده‌ایم؟


[ پنج شنبه 91/6/23 ] [ 8:35 عصر ] [ حسین هاتفی ]

لینک مستقیم عکس در صورت عدم نمایش

چند سال پیش در این رفت و آمدهای بین قم و شهرمون اتفاقی افتاد که شنیدنش و خوندنش خالی از لطف نیست:

معمولا شبها سوار اتوبوس میشدیم و نزدیک 6 ساعت در راه بودیم.

موقع نماز صبح بود. نزدیک طلوع آفتاب. جلو رفتم، به راننده گفتم: نزدیک طلوع آفتابه نمیخواهی نگه داری؟ گفت: کجا؟ گفتم: پمپ بنزین نزدیکه! گفت: باشه.

رسیدیم به پمپ بنزین. ولی با همون سرعت گذشت و رفت. رفتم جلو گفتم: مگه نگفتی نگه میداری؟ وقت طلوع آفتابه! گفت: امامزاده نگه میدارم. گفتم: آخه مرد حسابی تا اونجا که آفتاب طلوع میکنه.

الان یکی بلند میشه و چند نفری مجبورش میکنیم که نگه داره. ولی خبری نبود!

سر جام نشستم، ناراحت! نمیدونستم باید چیکار کنم، برم بگم نگه داره و پیاده بشیم؟! چرا این همه آدم، توی اتوبوس چیزی نمیگن؟ نمیخوان نماز بخونن؟

توی همین فکرها بودم که ناگهان صدای مهیبی اومد...

ماشین به این طرف و آن طرف جاده ... صدای جیغ ... ترمز ... گرد و خاک ...

ماشین ایستاد. مات و مبهوت. نفس بیرون نمی آمد. همه میگفتن چی شده؟

لاستیک عقب ماشین ترکیده بود. درست پشت سر ما!

صندلی از جا کنده شده بود و کف ماشین هم شکسته بود.

همه بیرون آمدیم ... پایین که می آمدم. کمک راننده بهم گفت: بِ بِ بِ بیا ای ای این پتو رو بگیر نماز بخون!

شیر شده بودم. گفتم: مجبوری این جوری کنی، خدا بگذاره تو کاسه ات.

سریع وضو گرفتیم. آماده شدیم برای نماز. نمازمان تمام شد. ولی نماز خوانی نبود!

بعد از مدتی یک زوج جوانی آمدند ظرف آب رو گرفتند و آماده نماز شدند. اما خورشید لبخندش رو به مردم زده بود.

پیش خودم گفتم: مگر خدا توی جاده نیست که یک شهرستان مثلا دار العباده این گونه ...

یکیشون میگفت: توی جاده که نمیشه نماز خوند!

هیچ وقت این خاطره از یادم نمیرود.

عکس همان اتوبوس است.

أَلَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یرَى«علق14»
آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟!


[ دوشنبه 90/12/8 ] [ 12:34 صبح ] [ حسین هاتفی ]

برای سفری شیرین و خوش آماده میشوید. باید تمام مدارک خودرو را همراه داشته باشید.

در بین راه یا خروجی شهر پلیس مدارک را از شما میخواهد.

مدارک مورد نیاز چیه؟ کارت ماشین، بیمه نامه، معاینه فنی، گواهینامه.

شاید تجربه داشته باشید یا دیدید یا شنیدید؛ اگر همه مدارک همراهتون باشه، ولی گواهینامه نداشته باشید، پلیس اجازه عبور به شما نمیده و شاید ماشینتان رو توقیف و از ادامه مسافرت شما جلوگیری کنه.

اگه بیمه نامه نداشتید، با یه جریمه ناقابل مسأله حل میشد و به راه ادامه میدادید. اما گواهینامه مسأله اصلی است.

نماز هم برای عبور ما از صراط و قبولی اعمالمان، حکم گواهینامه را دارد.

اگه نداشته باشیم، همراه داشتن مدارک دیگه فایده ای نداره، خوبه، ولی نجات بخش نیست.

سوره مدثر:

مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ«42»
چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!

قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ«43»
می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.

امام صادق علیه السلام: أَوَّلُ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ عَلَى الصَّلَاةِ فَإِذَا قُبِلَتْ قُبِلَ مِنْهُ سَائِرُ عَمَلِهِ وَ إِذَا رُدَّتْ عَلَیْهِ رُدَّ عَلَیْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ.

اولین چیزی که بنده به آن محاسبه میشود نماز است. اگر قبول شود، سایر اعمالش نیز قبول می شود و اگر قبول نشود سایر اعمال نیز قبول نمی شود.

من‏لایحضره‏الفقیه ج : 1 ص : 209. وسائل‏الشیعة ج : 4 ص : 34. بحارالأنوار ج : 7 ص : 268.

امام باقر علیه السلام: الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ مَثَلُهَا کَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الْأَوْتَادُ وَ الْأَطْنَابُ وَ إِذَا مَالَ الْعَمُودُ وَ انْکَسَرَ لَمْ یَثْبُتْ وَتِدٌ وَ لَا طُنُبٌ.

نماز ستون دین است. مانند ستون خیمه که اگر ثابت و محکم باشد، میخها و طنابها هم ثابت اند. اما اگر ستون کج باشد و نابود شود دیگر نه میخی و نه طنابی ثابت می ماند.

 وسائل‏الشیعة ج : 4 ص : 28.  بحارالأنوار ج : 79 ص : 21.


[ شنبه 90/12/6 ] [ 1:28 صبح ] [ حسین هاتفی ]


منوی اصلی

حسین هاتفی
کوله بارم سنگین، راه بسی طولانی و ناهموار، دستهایم کوتاه و خرما بر نخیل! سالهاست عهدی بسته ام، عنوانی مقدس را یدک می کشم و سربازِ نامهربانِ مهربان ترینم.
امکانات وب
مهربان های امروز: 138
مهربان های دیروز: 6
مجموع مهربانی ها: 488899
تعداد یادداشت ها: 176
102/12/29
1:20 ع
فهرست موضوعی

خاطره[25] . زندگی[18] . بندگی[16] . خداوند[15] . سفر[8] . بصیرت[8] . نماز[8] . نامحرم[7] . تبلیغ[7] . امام حسین[7] . علامه مصباح[7] . طلبگی[6] . قیامت[6] . شهید[6] . امام زمان[6] . حجاب[6] . نگاه[6] . بقیع[5] . امام خامنه ای[5] . ازدواج[5] . امتحان[5] . رمضان[5] . خانواده[4] . شهادت[4] . زیارت[4] . فرزند[4] . امام خمینی[4] . اخلاق[4] . تصادف[4] . نقد فیلم[4] . نفس[4] . مدینه[4] . معنویت[4] . گناه[4] . مرگ[4] . توبه[3] . جاده[3] . جنگ نرم[3] . انتظار[3] . شیعه[3] . عمار[3] . دعا[3] . جنگ[2] . حیاء[2] . روستا[2] . دنیا[2] . شادی[2] . شهید گمنام[2] . عمامه[2] . عروسی[2] . عشق[2] . طلبه[2] . غیرت[2] . عکس[2] . فیلم[2] . امام علی[2] . تولد[2] . پیرمرد[2] . چادر[2] . خواب[2] . فضای مجازی[2] . فقر[2] . ماشین[2] . مجازی[2] . طلاق[2] . مکه[2] . کربلا[2] . ولایت[2] . ولایت فقیه . کتاب . کفش . کلاس . کلاه . نماز شب . نوجوان . وسواس . وفای به عهد . نعمت . نقد . محبت به اهل بیت . محرم . محرم و نامحرم . مدرسه . مدیر . منا . مرغ . ماهواره . فلش . گوش . لپ تاپ . مادر . مادرانه . مسجد . مشکلات جوانان . مشهد . معرفت . معرفی سایت . معرفی کتاب . معلم . خون . خیابان . دانشجو . درخت . درس . دریا . دست راست . دشمن . حاجت . حاجی . حج . حساب . حضرت زهرا . حضرت معصومه . حضور قلب . حق و باطل . تبرک . تحقیق . تحلیل . تدبیر و امید . تقوا . تهران . جنوب . جوان . جبهه . جشن . امام هادی . اردکان . امام رضا . اسب . استاد . استاد قلی پور . اطاعت . الگو . آتش . آخرت . آرزو . آسفالت . اتوبوس . اجتماعی . اخلاص . انسان . انصاف . انفاق . انقلاب . انگشت آبی، انتخابات، فاطمیه، ولایت، شهادت، نظام اسلامی . ایران . ایمان . اینترنت . باغ . بانه . امتحان الهی . انار . انتخاب اصلح . انتخابات . بنده . بیمه . پدر . قبر . قتل . قطعنامه . قلب . قم . کفش . گریه . گمنام . غدیر . غربت . غرور . غضب . فاضلاب . فتنه . فرهنگی . فریب . طنز . ظهور . عتبات . شکر . صبحانه . صدقه . صله رحم . صلوات . عفت . عقد . عمر . عید . شور . شیطان . شهدا . شهرت . سیاست . سیاسی . شخصیت . شراب . شعر . شعور . شفاعت . شمال . زینب . ساختمان پزشکان . سعادت . دوست . دیانت . دینداری . رانندگی . رفاه . روحانی . روحانیت . خانه . دعوت . دفاع مقدس . خدمت به مردم . خلفت .