سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خبرنامه
 

شروع زندگی

پیش نوشت: یک عمر زندگی است، حساس‌ترین و شاید شادترین لحظه‌ی زندگی دنیوی باشد. بیش از همه به دعای خیر دیگران نیاز است، برای عاقبت به خیری، برای خوشبخت شدن. چه دعایی هم بالاتر از نظر رحمت خداوند مهربان، چه برکتی در آغاز زندگی مشترک از این بالاتر؟! چه خوب می‌شد که اهل بیت علیهم السلام هم در این مراسم‌ها حضور داشتند، اگر هم لیاقت نباشد حتما ملائکه الهی هستند.

خوش به حال و معرفت طلبه شهید مصطفی ردانی پور، حضرت زهرا سلام الله علیها دعوتش را برای شب عروسی پذیرفت.

خانواده‌های بسیاری از شهر به خاطر حادثه اتوبان قم ـ تهران عزادر هستند. بزرگِ خانواده‌ی عروس از عروس و داماد درخواست می‌کند که مراسمتان آرام باشد، رعایت حال مردم داغدار را بکنید. حتما از چیزی می‌ترسد و در خانواده داماد موردی دیده است که چنین می‌گوید!!

برای رفتن مرددم، نمی‌دانم چه کنم، من هم از چیزی می‌ترسم. ولی باید رفت و دید.

خانه را پیدا می‌کنم، داماد جوان ایستاده است و برقی از شادی و خستگی در چشمانش موج می‌زند. سر و صداهایی می‌آید، همان جا می‌خواهم که برگردم، ولی شاید به احترام لباس رعایت کردند. وارد می‌شوم، داخل خبری نیست و همه صداها از حیاط می‌آید. همه متوجه حضور یک روحانی که قرابت فامیلیِ نزدیک هم با داماد دارد، شده‌اند!

صدا زیاد می‌شود، یک نفر پنجره را می‌بندد. پدر و برادر داماد می‌نشینند و صحبت می‌کنیم، ولی صدا به حدی بلند است که نمی‌توان صحبت کرد و حتی برادر داماد سر در لاک خویش فرو می‌برد! من هم سر در لاک خویش فرو می‌برم، از لباسم شرم می‌کنم وگرنه لایق چوب خوردن هم نیستم تا چه رسد به پوشیدن این لباس!

برادر کوچکم هم ساکت و آرام کنارم نشسته است. سرم را پایین می‌برم و می‌گویم کاکایی شیرینی و میوه‌ را سریع بخور برویم! می‌گوید نمی‌خواهم. دستش را می‌گیرم و به بهانه آدرس دادن به پدرم می‌رویم.

همان شب‌ها بود که در همین شهرِ پر از خانواده‌های داغدار، تا نیمه‌های شب، کارناوالهای گناه به راه بود و برای عروس و داماد آه و نفرین مردم و خشم خداوند و دوری از اهل بیت علیهم السلام را جمع می‌کردند و برای شروع زندگی‌شان پیش کش می‌فرستادند.

یک برج از اول اگر پایه‌ها و زیربنایش کج و سست باشد هیچ وقت برج نمی‌شود و چه بسا مهلک باشد! کشاورز عمری زحمت کشیده و اکنون خرمن و حاصل عمرش رو به رویش، با کبریتی می‌تواند همه آن را در چند ثانیه نابود کند و حکایت بعضی از مذهبی‌ها عین آتش زدن این خرمن است!

و چه راحت کلاه سر خود می‌گذاریم و توجیه می‌کنیم... 

پ.ن: رضایت خالق را به رضایت که می فروشیم؟!


[ جمعه 92/7/5 ] [ 11:3 صبح ] [ حسین هاتفی ]

باغ

باغ

همه زندگیِ یک باغبان، باغش است و باغش. زندگی‌اش و همه تلاشش بسته به انتخاب اوست. جوانی‌اش را در چه زمینی خرج می‌کند؟ وقتی که قدم می‌زند و به درختان تنومندِ باغش نگاه می‌کند تازه انرژی می‌گیرد و وجودش سرشار از آرامش می‌شود. ادامه مطلب...

[ یکشنبه 92/1/18 ] [ 10:15 عصر ] [ حسین هاتفی ]

اخلاص در ازدواج

داشتن اخلاص و خالص کردن عمل خود فقط برای خداوند، هنری بس بزرگ است که هر کسی این هنر را ندارد. کارهای بسیار کوچک، با اخلاص، بسیار بزرگ می‌شوند و کارهای بسیار بزرگ (از نظر ظاهر) بدون اخلاص، بسیار کوچک می‌شوند. اخلاصِ ابراهیم و هاجر بود که پس از این همه سال حاجیان و عمره گذاران، عمل ابراهیم و هاجر را در عرفات و منا و صفا و مروه تکرار می‌کنند.

مجله خانه خوبان موسسه را مطالعه می‌کردم و به مطلبی برخوردم که خواندنش برای خوانندگان خالی از لطف نخواهد بود:

«گاهی یک تغییرِ نگاه، از تلخی‌ها، کامروایی می‌سازد و از شکست‌های ظاهری، پیروزی. درباره اخلاص زیاد شنیده بودیم، ولی این مدل از اخلاص را کمتر:

برایش چند دختر خوب نشان کرده بودند، اما قبول نکرد. آخرش رفت و با خانم بیوه‌ای که سه فرزند و قیافه نازیبایی داشت، ازدواج کرد. گفتند: این دیگر چه کاری است؟ گفت: با خودم فکر کردم: دختران زیبارو و اصیل همیشه خواستگار دارند، ولی این خانم با چنین شرایطی معلوم نیست چه به روز او و فرزندانش بیاید. برای رضای خدا با این خانم ازدواج کردم تا خداوند بهره واقعی را از چنین زندگی برای من در آخرتم رقم بزند.

این یک جریان واقعی است. اگر از روان شناسی و مشاوره‌ی ازدواج به آن بنگریم، نمره خوبی به این انتخاب نمی‌دهیم، ولی اگر با نگاه توحیدی تماشایش کنیم، لب به تحسین می‌گشاییم.»

برگرفته از نوشته‌ی ابراهیم اخوی در مجله خانه خوبان موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ مهر ماه، سال 91.

راستی ما چقدر در زندگی با همسر و یا پدر و مادر و یا دیگران اخلاص داریم و به فکر آخرت و رضای خداوند هستیم؟ غیر از این است که همین آخرت به زودی در پیش روی ماست و این زندگی که اینقدر بی قید و بند برایش تلاش می‌کنیم به زودی تمام می‌شود؟ إن شاء الله هر چه هست مورد پسند یار باشد.

این لینک هم درباره اخلاص بسیار مفید است.


[ شنبه 91/8/13 ] [ 6:59 عصر ] [ حسین هاتفی ]

داشته ها و نداشته ها

متناسب شغل شریف بچه‌داری در صبح‌ها: هر چند وقت یک بار بهانه می‌گیرد و باید بیرون از منزل برویم، بیشتر روزها درون پارکینگ و روبه‌روی خانه بازی می‌کند. امروز با توجه به انرژی و شوری که هر دو داشتیم، تصمیم به کوچه نوردی گرفتیم و ساعتی قدم زنان، دست در دست هم، کوچه‌ها را رصدِ کودکانه کردیم.

او که کودکانه به رصد خود می‌پرداخت، پدرش هم کمال همنشین در او اثر کرد و به رصد کودکانه‌ی خود پرداخت. تجمل و بزرگی و زیباییِ درختانِ جلوی بعضی از خانه‌ها او را گرفت و لحظه‌ای حسرتِ داشتن آن خانه‌ها رو خورد! آیا می‌شود روزی که صاحبِ همچون خانه‌ای شود؟ آن حسرت کم کم داشت به افسوس خوردن می‌کشید.

نمی‌دانم چه شد، لحظه‌ای دستم را کشید و با صدای ملیح و دلنشینِ کودکانه‌اش پدرِ کودک گونه‌ و غرقِ اوهام خود را صدا می‌زند، نگاهش می‌کنم، لبخندی می‌زند، باز واژه‌ی دلربای بابا را تکرار می‌کند و لبخند می‌زند و خود را شیرین می‌کند. و دوباره تکرار می‌کند...

اگر قدش می‌رسید، فکر کنم گوشم را هم می‌کشید و حتی یک پس گردنی هم می‌زد! خدا می‌داند که شاید صاحبان همین خانه‌های مجلل، آرزوی داشته‌های من را دارند، حداقل همین سلامتیِ ظاهری را.

گاهی قدر داشته‌های خود را نداریم و افسوس نداشته‌ها را می‌خوریم، اما غافل از آنیم که چه چیزهایی داریم و بهایش چقدر است؟ و حتی غافل از اینکه شاید داشتن همان نداشته‌ها باعث نابودیمان شود! غافل از آنکه در این دنیا حرامش عقاب است و در حلالش حساب و کتاب! پس هر چه کوله بارمان کمتر باشد حساب و کتابمان کمتر.

إن شاء الله این حرفها مصداق کفرِ نعمتش نشود و شکر همین داشته‌ها را به جا آوریم که در اصل نمی‌توانیم حق شکر را به جا آوریم. لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ. اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است! سوره ابراهیم، آیه 7.

أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ «غافر/44»

من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!

وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ «الإبراهیم/34»

و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد! انسان، ستمگر و ناسپاس است!

وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ «النحل/18»

و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نمی‌توانید آنها را احصا کنید؛ خداوند بخشنده و مهربان است!

خدایا به داده‌هایت شکر

به نداده‌هایت شکر

به گرفته‌هایت شکر

چون

داده‌هایت نعمت

نداده‌هایت حکمت

گرفته‌هایت مصلحت


[ سه شنبه 91/8/2 ] [ 12:27 صبح ] [ حسین هاتفی ]

آتش

برداشت اول (اکنون):

مراجعه خانم الف به مشاور و شکایت از اینکه همسرش دلبسته‌ی فردی دیگر شده و او را نمی‌خواهد و دیگر رغبتی به او ندارد! افسوس می‌خورد، هق هق گریه‌اش بلند می‌شود، چرا باید یک آن، زندگیِ شیرینشان از هم گسسته شود؟ تازه با آمدن فرزند، شیرینی‌اش بیشتر شده بود!

برداشت دوم (چند سال قبل):

خانم الف از خانه خارج می‌شود، لباس‌های نامناسب، سر و صورت آرایش کرده و... بی قید و بند در رفتار و گفتار. مرد جوانی با همسرش از دور می‌آید، مهم نیست که خود آگاه یا ناخود آگاه؛ نگاهش به خانم الف می‌افتد، نیم نگاهی به همسرش! بذر گناه درون دلش کاشته و مشکلاتش با همسرش کم کم شروع می‌شود. محبت خانم الف به دلش افتاد، نتوانست او را پیدا کند ولی زندگی بر آنها تلخ شد و در نهایت از هم جدا شدند!

جمله نانوشته و ناگفته برای خانم الف: سوزوندی، پس بسوز!

گاهی اوقات بعضی از رفتارها و گفتارها، بی قید و بند است چه برای خانم‌ها و چه برای آقایان. متاسفانه توجه نمی‌کنیم که این رفتار و گفتارِ ما چه تأثیری در اطرافیان ما خواهد گذاشت، ممکن است ناخواسته با یک لبخند زندگی فردی را نابود کنیم، چه بسا بعدها همین بلا سرِ خودمان هم بیاید! بدا به حال کسی که عمداً بخواهد باعث لغزشِ فردی شود و خانواده‌ای را از بین ببرد. خیلی باید بیش از آن چه فکر می‌کنیم، مواظب گفتار و رفتار خود باشیم.

هر موقع حرف از حجاب و حیاء و عفت در گفتار و کردار می‌آید، بعضی از ما ناراحت می‌شویم و می‌گوییم باز می‌خواهد نصیحت کند و آیه و حدیث بخواند و مقدس بازی در آورد. لکن احکام اسلام در این موارد فقط و فقط برای حفظ خودمان و بهتر شدن زندگی است. اگر به زن می‌گوید حجاب و حیاء و عفت داشته باش برای این است که گرفتار دام نشود یا دیگران گرفتار او نشوند و اگر به مرد می‌گوید که چشمِ پاک و غیرت داشته باش برای این است که گرفتار دام شیطان و وسوسه‌هایش نشود و زندگی شخصی و اجتماعی خودش مصون بماند.

«این محرم و نامحرمها، این حجاب و حفظ زن، این «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ...وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» سوره‌ی نور، آیه30و31. چشمهایتان را به هر منظره‌ای باز نکنید، به هر چیزی نگاه نکنید تا به هر طرفی کشانده نشوید، این برای چیست؟ این برای این است که این زن و شوهر به هم مهربان و وفادار بمانند. آن مردی و آن زنی که در جوامعِ فاسد دنیا به هر جا رسیدند، به هر گذرگاهی که رفتند، هر طور دلشان خواست سوء استفاده کردند و اختلاط پیدا شد، دیگر برای آنها محیط خانوادگی چقدر اهمیت پیدا خواهد کرد؟ هیچ.

اسمش را هم گذاشته‌اند آزادی که اگر این آزادی باشد، بزرگترین بلیه‌های بشر محسوب می‌شود. آن مردی که هر طور دلش بخواهد به هر طرف متمایل باشد به طرف زنها، عِنانی ندارد، حفاظی ندارد و آن زنی که با حیاء و عفت و حجابِ انسانی آراسته نیست، حفاظی ندارد، چنین زن و مردی برای زنِ خودشان، برای شوهرِ خودشان احترامی و اهمیتی قائل نیستند. در اسلام، یک زن و مرد در مقابل هم مسئول هستند و به هم علاقه‌مندند. به هم محتاج و وابسته‌اند. یک سلسله‌ی عظیم و طولانی که از احکام ناشی می‌شود از چیست؟ از اینکه می‌خواهند خانواده محکم بماند و این زن و شوهر به هم خیانت نکنند و با هم باشند.» مطلع عشق، امام خامنه‌ای حفظه الله، ص101-102.

«اینکه اسلام آن قدر گفته است که چشمتان را ببندید، به نامحرم نگاه نکنید. به زن یک جور گفته و به مرد یک جور دیگر گفته، برای این است که وقتی چشم به یک طرفی رفت، آن وقت بخشی از سهم آن کسی که همسر شماست، آن طرف خواهد رفت. حالا چه شما مرد باشید و چه زن باشید فرقی نمی‌کند. یک قسمتی می‌رود آنجا. وقتی اینجا کم گذاشتی، محبت ضعیف خواهد شد. محبت که ضعیف شد، بنای خانوادگی متزلزل می‌شود. آن وقت آنچه که برای تو لازم است از دستت می‌رود و آنی که برایت مضر است به خیال خودت به دست آورده ای.» مطلع عشق، امام خامنه‌ای حفظه الله، ص110.


[ شنبه 91/7/29 ] [ 12:2 صبح ] [ حسین هاتفی ]

قیاس شیطانی

یعنی میشه منم یه روزی ماشین بخرم؟ حتی ژیان! یه چیزی باشه که چهار تا چرخ داشته باشه، کافیه، اما وقتی که ماشین رو خریدی و سوارش شدی، می‌بینی نه! به درد نمی‌خوره، ماشینِ بهتر هم هست، مخصوصاً اگه سوار ماشین‌هایِ بهتر بشی یا رانندگی کنی، دیگه اون حس رو نسبت به اون ماشینی که یه روز آرزوش رو داشتی، نداری.

وقتی نداشتی فرق می‌کرد، نمی‌دونستی ماشین چیه، چه عیبی داره، چطور باشه بهتره و از مسائل فنیِ ماشین هیچ آگاهی نداشتی. اما الان، می‌فهمی، تا یه ماشین بهتر رو می‌بینی آه می‌کشی و می‌گی: کاش اون ماشین، مالِ من بود و باز همان آرزوهای اولیه و در نهایت، از این ماشینی که یک عمر آرزوش رو داشتی هیچ لذتی نمی‌بری و احساس می‌کنی وبالِ دوشته. این روند در خرید تلفن همراه یا کامپیوتر یا هر چیز دیگه هم است.

این یک مقایسه هست که خیلی باید مواظب بود، چرا که گاهی اوقات بیش از حد روی فرد تأثیر می‌گذارد و به هیچ وجه از ماشین فعلی خود راضی نمی‌شود و یا اینکه کلاً آن ماشین را رها می‌کند. یکی از خطرناک‌ترین مسئله‌ای که پیش روی متأهلین بزرگوار چه آقا و چه خانم می‌باشد، بحث مقایسه‌ی همسر خود با دیگران است. مخصوصاً آنهایی که نهال زندگی خود را تازه کاشته‌اند، بیشتر در معرض خطر هستند.

متأسفانه دیده یا شنیده می‌شود  بعضی از جوانانی که تازه ازدواج کرده‌اند آن قید و بند سابق را درباره نگاه و کلام خود ندارند و در نگاه‌ها، خود آگاه یا ناخود آگاه دچار مقایسه‌ی همسر خود با دیگران می‌شوند. حال این مقایسه هر چه می‌خواهد باشد: چهره، شخصیت، اخلاق، خانواده، اقوام، ثروت، علم، سن، حتی ایمان و...

این قیاسِ شیطانی گرچه شاید ناخودآگاه اتفاق بیافتد لکن در صورت عدم کنترل و مدیریت، ضربات مهلکی را بر فرد وارد می‌کند. درست عین همان خرید ماشین! چه بسیار خانواده‌هایی که بدین طریق از هم پاشیده و یا روح صمیمیت و محبت در آنها از بین رفته است و به جای زندگی در کنار هم، فقط زیست می‌کنند!

جمعی نشسته بودند و درباره همسران خود صبحت می‌کردند. از اخلاق همسر خود راضی بودند ولی شکایت از زشتی چهره‌اش می‌کردند و همین باعث شده بود تا علاقه و محبتشان به زندگی و همسر خود کمرنگ شود. زنی زیبا از روبه‌روی آنها رد شد، همه آهی از دل کشیدند و گفتند: کاش این زن، همسر ما بود! شخصی که در آن جمع سر به زیر داشت و ساکت بود، آهی از دل کشید و گفت: کاش این زن، همسر من نبود! زبانش چون مار است و زندگی را بر من و فرزندانم تلخ کرده است. گاهی اوقات بی حساب و کتاب می گوییم: مرغ همسایه، غاز است.

«دخترها و پسرها به دنبال ایده‌آل نباشند. در امر ازدواج، هیچ کس ایده‌آل نیست. انسان نمی‌تواند ایده‌آل خود را پیدا کند، باید بسازند و زندگی کنند. خداوند إن شاء الله زندگی را شیرین خواهد کرد و به آنها برکت خواهد داد و إن شاء الله مورد رضای الهی قرار خواهند گرفت. 

آدم اول که نگاه می‌کند، همه‌اش حُسن است. بعد که وارد می‌شود اخلاقیاتی هست، نقایص و کمبودهایی هست، ضعف‌هایی وجود دارد که به تدریج در یکدیگر کشف می‌کنند. اینها نباید موجب سردی بشود. باید با این کمبودها ساخت، چون بالاخره مردِ ایده‌آلِ بی عیب و زنِ ایده‌آلِ بی عیب در هیچ کجای عالم پیدا نمی‌شود.» مطلع عشق، امام خامنه‌ای حفظه الله، ص108.


[ چهارشنبه 91/7/26 ] [ 9:23 عصر ] [ حسین هاتفی ]

زن قوی تر از مرد است.

زن، قوی تر از مرد است!

شاید گفتن این جمله خوشایند برخی از مردان تنومند و سالار نباشد و همیشه خود را یکه تاز زندگی بدانند و حرف اول و آخر را حرفِ خودشان. اما منظور چیز دیگری ست و به غیرت و غرور مردان بر نخورد! قطعاً در همه زندگی‌ها تنش و برخوردِ سلیقه‌ها و فرهنگ‌ها و نظرها وجود دارد، اما سهم زن در بهبود این تنش‌ها و برقراری صلح و حتی تحمل این تنش‌ها بیشتر و قوی‌تر است.

اگر گفته می‌شود که یک تار موی زن می‌تواند پای فیل را ببندد، بی حساب نیست، خیلی از تنشهای زندگی و پر رنگ شدن آتش درگیری، به خاطر نبود هنرمندی و مدیریت صحیحِ زن است. البته این بدین معنا نیست که مرد هیچ نقشی ندارد، منظور این است که زن در این موارد می‌تواند قوی‌تر و بهتر و سازننده‌تر عمل کند و آتش درگیری و عصبانیت را سرد و گلستان کند.

«زنها بدانند که اگر زنی، عقل و هوشمندی به خرج دهد، مرد را اداره خواهد کرد. درست است که مرد از لحاظ هیکل قوی‌تر است، اما خدای متعال طبیعت زن را طوری آفرید که اگر زن و مرد، طبیعی و سالم باشند و زن عاقل باشد، کسی که در دیگری بیشتر نفوذ دارد، زن است که البته با زرنگی به خرج دادن و رندی کردن و تحکم و زروگویی نمی‌توان به آن رسید. بلکه با ملایمت، استقبالِ خوب، خوشرویی، یک مقدار تحمل کردن ـ البته اندکی؛ خیلی هم لازم نیست تحمل کند ـ که خدای متعال در طبیعت زن، این تحمل را قرار داده است...زن باید با شوهر خود این طور برخورد کند...» مطلع عشق، امام خامنه‌ای، ص54.

«این آقایان که می‌بینید ماشاء الله یال و کوپالی دارند، اینها همه‌اش ظاهر است، جسم قوی است، اما از لحاظ پیچیدگیِ ذهنی و در زمینه‌های احساسی و عاطفی، زن قوی‌تر از مرد است، قدرت تحملش زیاد است، راهها را بلد است...طبیعت زن این است. اغلبِ زنها، البته ممکن است بعضی از زنها هم این طور نباشند؛ غرض اینکه خانمها بهتر می‌توانند در این مصافِ دوستانه بر عواملِ سردی، فایق بیایند. با یک مقدار کوتاه آمدن، با یک مقدار خوش اخلاقی کردن، با ابزارهایی که هست این کار را بکنند. مرد را بکشانند به آن جایی که باید قرار بگیرد، تا إن شاء الله زندگی شیرین‌تر شود.» مطع عشق، امام خامنه‌ای، ص83.

برای داشتن یک زندگی مشترکِ خوب و پایدار و شیرین، باید اول شریک خود را خوب بشناسیم، گاهی اوقات این عدم هماهنگی و اصطکاک، ناشی از عدم شناخت نسبت به روحیات و نیازهای یکدیگر است.


[ چهارشنبه 91/7/19 ] [ 10:57 صبح ] [ حسین هاتفی ]

طلاق شیرین

می‌خواست زنش را طلاق بدهد. از او پرسیدند: چرا چنین تصمیمی گرفته‌ای؟ پاسخ داد: انسان آبروی همسرش را نزد بقیه حفظ می‌کند. بعد از مدتی که از هم جدا شده بودند، دوباره از او پرسیدند: خب حالا بگو چرا از همسرت جدا شدی؟ گفت: انسان نباید پشت سر زن بیگانه صحبت کند.

در ذهن برخی از ما، جدایی و طلاق، همراه همیشگیِ دعوا، ناسزا، تهمت و بداخلاقی است. گویی رعایت اخلاق فقط مخصوص زمانی است که همه چیز وفق مرادمان باشد. کمتر دیده‌ایم یا شنیده‌ایم طلاقی همراه با رعایت اخلاق به انجام رسیده باشد. اما سفارش قرآن، رعایت اخلاق در همه مراحل زندگی است؛ حتی زمانی که قصد جدایی از یکدیگر را داریم:

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ «سوره بقره، آیه231»

و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عده» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیده‌ای آنها را رها سازید!

وقتی دین اسلام حتی درباره داشتن مهربانی و عطوفت و احترام در مورد طلاق تأکید می‌کند، معلوم است که این مسأله در مورد خود زندگی مشترک اهمیت بیشتری دارد. یکی از شاه کلیدهای زندگی مشترک داشتن احترام متقابل زن و شوهر به یکدیگر است. اگر این احترام شکسته و رویشان به روی یکدیگر باز شود و حرمتها از بین برود، زندگی کم کم رو به فزونی و سردی می‌رود. حتی گاهی جبران آن غیر ممکن و شاید بی فایده باشد و دیگر آن محبت و عشق رنگ خود را می‌بازد.

بد دهنی و بد اخلاقی و بی احترامیِ هر کدام از زوجین باعث رفتن روح صمیمیت و عشق در زندگی می‌شود و گاهی باعث می‌شود این بد دهنی و بی احترامی به صورت متقابل باشد و تعبیر به جواب سلام، سلام است، می‌شود!

چه خوب است که در هنگام سختی‌ها و برخورد با سلیقه‌ها و مشاهده تلخی‌ها و نقص‌های یکدیگر احترام و حرمت یکدیگر حفظ شود. گاهی زن و شوهر پل های شیرینِ زندگی و موفقیت و تکامل را خراب می‌کنند. این احترام متقابل نیاز به هنر و دانستن بعضی از خصوصیات و روحیات یکدیگر است که لینک زیر حاوی این اطلاعات است:

احترام به یکدیگر و نقش آن در زندگی مشترک

رهنمودهای امام خامنه‌ای حفظه الله:

زن و شوهر باید به یکدیگر احترام بگذارند، نه احترام ظاهری و تشریفاتی، بلکه احترام واقعی.

احترام به این معنا نیست که مثلاً همدیگر را با القاب و آداب صدا کنند. بلکه مراد قلباً مرد نسبت به زن خود و زن نسبت به مردِ خود، احساس احترام داشته باشند.

احترام را در قلب خود نگه دارید، برای هم حرمت قائل باشید. این در اداره‌ی زندگی مهم است. بین زن و شوهر، اهانت و تحقیر و تذلیل نباشد. مطلع عشق، محمد جواد حاج علی اکبری، ص70.

مقداری از این پست (تا آیه شریفه) برگرفته از نوشته‌ی حامد وحیدیان در مجله خانه خوبانِ موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ شهریور است.


[ یکشنبه 91/7/9 ] [ 4:50 عصر ] [ حسین هاتفی ]

عادل باشیم

این مطلب برگرفته از سخنان استاد مرتضی آقا تهرانی است.

اگر از اول زندگی به دنبال این باشیم که حق هر کسی را آن طوری که باید ادا کنیم و عادل باشیم، کارمان به بی احترامی کردن به همدیگر نمی‌رسد. من باید به حق همسرم عنایت داشته باشم، همان طور که به حق پدر و مادرم توجه دارم.

اگر از ابتدا محترمانه با هم برخورد کنیم، بعضی چیزها اصلاً پیش نمی‌آید. خانم باید بداند وظیفه شوهر در برابر پدر مادرش چیست، شوهر نیز باید بداند وظیفه خانم در ارتباط با مادر و پدرش چیست. رابطه‌ی پدر خانمِ من با من، همانند رابطه پدر خانمِ من با دخترش نیست.

گو اینکه پدر دوم من هم به حساب می‌آید، گو اینکه پدر من، پدر دوم همسرم و مادر من مادر دوم ایشان نیز به حساب می‌آید، ولی یکی نیست. رابطه من با مادرم با رابطه خانمِ من با مادرم، یکسان نیست. حساسیت میان ما نیز یکسان نیست، اما یک چیز هست و آن این که احساس عاطفه‌ای که مادرم نسبت به من دارد، هیچ وقت به خانمِ من ندارد، مقداری از حساسیت او طبیعی است. از طرفی مادرم مرا خیلی دوست دارد و نسبت به من به راحتی بدبین نمی‌شود.

بنابراین، خیلی از اوقات پسر می‌تواند با مادرش و یا دختر با مادرش مسأله را حل کند. برخی از خانم‌ها توقع دارند که وقتی مادرِ من چیزی می‌گوید (که نه من توقع آن را دارم و نه خانمم) من در برابر مادرم بایستم. این اشتباه است؛ البته من می‌توانم وقتی داستان تمام شد، مادرم را کنار بکشم و به او بگویم: بالاخره ایشان زن من است و دختر شما است، قشنگ تر برخورد کنیم بهتر نیست؟ این گونه برخورد خیلی خوب جواب می‌دهد. گاهی اوقات توقع‌ها بی جا و ناعادلانه است.

رهنمودهای امام خامنه‌ای حفظه الله:

دخترها و پسرها به دنبال ایده‌آل نباشند. در امر ازدواج، هیچ کس ایده‌آل نیست. انسان نمی‌تواند ایده‌آل خود را پیدا کند، باید بسازند و زندگی کنند. خداوند إن شاء الله زندگی را شیرین خواهد کرد و به آنها برکت خواهد داد و إن شاء الله مورد رضای الهی قرار خواهند گرفت.

آدم اول که نگاه می‌کند، همه‌اش حُسن است. بعد که وارد می‌شود اخلاقیاتی هست، نقایص و کمبودهایی هست، ضعف‌هایی وجود دارد که به تدریج در یکدیگر کشف می‌کنند. اینها نباید موجب سردی بشود. باید با این کمبودها ساخت، چون بالاخره مردِ ایده‌آلِ بی عیب و زنِ ایده‌آلِ بی عیب در هیچ کجای عالم پیدا نمی‌شود. از مطلع عشق نوشته‌ی محمد جواد حاج علی اکبری


[ یکشنبه 91/7/2 ] [ 11:2 عصر ] [ حسین هاتفی ]

به یاد دوران عقد

امروز «من» وارد هشتمین سال «ما» بودن شد.

زندگی مشترک هفت سالش تمام شد!

وقتی از عقد و دوران نامزدی و ماه عسل صحبت می‌شود

هر زن و شوهری آه از دل می‌کشند و می‌گویند

یادش بخیر

کاش به آن دوران باز می‌گشتیم

چقدر همسرم مهربون بود

و از این قبیل جملات

باید پرسید چرا؟

یعنی نمی‌توان زندگی مشترک، حتی از دوران عقد شیرین تر و عاشقانه تر شود؟

می‌شود و می‌توان!

قطعاً هیچ زن و مردی مطابق هم نیستند

انبوهی از سلایق و اختلاف‌های شخصی و خانوادگی و فرهنگی هستند

اولین شاه کلید زندگی همین «من» و «ما» است

اگر گفتم مشکلِ من

مادرِ من

شغلِ تو

رفتارِ من

رفتارِ تو

سلیقه‌ی من

و...

اگر در زندگی منیّت آمد

کم کم زندگی رنگ می‌بازد

مثل دو دوست و دو رفیق صمیمی باید بود

باید با عشق و پررنگ تر کردن این عشق با محبت و گذشت و سازش، زندگی را گلستان کرد

خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ

«الروم/21»

 «همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند!»

به پای صحبتهای امام و رهبر خود درباره خانواده و عشق و روش زندگی بنشینیم:

خانواده در اسلام یعنی محل سکونت دو انسان، محل آرامش روانی دو انسان، محل انس دو انسان با یکدیگر، آن جایی که انسان در آن صفا می‌یابد؛ این محیط خانواده است. مطلع عشق، ص27.

خانواده خوب یعنی زن و شوهری که با هم مهربان باشند، با وفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند، این در درجه اول است. مطلع عشق، ص27.

در استحکام بنیان خانواده، خود زن و شوهر بیشترین نقش را دارند. با گذشت خودشان، با همکاری خود، با مهربانی و محبت خوب خودشان ـ که از همه مهمتر هم محبت است ـ می‌توانند این بنا را ماندگار و این سازگاری را همیشگی بکنند. مطلع عشق، ص31

در روایات داریم «المرأة ریحانة» زن گل است. حالا شما ببینید اگر مردی با یک گلی با خشونت و بی اعتنایی رفتار کند و پاس گل بودن او را ندارد، چقدر ظالم و بد است. مثل تحمیل کردن، زیاده روی کردن، زیاده خواهی کردن. مطلع عشق، ص50.

این زن کارپرداز همه کارهای زندگی‌تان نیست که همه کارهای زندگی‌تان را روی دوش او بگذارید و بعد مؤاخذه کنید، نه، این یک گلی است در دست شما. مطلع عشق، ص50.

این طور هم نیست که بگوییم همه جا خانم باید از آقا تبعیت کند. نخیر؛ نه چنین چیزی در اسلام داریم و نه در شرع. «الرجال قوامّون علی النساء» معنایش این نیست که زن بایستی در همه امور تابع مرد باشد... بالاخره دو شریک و دو تا رفیق هستند. یک حا مرد کوتاه بیاید یک جا زن کوتاه بیاید. یکی اینجا از سلیقه و خواست خود بگذرد دیگری در جایی دیگر تا بتوانند با هم زندگی کنند. مطلع عشق، ص51.

از طرف مرد وظیفه این طور است که ضرورت‌های زن را درک کند، احساسات او را بفهمد، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیار مطلق العنان او در خانه نداند. مطلع عشق، ص53.

این محبتی را که خدا در دل شما قرار داده حفظ کنید... و این رابطه‌ی انسانی، بر اساس محبت و رابطه‌ی عاطفی استوار است. یعنی زن و شوهر باید به هم محبت داشته باشند و همین محبت، هم زیستی آن ها را آسان خواهد کرد. مطلع عشق، ص67.

وقتی محبت باشد از محبت خارها گل می‌شود؛ اگر چیز ناخوشایندی هم، در همسر وجود داشته باشد، وقتی محبت بود آن چیزهای ناخوشایند به کلی رنگ می‌بازد؛ و محبت، همه چاله‌ها را صاف می‌کند. مطلع عشق، ص68.

زن و شوهر هر چه بیشتر به هم محبت کنند زیادی نیست. آن جایی که محبت هر چه زیاد شود ایرادی ندارد، محبتِ زن و شوهر است. هر چه به هم محبت کنید خوب است و خود محبت هم اعتماد می‌آورد. مطلع عشق، ص68.

اگر بخواهید این محبت باقی بماند به جای اینکه از طرف مقابلتان توقع کنیدکه او مرتب به شما محبت کند، از دل خودتان بخواهید که تراوش محبت او روز به روز بیشتر شود. محبت به طور طبیعی محبت می‌آفریند. مطلع عشق، ص69.

اگر بخواهید همسرتان به شما آن محبتش محفوظ بماند، باید رفتار خودتان را محبت برانگیز کنید. مطلع عشق، ص71.

اگر یک وقتی خدای نکرده یک کدورتی پیش آمد، باید لابه‌لای محبت ذوبش کنید و از بین ببرید؛ نباید یک حرف کوچکی را بزرگ کنند و مرتب کِش بدهند، این‌ها نباید باشد. مطلع عشق، ص72.

منظور از کمک فقط شستن ظرف و... نیست. البته این ها هم کمک است ولی بیشتر کمک روحی است؛ کمک معنوی و فکری است. مرد باید ضرورت‌های زن را درک کند، احساسات او را بفهمد و نسبت به حال او غافل نباشد. مطلع عشق، ص82.

از هر چیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان‌های بی مورد می‌نماید، اجتناب کنید. هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و هم‌زیستی بگذارند. مطلع عشق، ص31.

سازگاری در زندگی، اساس بقای زندگی است و همین است که محبت می‌آفریند، همین است که موجب برکات الهی می‌شود، همین است که دلها را به هم نزدیک کرده و پیوندها را مستحکم می‌کند. مطلع عشق، ص90.

سعی شما این باشد که در تمام دوران زندگی، به خصوص سالهای اول، این چهار پنج سال اول با هم سازگاری داشته باشید. این طور نباشد که یکی اندکی ناسازگاری نشان داد، آن دیگری هم حتماً در مقابل او ناسازگاری نشان بدهد. نه! هر دو با هم سازگاری نشان بدهید و اگر دیدید همسرتان ناسازگاری کرد، شما سازگاری نشان دهید. مطلع عشق، 89.

سازش کاری در محیط خانواده جزو واجبات است. نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هر چه گفتند همان شود. آنچه خودشان می‌پسندند و آنچه راحتی آنها را تأمین می‌کند همان بشود. نه اینطور نباید باشد. باید بنا داشته باشند که با هم سازگاری کنند. این سازگاری لازم است. اگر دیدید مقصود شما تأمین نمی‌شود مگر با کوتاه آمدن، کوتاه بیایید. مطلع عشق، ص90.

 مطلع عشق

خواندن این کتاب «مطلع عشق» بسیار برای زن و شوهرها بسیار مفید است. گرچه اگر قبل از ازدواج خوانده شود عالی است.


[ یکشنبه 91/6/12 ] [ 2:29 عصر ] [ حسین هاتفی ]
منوی اصلی

حسین هاتفی
کوله بارم سنگین، راه بسی طولانی و ناهموار، دستهایم کوتاه و خرما بر نخیل! سالهاست عهدی بسته ام، عنوانی مقدس را یدک می کشم و سربازِ نامهربانِ مهربان ترینم.
امکانات وب
مهربان های امروز: 119
مهربان های دیروز: 6
مجموع مهربانی ها: 488880
تعداد یادداشت ها: 176
102/12/29
11:55 ص
فهرست موضوعی

خاطره[25] . زندگی[18] . بندگی[16] . خداوند[15] . سفر[8] . بصیرت[8] . نماز[8] . نامحرم[7] . تبلیغ[7] . امام حسین[7] . علامه مصباح[7] . طلبگی[6] . قیامت[6] . شهید[6] . امام زمان[6] . حجاب[6] . نگاه[6] . بقیع[5] . امام خامنه ای[5] . ازدواج[5] . امتحان[5] . رمضان[5] . خانواده[4] . شهادت[4] . زیارت[4] . فرزند[4] . امام خمینی[4] . اخلاق[4] . تصادف[4] . نقد فیلم[4] . نفس[4] . مدینه[4] . معنویت[4] . گناه[4] . مرگ[4] . توبه[3] . جاده[3] . جنگ نرم[3] . انتظار[3] . شیعه[3] . عمار[3] . دعا[3] . جنگ[2] . حیاء[2] . روستا[2] . دنیا[2] . شادی[2] . شهید گمنام[2] . عمامه[2] . عروسی[2] . عشق[2] . طلبه[2] . غیرت[2] . عکس[2] . فیلم[2] . امام علی[2] . تولد[2] . پیرمرد[2] . چادر[2] . خواب[2] . فضای مجازی[2] . فقر[2] . ماشین[2] . مجازی[2] . طلاق[2] . مکه[2] . کربلا[2] . ولایت[2] . ولایت فقیه . کتاب . کفش . کلاس . کلاه . نماز شب . نوجوان . وسواس . وفای به عهد . نعمت . نقد . محبت به اهل بیت . محرم . محرم و نامحرم . مدرسه . مدیر . منا . مرغ . ماهواره . فلش . گوش . لپ تاپ . مادر . مادرانه . مسجد . مشکلات جوانان . مشهد . معرفت . معرفی سایت . معرفی کتاب . معلم . خون . خیابان . دانشجو . درخت . درس . دریا . دست راست . دشمن . حاجت . حاجی . حج . حساب . حضرت زهرا . حضرت معصومه . حضور قلب . حق و باطل . تبرک . تحقیق . تحلیل . تدبیر و امید . تقوا . تهران . جنوب . جوان . جبهه . جشن . امام هادی . اردکان . امام رضا . اسب . استاد . استاد قلی پور . اطاعت . الگو . آتش . آخرت . آرزو . آسفالت . اتوبوس . اجتماعی . اخلاص . انسان . انصاف . انفاق . انقلاب . انگشت آبی، انتخابات، فاطمیه، ولایت، شهادت، نظام اسلامی . ایران . ایمان . اینترنت . باغ . بانه . امتحان الهی . انار . انتخاب اصلح . انتخابات . بنده . بیمه . پدر . قبر . قتل . قطعنامه . قلب . قم . کفش . گریه . گمنام . غدیر . غربت . غرور . غضب . فاضلاب . فتنه . فرهنگی . فریب . طنز . ظهور . عتبات . شکر . صبحانه . صدقه . صله رحم . صلوات . عفت . عقد . عمر . عید . شور . شیطان . شهدا . شهرت . سیاست . سیاسی . شخصیت . شراب . شعر . شعور . شفاعت . شمال . زینب . ساختمان پزشکان . سعادت . دوست . دیانت . دینداری . رانندگی . رفاه . روحانی . روحانیت . خانه . دعوت . دفاع مقدس . خدمت به مردم . خلفت .