گفت: حاج آقا یه استخاره برام میگیری؟ گفتم قرآن همراهم نیست. گفت: خب با تسبیح بگیر. لبخندی زدم و گفتم: تسبیح هم همراهم نیست! گفت: چه آخوندی هستی که نه قرآن همراهته، نه تسبیح. البته خیلی خوشایند و محترمانه گفت. اتفاقی که برایم چندبار پیش آمده است. آنچنان هم بیراه نگفت، آخوندی (بخوانید طلبه یا روحانی) که رسانه ملی، تاکنون به مردم معرفی کرده، همیشه همراه تسبیح بوده است. معمولاً توفیق در محضر قرآن بودن نیست و گاهی عجله، مانع همراه داشتن تسبیح میشود و البته اگر هم باشد هیچگاه در دست نمیگیرم! نگارنده خیلی وقت است که میخواهد مطلبی درباره حضور بازیگران نقش روحانی در سریالها و فیلمها بنویسد، اما میسر نمیگشت. تا آنکه باز رسانه ملی خدمتی عظیم کرد و بار دیگر در سریالهای ماه مبارک از شخصیت روحانی بهره برد. سخن کوتاه باید والسلام. نه فرصت نگاشتن هست و نه امکانات و البته نه قدرت و سواد بیانش. طلا و مس، تنها فیلمی که نگارنده آن را کم حاشیه و حتی بدون حاشیه میپندارد! و چندین بار تماشا کرده است. سایر فیلمها همراه حاشیههای فراوان است که سعیِ بر آن است که خوش بین بود وگرنه گاهی خوش بین بودن هم بسیار سخت است! ضرورت حضور روحانی چقدر است؟ هدف از آوردن بازیگر نقش روحانی چیست؟ چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟ و سوالهای فراوان دیگر که پاسخی برای آن نیافتم و مبهم است. بازیگر نقش روحانی در سریال دودکش یکی از بازیگران طلا و مس است اما با تفاوت بسیار در گفتار و رفتار! البته باید از رسانه ملی برای نشان دادن خوش مشربی و اهل حال بودنِ روحانیت تشکر کرد! جای تعجب است که روحانی نشان داده شده در سریال خروس خشک و بیخبر از دنیا بود. کاش چند روزی در محضر روحانی دودکش، زانوی تلمذ میزد تا رسم تعامل شیرین و صحیح با مردم را بیاموزد! البته به برکت مهمان نوازی مردم محل تبلیغ و نبودن در منزل، توفیق استفاده کامل از سریالها نبود و فقط بهره کمی از آن برده شد. با همین چند قسمت یاد گرفتم که روحانی باید خوش مشرب باشد، لطیفه یا همان جک زیاد بلد باشد، چطور با نامحرم حرف بزند، وقتی مردم حرف میزنند در باغ باشد یا بهتر بگویم خبر از آمپاسهای متفاوت داشته باشد و مردم را درک کند و فکر نفس گرم خودش نکند، حتما حتما یک تسبیح دست بگیرد ووو... چقدر رسانه ملی خووووب است. ماشاء الله. دست عوامل پشت صحنه هم درد نکند که هنگام موتورسواریِ حاج آقا، گاهی عمامهی او را نگه میداشتند تا آن کلاه شکیل و زیبا را با خیال راحت روی سر بگذارد، چرا که باز یا خراب یا کثیف شدن عمامه برای طلبهها کم دردسری نیست! و چقدر هم ماهرانه و زیبا برای بازیگران روحانی عمامه میبندند! نگارنده هم برای بستن عمامهی بازیگران روحانی اعلام آمادگی میکند و صد البته شاگردی تهیه کننده عمامه هم میکند. نمیدانم چرا سوز دیدن این سریالها در ماه مبارک و تبلیغ و تفکر درباره سریالهایی که تاکنون روحانی در آن حضور داشت، خیلی فراوان بود! [ دوشنبه 92/5/21 ] [ 7:2 عصر ] [ حسین هاتفی ]
16 آذر روزی که مزین به نام مقدس دانشجو شده است. روزی که به یاد سه دانشجو (قندچی و بزرگ نیا و شریعت رضوی، دو هوادار حزب توده ایران و یک هوادار جبهه ملی ایران) که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون نایب رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ 16 آذر 1332 (حدود چهار ماه پس از کودتای 28 مرداد همان سال) در دانشگاه تهران شهید شدند، گرامی داشته میشود. این روز را به همه دانشجویان عزیز تبریک میگویم و امیدوارم هر روز بیشتر از قبل، قدم در راه شهیدان بگذارند و با پیشرفت علمی و معنوی خود باعث افتخار ایرانِ اسلامی شوند. از خودگذشتگیها و جانفشانیها و کشتار طلاب و روحانیت در به ثمر رساندن این انقلابِ بی بدیل بر همه مشخص و پر واضح است. از کشتار بی رحمانه طلاب در مدرسه فیضیه گرفته تا قیام خونین 19 دی. سخن در این رابطه بسیار است و ناگفتنیها بسی بیشتر! جای یک سوال باقیست که برای نویسنده بسی حیرت آور است؛ چرا روزی را به نام روز طلبه نداریم؟ [ پنج شنبه 91/9/16 ] [ 12:12 صبح ] [ حسین هاتفی ]
|
||