خبرنامه
 

بسم الله

دست به قلم شدن و نگاشتن شاید آسان باشد، اما آنچه مهم و البته دشوار است پایه و اساس نوشتار است. بسی جای تعجب است که فارغ از دروغ و تهمت، حتی ذره‌ای جانب انصاف و مردانگی و اخلاق هم رعایت نمی‌شود. گاهی باید شنید و گذر کرد. اما آنچه که بیش از همه مایه تعجب می‌باشد، پرسشِ پرسشگری در روزنامه جمهوری اسلامی (1/4/92) است که نه تنها رعایت مراتب سائل و مسئول و استاد و شاگرد را ننموده است، بلکه پرسش‌ها شرایط ابتدایی یک پرسش صحیح و قابل سوال را هم ندارد.

بر خلاف ادعای پرسشگر، آنچه که از صدر و ذیل نوشته به دست می‌آید، رفع ابهام و بحث طلبگی نیست، چرا که برای دفاع از یک شخص خاص، دست‌آویز چیزهایی می‌شود که بنا به گفته‌ی خودشان نه تنها تکراری (و البته جواب داده شده و روشن) است، بلکه در اصل پرسشها زحمت اندکی تفکر و تحقیق و بررسی هم نداشته‌اند! بسی تعجب است که چرا روزنامه‌ی مذکور سهل انگاری و اعتبار خود را خدشه دار و چنین سوالهای سطحی و ساده و ابتدایی را چاپ کرده است. همچنین سایتهای مختلف نیز دچار اشتباه شده و به صورت انفجاری، این مطلبِ به اصطلاح "انتقاد شدید از آیت الله مصباح" و در اصل سطحی و بی اساس را بازتاب داده‌اند.

علامه مصباح

از آنجا که مشی استاد بر این است که همه تهمتها را بشوند و گذر کنند و به خاطر مصالحی به جان بخرند، بر خود لازم دیدم که این پرسشها را پاسخ بگویم، گرچه ما نیز باید بشنویم و گذر کنیم ولی هدف نشان دادن سطح و عمق پرسشهاست.

پرسش اول:

امام خمینی در پیام تاریخی و پر‌نکته به روحانیت در سوم اسفند 1367 نوشته‌اند: دیروز "حجتیه‌ای‌ها" مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی‌تر از انقلابیون شده‌اند!" پرسش این است که ایشان تا کنون درباره تفسیر و تحلیل این پیام تاریخی چه اقداماتی کرده‌اند و آیا در میان منابع و مواد آموزشی و یا برنامه‌های جنبی مرکز آموزشی ایشان، بخشی هر چند محدود به شناخت ویژگی‌های جریان حجتیه و مبانی فکری و تاریخ عملکرد آن اختصاص یافته است؟

اولاً چون خود نویسنده هم می‌داند آیت الله مصباح و موسسه در راه حق در چراغانی‌های نیمه شعبان 57 دخالتی نداشته‌اند، صریحاً ایشان را منتسب به این گروه نمی‌کند و در اصل، کاری به مواد درسی موسسه‌ی امام خمینی رحمة الله علیه ندارند! چرا که خود می‌داند این تهمت و کینه دیرینه، دروغ است و آگاه است که آیت الله استادی طی یک یادداشتی با عنوان "کم حافظگی و دروغ" همه این تهمتها را رد می‌کنند. (این یادداشت در روزنامه رسالت 8 شهریور 78 چاپ شد.)

ثانیاً صرف نظر از تالیف کتابها و روشنگری‌های متعدد ایشان و شاگردانشان در برابر عقاید انحرافی و افراطی و دفاع از گفتمان ناب ولایت مطلقه‌ی فقیه و حکومت اسلامی؛ چگونه می‌توان این پرسش ابتدایی و بی‌ربط را از یک موسسه‌ی آموزش عالی پرسید که چه موادی را برای آموزش و تدریس دارند؟! هر چند کسب اطلاع از اهداف گروه و نحوه شکل‌گیری و آسیب شناسی آن، وظیفه هر فرد است که باید جوینده‌ی آن باشد.

ثالثاً در مورد موسسه‌ای صحبت می‌شود که مقام معظم رهبری در دیدار با مدیر، مسئولان و اعضای هیأتهای علمی آن درتاریخ 3/8/89 با ابراز خرسندی فراوان از تلاشهای عمیق مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه می‌فرمایند: «این مؤسسه خوب، جامع و کامل می تواند از لحاظ تلاش پیگیر، خستگی ناپذیر، خالصانه و عالمانه الگویی برای حوزه باشد.» ایشان با تجلیل از فضل و اخلاص و تقوای آیت الله مصباح یزدی وجود این کمالات را در مدیریت یک موسسه موجب افزایش برکات الهی خواندند و افزودند: «خدمات و تلاشهای این مؤسسه، به شکل صحیح اطلاع رسانی شود.»

پرسش دوم:

ایشان در اردیبهشت سال89 در مدرسه فیضیه در نقد موضوع "رهبری شورایی" گفته‌اند: "در طول تاریخ حکومت پیامبران و یک هزار و چهارصد سال شیعه، مسئله حکومت شورایی مطرح نبود و هیچ پیامبری را نداشتیم که با مجموعه‌ای از پیامبران حکومت کرده باشد. چنین موردی را حتی در زمان ائمه اطهار(ع) و فقهاء سنتی نیز نداشتیم و در هیچ آثاری نیز چنین چیزی نیامده است." ایشان افزوده‌اند: "ممکن است امروز برخی افکار غربزده چیزهایی بنویسند ولی سراغ نداریم که کسی از فقهای ما احتمال این کار را داده باشد." این در حالی است که موضوع "شورای رهبری" در هفت اصل و یک عنوان قانون اساسی در کنار عنوان "رهبر"، آمده بود و در بازنگری سال 68 نیز کاملا حذف نشده است. با وجود مبنا و اصولی که در نگاه ایشان این گونه با اسلام و فقه اسلامی و حتی تاریخ ادیان توحیدی مخالفت دارد و کسی از فقهاء احتمال درستی آن را نیز نداده است، ایشان چگونه این امر را نادیده گرفته و به قانون اساسی رای مثبت داده‌اند؟ (پیداست اینک شورای رهبری موضوع بحث نیست و نیازی به بحث ندارد و ذکر آن برای بیان منشأ پرسش است.)

اولاً نکات ظریف بسیاری در بازبینی قانون اساسی است، از حذف قید مرجعیت گرفته تا اضافه کردن قید مطلقه به ولایت فقیه که جای بحث و تأمل بسیار دارد.

ثانیاً مگر قانون اساسی وحی منزل است؟ اگر چنین بود، حضرت امام با اینکه به قانون اساسی رای داده بودند، چرا دستور به بازبینی آن در اواخر عمر شریفشان دادند؟

ثالثاً بحثی که استاد مصباح دارند، درباره نفی شورای رهبری و تبعات منفی آن است که در مقایسه با رهبریِ فرد واحد، کاملاً نفی می‌شود و لذاست که متذکر می‌شوند فقیهی قائل به آن نیست. آن چیزی هم که در قانون اساسی آمده است در صورت عدم توافق بر فرد واحد است.

پرسش سوم:

آیت‌الله مصباح که کم و بیش شاهد بودیم برای پیروزی یک نامزد آن گونه وارد میدان شدند و برخی نشریات مربوطه و نیز برخی شاگردان از تقدیم طلاهای یکی از نزدیکان ایشان به ستاد انتخاباتی آن نامزد خبر دادند، چرا حتی یک روز خودشان و فرزندانشان در جبهه حضور نیافتند و در حد یک سخنرانی نیز برای تقویت روحیه رزمندگانی که در جبهه حضور داشتند شرکت نجستند؟ آیا در طول نزدیک به سه هزار روز جنگ حتی توفیق یک یا چند روز حضور تبلیغی یا حتی حضور "نمادین" نیز نمی‌شد حاصل گردد؟

اولاً این نوشته در صدد اثبات حضور علامه و فرزندانش نیست، گرچه قطعیت حضور ایشان و فرزندانش در جبهه ثابت شده است.

ثانیاً مگر حضور در جبهه شرط تکامل و اخلاق و امتیاز و فخر فروشی است که بخواهد عدم حضورش ننگ و عیب و کمبود باشد تا برای آن پاسخ گفت؟! علاوه بر اینکه اشکال را به برخی از علماء و حتی امام خمینی رحمة الله علیه نیز می‌توان گرفت.

ثالثاً مگر ایشان و فرزندانش در عقبه‌ی جبهه، نسبت به دفاع مقدس بی‌تفاوت بوده‌اند؟! مناظره‌ها و بحثهای کوبنده‌ی ایشان را مقابل مکاتب انحرافی در تلویزیون از یاد برده‌اید؟ معماریِ شالوده‌ی فکری جامعه و ساختن عقبه‌ی اعتقادی جبهه، عافیت طلبی و کار آسانی است؟ چه کسی به شبهه‌افکنی‌ها پاسخ دهد و افسر جنگ نرمی باشد که دشمن همیشه علیه جمهوری اسلامی داشته و دارد؟ «خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانى باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکرى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. مقام معظم رهبری 4/6/88»

امروز هم علامه و شاگردان ایشان هر کجا که هجمه‌ای علیه اسلام و ولایت فقیه و جمهوری اسلامی باشد همچون دیروز به مصاف دشمنان و منحرفان و شبهه‌افکنان می‌روند، نه آن روزها ابائی از حضور در جنگ نرم داشتند و نه امروز که «آن جنگ نیست؛ یک جنگ ظریف‌ترى هست و البته خطرناک‌ترى. 13/4/90.» و همچون جنگ نرمِ زمان جنگِ سختِ هشت ساله، در دفاع از مبانی اسلام ناب، چون خاری در چشم دشمنان و منحرفان بوده‌اند «میدانى هم که امروز در مقابل خود داریم - که یقیناً از میدان جنگ پیچیده‌تر و دشوارتر است. 15/5/82

پرسش چهارم:

آیت‌الله مصباح در این سال‌ها سخت بر مطلق بودن اختیارات ولی فقیه و ما فوق قانون بودن وی تاکید کرده و مشروعیت قوانین را نیز برخواسته از تایید ولی فقیه شمرده‌اند و به مخالفان آن تاخته‌اند. این در حالی است که ایشان در مباحث خود در زمان حضرت امام خمینی، در سال‌های 65-66 که در قالب کتاب نیز منتشر شده از جمله در استدلال بر لزوم "نظارت دقیق" بر "اعمال رهبری" و حتی تشکیل "دادگاه خبرگان" برای رسیدگی به کارهایی که به تعبیر ایشان به "زعم فقهای مجلس خبرگان صحیح و مطابق موازین شرعی و معیارهای عقلی نبود" و عزل وی در صورت اثبات عدم شایستگی، می‌نویسند: "زیرا در اسلام، غیر از معصومین علیهم ‌السلام هیچ کس فوق قانون نیست، بلکه همه باید تابع قانون باشند". و نیز افزوده‌اند: "چنین نیست که رهبر جامعه اسلامی قدرت مطلق و بی‌چون و چرا داشته باشد و کسی نتواند وی را مورد پرسش و بازخواست قرار دهد". (حقوق و سیاست در قرآن، ص 262-263) خاستگاه تحول و مبنای تبدل نظر ایشان از آن دیدگاه به نگاه کنونی چیست؟ آیا به دلیل شرعی تازه برخورده‌اند یا برداشت تازه‌ای از دلیل قبل پیدا کرده‌اند؟

اولاً کاش پرسشگر به جای مغالطه و تحریف مفهومی در سخنان آیت الله مصباح، همه کتابهای استاد را با دقت می‌خواند تا مبانی ایشان کاملاً به دستشان بیاید و بعد از آن، خرده‌ی تبدل نظر بر ایشان بگیرد!

ثانیاً با دقت در سوال (که به متن کتاب استاد استدلال می‌کند)، پاسخ روشن می‌شود: "زیرا در اسلام، غیر از معصومین علیهم‌ السلام هیچ کس فوق قانون نیست، بلکه همه باید تابع قانون باشند. "حقوق و سیاست در قرآن، ص263) چون رهبر معصوم نیست، باید بر اعمالش نظارت شود و مرجع نظارت هم مجلس خبرگان است و این ربطی به مطلقه بودن ندارد. این دو نظر هیچ تنافی با هم ندارند و هر دو بر قوت خود باقیست. رهبر تا وقتی که ویژگیها و شرایط رهبری را دارد، ولایتش مطلقه است.

ثالثاً تاملی بر پاراگرافهای قبل از متن استناد شده نتایج جالبی را همراه دارد: "کسی که متصدی مقام رهبری می‌شود، عصاره فضایل یک جامعه اسلامی و تجسم کامل فقاهت، مدیریت و تدبیر، تقوی، ورع، عدالت و امانت خواهد بود، در نتیجه هرگز خیانت به مردم و سوء استفاده از قانون نخواهد کرد، چنانکه ما درباره رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی قدس سره هرگز تصور اینگونه معانی را نمی‌توانستیم بکنیم و در مورد حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر فعلی انقلاب مد ظله العالی نیز چنین تصوری نداریم. اما باید دانست که در طرح ریزی برای امور و شئون جامعه، نمی‌توان ناظر به موردی خاص و شخصی معین بود، بلکه باید چنان طرحی در انداخت که در چرخشهای روزگار و اوضاع و احوال گوناگون جامعه، به یکسان قابل عمل و اجرا باشد. پس باید در نظر داشت که زمامدار و رهبر جامعه اسلامی به هر حال، معصوم نیست. بنابراین محتمل است که در یک مقطع تاریخی، کسی که عهده‌دار زمامداری و رهبری امت اسلام است دچار لغزش شود و مرتکب سوء استفاده یا خیانت گردد." (حقوق و سیاست در قرآن، ص262) چنانچه در اول پاسخ ذکر شد این نظارت فقط به خاطر معصوم نبودن رهبر و زمامدار حکومت است وگرنه تا وقتی که شرایط ذکر شده را دارا باشند، ولایتشان مطلقه است که نکاتی در این باره خواهد آمد.

رابعاً پرسشگر به درستی به مفهوم و تفاوت "ولایت مطلقه‌ی فقیه" و "قدرت مطلق بی چون و چرا" توجه ندارد. استاد مصباح در کتاب "نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه" ص105 ـ 106 این تفاوت را به خوبی تبیین می‌فرمایند: "یکى از شبهاتى که گاهى بطور کلى در رابطه با اصل ولایت فقیه و گاهى نیز به طور خاص در مورد قید «مطلقه» مطرح مى‌شود این است که مى‌گویند ولایت فقیه و به خصوص ولایت مطلقه فقیه همان حکومت استبدادى است و ولایت مطلقه فقیه یعنى دیکتاتورى؛ یعنى این که فقیه وقتى به حکومت رسید هر کارى دلش خواست انجام مى‌دهد و هر حکمى دلش خواست مى‌کند و هر کسى را دلش خواست عزل و نصب مى‌کند و خلاصه اختیار مطلق دارد و هیچ مسؤولیتى متوجه او نیست...

حاکم نه بر اساس خواست و سلیقه مردم (حکومت لیبرالى) و نه بر اساس خواست و سلیقه شخصى خود (حکومت فاشیستى) بلکه بر اساس خواست و اراده خداى متعال حکومت مى‌کند و تابع قوانین و احکام الهى است و نظام ولایت فقیه از همین قسم سوّم است بنابراین فاشیستى نیست. با این توضیح همچنین روشن شد این مطلب که گفته مى‌شود ولایت مطلقه فقیه یعنى این که فقیه هر کارى دلش خواست انجام دهد و هر حکمى دلش خواست بکند و اختیار مطلق دارد و هیچ مسؤولیتى متوجّه او نیست واقعیت ندارد و در واقع در مورد فهم و تفسیر قید «مطلقه» به اشتباه افتاده‌اند و البته احیاناً برخى نیز از روى غرض‌ورزى و به عمد چنین کرده‌اند. به هر حال در این جا لازم است براى رفع این مغالطه توضیحاتى پیرامون قید مطلقه در «ولایت مطلقه فقیه» ارائه نماییم..."

همچنین در مبحث "ولایت فقیه و قانون اساسی" ص115 می‌فرمایند: "باید توجه داشت که اگر در ذهن کسى این معنا باشد که بر ولایت فقیه هیچ قانون و ضابطه‌اى حاکم نیست و منظور از فوق قانون بودن این باشد که اصلا قانون، خود ولىّ فقیه است و ولىّ فقیه هر کارى بخواهد مى‌کند و هیچ قانونى نمى‌تواند او را محدود کند و مطلقه بودن ولایت فقیه هم به همین معناست که ولىّ فقیه ملزم به رعایت هیچ حدّ و حصرى نیست، در این صورت باید بگوییم این تصور قطعاً و صددرصد باطل و غلط است. در بحث پیش هم اشاره کردیم که ولىّ فقیه ملزم و مکلّف است که در چارچوب ضوابط و احکام اسلامى عمل کند و اصلا هدف از تشکیل حکومت ولایى، اجراى احکام اسلامى است و اگر ولىّ فقیه حتى یک مورد هم عمداً و از روى علم، بر خلاف احکام اسلام و مصالح جامعه اسلامى عمل کند و از آن تخطّى نماید خودبخود از ولایت و رهبرى عزل مى‌شود و ما در اسلام چنین ولىّ فقیهى نداریم که فوق هر قانونى بوده و قانون، اراده او باشد." برای مطالعه بیشتر مراجعه شود.

به پرسشگر گرامی سخت توصیه می‌شود که قبل از بیان چنین سوال سطحی و تعجب از تبدل رای استاد علامه، تمام کتاب را با دقت و تامل بخوانند. آنچه که علامه بر آن تاکید می‌کنند و از این نظر نیز آماج حملات و توهینها قرار می‌گیرند، همان سخن معروف امام رحمة الله علیه است که می‌فرمایند: "ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است." پر واضح شد که هر دو فرمایش استاد بر قوت و استدلال خود باقیست.

پرسش پنجم:

چگونه از سوی برخی حامیان دولت فعلی از جمله جناب ایشان، به نفع یک شخص (احمدی نژاد)، آن همه کرامات غیبی و فضائل معنوی به عنوان پشتوانه مطرح می‌شود، آن وقت در فاصله‌ای اندک این گونه مایه اعلام برائت آشکار و پنهان حامیان دیروز می‌شود؟ چگونه می‌شود آیت‌الله مصباح خبر دهند: وجود مقدس ولی عصر(عج) مشغول دعا برای این فرد بوده است. و نیز تاکید کنند: آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب وی مشحون کرامات و معجزات بوده است. و آن را نفخه الهی در این زمان و ناشی از یاری عنایات امام زمان (عج) بشمارند، اما اینک این گونه مبغوض گردد؟

اولاً علامه در طول عمر بابرکت خود نشان داده‌اند که حب و بغضشان شخصی نیست. آنچه که در حمایت از آقای احمدی نژاد داشتند، حمایت از شخصیت و عملکرد و هدف ایشان بود که بنا به تصریح مقام معظم رهبری «زنده کردن و بازسازی برخی خصوصیات جوهری انقلاب و منطق امام و مقابله با کسانی که می خواستند این ارزش‌ها و مفاهیم اساسی را منسوخ کنند از خصوصیات بسیار برجسته این دولت است. 2/6/87» و تمجیدات دیگری نسبت به گفتمان رییس جمهور و در دفاع از آن داشتند که در این مختصر نمی‌گنجد و حتی بعد از حوادث تلخ انتخابات 88 در نماز جمعه (29/3/88) تصریح کردند که « نظر آقاى رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.»

اما وقتی که شخص از گفتمان فاصله گرفت، به همان مقدار، مبغوض می‌شود و در اصلِ حمایت اول خدشه‌ای وارد نمی‌شود و سزاوار است که به خاطر پیدایش خطای شخص، از آن حمایت کاسته و یا دست برداشته شود. چنانچه به همین دلیل حمایتهای کم نظیر مقام معظم رهبری نسبت به این دولت کم رنگ شد و همان روال همیشگیِ حمایت معمولی از دولتها را در پیش گرفتند.

ثانیاً اینکه گفته شود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای شخصی دست به دعا بر می‌دارند چیز غریبی نیست. خود حضرت در حدیثی فرمودند: إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ‏ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاء. بحارالانوار، ج53، ص175. «ما از رعایت حال شما کوتاهى نمى‏کنیم و شما را از یاد نمى‏بریم، چرا که در غیر این صورت، سختیها و گرفتاریها بر شما فرو مى‏آید و دشمنان، شما را ریشه‏کن کرده و از بین مى‏برند.» حال شخصی که در کسوت ریاست جمهوری نظامی است که مورد عنایت و حتی امید امام می‌باشد، به طریق اولی امام برای چنین شخصی دعا می‌کنند، حتی اگر دچار لغزشهایی باشند. و این نیاز به خبر علامه ندارد و همه ما خود می‌دانیم که امام نه تنها برای ما؛ بلکه بیشتر برای رییس جمهور و مسئولین دعا می‌کنند.

ثالثاً اینکه انتخاب ایشان مشحون به کرامات و معجزات است به دلیل همان زنده کردن گفتمان امام و شعارهای ایشان و سرخوردگی دشمنان نظام و ایشان است که به تصریح مقام معظم رهبری دولت ایشان در این موارد موفق بوده و این امر باعث برکات فراوانی شده است و خواهد شد که توضیح آن مثنوی هفتاد من کاغذ است.

این روند زنجیره‌ای تخریب علیه ایشان و شروع مجدد آن تازگی ندارد و یادآور خاطرات تلخ سالیان دور است که با واکنش مقام معظم رهبری (14/6/78) رو به رو شد و فرمودند: این هجوم تبلیغاتی را که به شخصیت‌های برجسته، به انسان‌های والا و با اخلاق برجسته می‌کنند، اینها همه‌اش نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز جزو شخصیت‌هایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. دشمن آنجا را خوب می‌شناسد و به مقابله‌اش می آید. با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند.

برخی از موارد در صدر مقاله مذکور بود که باید شنید و گذر کرد! هدف نگارنده همان طور که ذکر شد پاسخ به پرسش‌های مطرح شده و نشان دادن سطح و عمق سوال‌ها بود. برای پاسخ این پرسش‌ها و امثال آن، نیازی به اتلاف وقت استاد مصباح و شاگردان ایشان نیست. و «یجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ. آنها در راه خدا جهاد می‌کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‌دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست. سوره مائده/54»


[ سه شنبه 92/4/4 ] [ 2:53 عصر ] [ حسین هاتفی ]
منوی اصلی

حسین هاتفی
کوله بارم سنگین، راه بسی طولانی و ناهموار، دستهایم کوتاه و خرما بر نخیل! سالهاست عهدی بسته ام، عنوانی مقدس را یدک می کشم و سربازِ نامهربانِ مهربان ترینم.
امکانات وب
مهربان های امروز: 67
مهربان های دیروز: 30
مجموع مهربانی ها: 501797
تعداد یادداشت ها: 176
103/9/13
10:33 ع
فهرست موضوعی

خاطره[25] . زندگی[18] . بندگی[16] . خداوند[15] . سفر[8] . بصیرت[8] . نماز[8] . نامحرم[7] . تبلیغ[7] . امام حسین[7] . علامه مصباح[7] . طلبگی[6] . قیامت[6] . شهید[6] . امام زمان[6] . حجاب[6] . نگاه[6] . بقیع[5] . امام خامنه ای[5] . ازدواج[5] . امتحان[5] . رمضان[5] . خانواده[4] . شهادت[4] . زیارت[4] . فرزند[4] . امام خمینی[4] . اخلاق[4] . تصادف[4] . نقد فیلم[4] . نفس[4] . مدینه[4] . معنویت[4] . گناه[4] . مرگ[4] . توبه[3] . جاده[3] . جنگ نرم[3] . انتظار[3] . شیعه[3] . عمار[3] . دعا[3] . جنگ[2] . حیاء[2] . روستا[2] . دنیا[2] . شادی[2] . شهید گمنام[2] . عمامه[2] . عروسی[2] . عشق[2] . طلبه[2] . غیرت[2] . عکس[2] . فیلم[2] . امام علی[2] . تولد[2] . پیرمرد[2] . چادر[2] . خواب[2] . فضای مجازی[2] . فقر[2] . ماشین[2] . مجازی[2] . طلاق[2] . مکه[2] . کربلا[2] . ولایت[2] . ولایت فقیه . کتاب . کفش . کلاس . کلاه . نماز شب . نوجوان . وسواس . وفای به عهد . نعمت . نقد . محبت به اهل بیت . محرم . محرم و نامحرم . مدرسه . مدیر . منا . مرغ . ماهواره . فلش . گوش . لپ تاپ . مادر . مادرانه . مسجد . مشکلات جوانان . مشهد . معرفت . معرفی سایت . معرفی کتاب . معلم . خون . خیابان . دانشجو . درخت . درس . دریا . دست راست . دشمن . حاجت . حاجی . حج . حساب . حضرت زهرا . حضرت معصومه . حضور قلب . حق و باطل . تبرک . تحقیق . تحلیل . تدبیر و امید . تقوا . تهران . جنوب . جوان . جبهه . جشن . امام هادی . اردکان . امام رضا . اسب . استاد . استاد قلی پور . اطاعت . الگو . آتش . آخرت . آرزو . آسفالت . اتوبوس . اجتماعی . اخلاص . انسان . انصاف . انفاق . انقلاب . انگشت آبی، انتخابات، فاطمیه، ولایت، شهادت، نظام اسلامی . ایران . ایمان . اینترنت . باغ . بانه . امتحان الهی . انار . انتخاب اصلح . انتخابات . بنده . بیمه . پدر . قبر . قتل . قطعنامه . قلب . قم . کفش . گریه . گمنام . غدیر . غربت . غرور . غضب . فاضلاب . فتنه . فرهنگی . فریب . طنز . ظهور . عتبات . شکر . صبحانه . صدقه . صله رحم . صلوات . عفت . عقد . عمر . عید . شور . شیطان . شهدا . شهرت . سیاست . سیاسی . شخصیت . شراب . شعر . شعور . شفاعت . شمال . زینب . ساختمان پزشکان . سعادت . دوست . دیانت . دینداری . رانندگی . رفاه . روحانی . روحانیت . خانه . دعوت . دفاع مقدس . خدمت به مردم . خلفت .