اين ايرادبه شوراي نگهبان وارد است که آقاي غرضي را تأييد صلاحيت کرده نه به بنده که به صلاحيت آقاي لنکراني و اصلح دانستن ايشان از جانب آيةالله مصباح اعتراض دارم!
در قضيه 22 بهمن، شما از کدام مسؤول پرسيديد؟هيأت تفحص مجلس و تذکر کتبي حاج آقا تهراني چيز ديگري مي گويد! بخصوص که خود ايشان تذکر مذکور را تکذيب نکردند و فقط امري شخصي دانستند! اين را جواب نداديد! آيا همين کفايت نمي کند که اطرافيان آقاي مصباح در عملکرد سياسي خود، گاه به خطا رفته اند وحتي مرتکب حرام و خلاف قانون شده اند؟يا حدّاقل،تقصير داشته اند؟آيا اين اطميناني به انتخاب اصلح از جانب آقايان باقي مي گذارد؟
در خصوص اين که فرموديد آيةالله مصباح فرمودند برويد تحقيق کنيد توجه شمارابه روايت حاج آقاتهراني درباره چگونگي تعيين لنکراني وسپس جليلي جلب ميکنم: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920311001494
که در آنجا گفته اند لنکراني رابه ايشان معرفي کردند!اين يعني،انتخاب ايشان، متأثر از انتخاب پايداري و در تأييد آنان بوده است و نه انتخاب خودشان و سپس توصيه تحقيق به جبهه پايداري! اينهم خود، عويصه اي است.از طرفي آيةالله مي فرمايند من ايشان را اصلح مي دانم و شما برويد تحقيق کنيد(با همان عبارات کذايي)و از طرفي حاج آقا تهراني مي گويند مااز بين 21 نفر به ايشان رسيديم و بعنوان اصلح به آيت الله معرفي کرديم! کدام روايت درست است؟!
بگذريم که در افراد مد نظر آقايان پايداري اشخاص خاصّي بودند که به سليقه فکري ايشان نزديک تر بودند و بقيه يا سازشکار يا بي بصيرت دانسته شده و کلا حذف شده اند! اين هم شاهد ديگري بر خطا رفتن آقايان است. آيا دفاع از «گفتمان انقلاب» فقط توسط کساني ممکن است که به طرز فکر آقايان نزديک باشد؟ آيا ديگران نمي توانند نمايندگاني براي «گفتمان انقلاب» باشند؟! آيا واقعا در تشخيص اصلح، همه جوانب را سنجيده اند؟ آيا گفتمان انقلاب فقط در يک جمله استقامت(بخوانيد پايداري)خلاصه مي شود؟ آيا جايي براي کارآمدي، تيم کاري قوي، بابرنامه بودن، و رصد و برنامه ريزي حداقل از چند ماه قبل از انتخابات در انتخاب اصلح نقشي ندارد؟!
آيا کسي (به قول حاج آقا تهراني:)قبل از اين به دنبال نامزد شدن نبوده و فقط بر اساس وظيفه آمده! مي تواند اصلح باشد؟!

خلاصه اين که بزرگ بودن يک شخصيت باعث نمي شود که وي و اطرافيانش از خطا مصون باشند. در اموري اينچنين نيز، تأييد ايشان نه حجيت دارد و نه حتي مي تواند تأييد کسي باشد.

تعجب مي کنم که مي فرماييد هيچکدام از بچه ها (بخوانيد اساتيد) مؤسسه امام خميني در حادثه 22 بهمن نقش نداشتند. پس آن تذکر کتبي که استاد اخلاق ما، جناب حاج آقا تهراني پس از اعلام نتيجه هيأت تحقيق و تفحص مجلس دريافت کردند (که البته خود ايشان هم انکارش نکردند و صرفاً آن را امري شخصي قلمداد فرمودند) چه بود؟! جلساتي که پيش از22 بهمن از جانب همين اطرافيان آيت الله مصباح براي افراد حرمت شکن برگزار شده بود چه بود؟!
و اينکه، عدم صلاحيت دکتر لنکراني را امري شخصي و اختلافي مي دانيد نيز جالب است. زيرا به اذعان بسياري از بزرگان و سياسيون ايشان در عين کمال و درايت و تقوا و ايمان، در حدّ رياست جمهوري نبودند و قطعا رد صلاحيت مي شدند و اين يعني آيت الله مصباح در انتخاب اصلح به خطا رفته است. آن هم خطاي غير قابل بخشش. زيرا حد اقل قسمت قابل توجهي از کارشناسان سياسي و ... فردي که ايشان اصلح مي دانستند را اصلا واجد حداقل هاي صلاحيت رياست جمهوري نمي دانستند.
اين يعني، آيت الله مصباح، و اطرافيان تأثيرگذار ايشان، به خطا رفته اند. و احتمال اينکه درمورد آقاي جليلي هم به خطا بروند زياد است!
حرف زياد است و مجال کم. اميدوارم خداوند همه مان را به راه راست هدايت کند و از مسير انقلاب دور نکند.

[ادامه کامنت قبلي]...چرا؟ چون قبلا در پاسخ به آيت الله مصباح گفته بود که من به رياست جمهوري فکر نمي کنم و توانايي آن را ندارم. و متأسفانه اکنون رقيب آقاي لنکراني شده و مغضوب آيت الله مصباح. و البته بعد از انصراف (بخوانيد رد صلاحيت بي سر و صداي) آقاي لنکراني، ورق بر ميگردد و نامزد محترمي که خود را ناتوان در رياست جمهوري مي دانست، و اکنون بعد از دو هفته احساس مسؤوليت کرده و اين توان را پيدا کرده است (بدون هيچ برنامه و تيم کاري قوي) ناگهان اين انسان کانديداي اصلح استاد بزرگوار حضرت آيت الله مصباح مي شود! اين يعني انتخاب آيت الله مصباح اشتباه بوده و هست. لااقل مي تواند اشتباه باشد! پس انتخاب ايشان نمي تواند کمکي به من و شما بکند و ايشان نمي تواند در اين موضوع چراغ هدايت باشد!
آخر کلام اينکه تمام جملاتي که در بحث تقوا و تدين و علم ايشان گفتيد، مقبول و صحيح است. ولي هيچ دلالتي بر اصلحيت فردي که ايشان از آن حمايت مي کند ندارد و هيچ دلالتي بر عدم خطا پذيري ايشان ندارد. و هيچ حجيت شرعي بر ترک تحقيق درباره تک تک کانديداهاي اين دوره ايجاد نمي کند.
آقاي مصباح در مسائل علمي چراغ هدايت است ولي در مسائل سياسي، اين روزها براي خيلي ها، از جمله بنده، خالي از حجيت شرعي و عقلي است.
خدا حفظش کند و همه ما را به راه راست هدايت کند!

بگذاريد سؤال را يک جور ديگه بپرسم. آيا اين که آقاي مصباح فيلسوف، متکلّم، مفسّر و فقيه مسلّم است که البته من هم در بخشي از مسائل علمي پيشرفت و علمم را مديون ايشان مي دانم و همچون گذشته که محضرشان رسيدم و دستشان را بوسيدم باز هم حاضرم چنين کنم، آيا اين به اين معناست که ايشان در تشخيص کانديداي اصلح، اشتباه نمي کنند؟ آيا اين بدان معناست که ما بايد از ايشان تقليد کنيم و ايشان را در اين مسائل که قابليت تحقيق و تأمل و تعقّل دارد «چراغ هدايت» قرار دهيم و عقلمان را کتمان کنيم و خيال خودمان را از تحقيق و تفحّص راحت کنيم؟ ما که حتي آثار علمي ايشان را نيز با نقادي مطالعه مي کنيم و تا دلايل قوي و عقل پسند در آراء و نظريات ايشان نبينيم نمي پذيريم و انصافا در مسائل علمي ايشان دلائل عقل پسند محکمي دارند. ولي در حوزه سياست، که بخش عمده آن تشخيص موضوع در عالم واقع است، متأسفانه مقدمات اين تشخيص بسيار مخدوش است. زيرا کساني به ايشان مشورت مي دهند که در تند روي، افراطي گري، انحراف از جاده عدالت و اعتدال که مدّ نظر صريح مقام معظم رهبري است کارنامه درخشاني ندارند. نمونه آن، ضايعه‌ي 22 بهمن امسال قم بود که صريحا از جانب رهبر انقلاب محکوم شد! اين غائله را چه کساني به راه انداختند و چه کساني از مقامات بلند پايه نظام تذکر کتبي دريافت کردند؟! آيا اين نشان نمي دهد که آيت الله مصباح، در تشخيص خود ممکن است اشتباه کنند؟ آيا اين نشان نمي دهد که در اين موارد نبايد به تشخيص ايشان توجه کرد و سراغ تحقيق و تفحّص از کانديداها رفت. نمونه بارز به خطا رفتن ايشان، انتخاب دکتر لنکراني (که البته ايشان نيز مؤمن و ولايي هستند ولي در حد رياست جمهوري نبودند و نيستند) بعنوان کانديداي اصلح در بين زمين و آسمان است. کسي که از جانب شوراي نگهبان سيگنالهايي مبني بر ردّ صلاحيت قطعي ش دريافت کرده بود و با زيرکي پيش از اعلام نتيجه به نفع ديگري کنار رفت. ديگري که تا ديروز مغضوب آيت الله مصباح بود و در سفر اول به قم، اجازه حضور در محضر ايشان را پيدا نکرد. چرا؟ چون قبلا در پاسخ به آيت الله مصباح گفته بود که من به رياست جمهوري فکر نمي کنم و توانايي آن را ندارم... (ادامه در کامنت بعدي..)

متأسفانه آيت الله مصباح خودش و ديدگاه سياسي ش را محصور کرده است در آدمهاي خاصّي که گاهي با تند روي (دقت کنيد: گفتم تند روي و نه استقامت!) همين باعث شده که روزي شخصي را مورد تأييد امام زمان عج قرار مي دهد و روز ديگر وي را فراماسونر مي داند. روزي زير آسمان اصلح از يک آقايي سراغ ندارد و چه بسا روز ديگر، وي را بي کفايت ترين انسان روي زمين بداند! روزي با نامزدي قهر مي کند که چرا در کانديداتوري با ايشان مشورت نکرده است و روز ديگر، وي را نماينده ي جبهه پايداري! معرفي مي کند!
ما خيلي مديون آيت الله مصباح هستيم. ولي اشتباه هاي پياپي ايشان و تأثير پذيري محض از اطرافيان خاصّ و معلوم الحالشان! نشان داده که وي ديگر براي امثال من «چراغ هدايت» نيست. چراغ هدايت، ديگر براي من عقلم است. و ترجيح مي دهم، در اين امور چشم بسته و نادانسته از کسي تقليد نکنم!

يا رب العالمين
سلام
سپاس از مطلب مفيدتون، استفاده کرديم

با سلام
مطلب شما به عنوان يادداشت در پايگاه خبري ولي امر باز نشر شد
موفق باشيد

سلام
خدا حفظشون کنه ...
تشکر از پست مفيدتون..
ياعلي

خيلي از مومنين فکر مي کنند چون آقاي ولايتي از معاونين رهبر است شايسته تر است به حرف کسي هم گوش نمي دهند يا وعده هاي محکم آقاي قاليباف آنها را به شک انداخته اگر مطالبي از اين دست البته بون ذکر نام بگذاريد خوب است
http://roshanfekrbash.parsiblog.com/
اين وبلاگ من است تازه کارم اگر سر بزنيد و نظر بدهيد در جهت بهتر شدن وب ممنون مي شوم

سلام....
خداوند اينشون رو حفظ کنه و انشاالله انتخابي اصلح صورت بگيره...
ممنون از مطلب خوب تون...

سلام عليکم
متشکر از جمع بندي مفيد و کامل و به جايتان
از مخالفين انقلاب و نظام انتظار ديگري نيست اما با وجود اين همه تعابير عجيب مقام معظم رهبري و علما درخصوص اين عالم رباني ،بي احتياطي ها و گاهي اهانتهاي جاهلانه کساني که خود را ولايي مي دانند حقيقتا ناراحت کننده و رنج آور است.
دعاميکنيم خداوند هميشه ما را از برکات حضور و برکات ارشادات اين عالم بصير و انقلابي اين يارراستين امام و رهبري بهره مند فرمايد.

خيلي خوب و بجا بود...

سلام ان شاءالله خداوند ايشون رو براي اين نظام اسلامي مون حفظ کنند...

ممنون از پست خوبتون

ان شاءالله عاقبت همه ختم به خير

التماس دعا

سلام