آبشار از شهر ده دقیقه فاصله داشت، همراه چند نفر از مسئولان آموزش و پرورش برای برپایی نماز جماعت راه افتادیم. شلوغ بود، برای بعضی حضور یک روحانی در آن فضا جالب بود و یا شگفت انگیز و یا ناخوشایند! نماز جماعت با استقبال مسافران تمام شد، همراهان گفتند که این آبشار زیبا را هم ببینیم، نگاهها جالب بود، از سلامهای با شدت گرفته تا جمع کردن بعضی از بساطها و جمع و جور شدنها، و منتظر سُر خوردن حاج آقا از بالای آبشار! جمعی از خواهران نزدیک شدند؛ یکی از آنها گفت: اون شرارههای آتش رو بپوشون جلوی حاج آقا. و بعد خنده و متلک و... وقتی که گذشتند مسئول آموزش و پرورش گفت: کاش اعتقاد داشتی که این موها واقعا شرارههای آتش است! شرارههای آتشی که هم دنیا را نابود میکند (هر چند نفهمیم) و هم آخرت را (که دیر میفهمیم) کاش این زندگی و عمرِ کوتاه را با لذتها و زیباییهای زودگذر به بازی نمیگرفتیم. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: ألا رُبَ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَت حُزْناً طَوِیلاً. نهج الفصاحه، ص245. «چه بسا شهوت و لذت یک لحظهاى که موجب حزن و اندوه طولانى گردد.» [ شنبه 92/1/17 ] [ 11:33 عصر ] [ حسین هاتفی ]
ای بابا، من که متاهلم، ای بابا من که مذهبیام، ای بابا من که سنی ازم گذشته. ای بابا دیگه داری سخت میگیری، ای بابا این حرفها دیگه از ما گذشته، ای بابا این وصلهها به ما نمیچسبه و ای بابا... وقتی هم خواهد رسید: ای بابا آخرش سرم به سنگ خورد! اما دیگر دیر است. نه به آتش میتوان گفت نسوزان، نه به سنگ میتوان گفت نَشکان، و نه به پنبه میتوان گفت نسوز و نه به شیشه میتوان گفت نشکن. متاهل باشی، سنی ازت گذشته باشه، مذهبی و با وجهه باشی، احساس تقوای شدید داشته باشی؛ بر سر پرتگاه ایستادهای! شاید این تقوا با یک "تق" ساده "وا" شود. و چه ساده و راحت کلاه سر خود میگذاریم و با بهانههای مختلف به خود اطمینان میدهیم که اتفاقی نخواهد افتاد و چه تقوا و مواظبتی داریم! اما خدا میداند در کجا قدم میگذاریم! تاریخ چه تجربههای تلخی را به یادگار گذاشته است. رضایت شاهد و ناظر و حاکم در چیست؟! او که نبی بود تقوایش را مدیون ربّ خویش میدانست: وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ «یوسف/53» من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است. پ.ن: وای بر ما وقتی که فکر کنیم در مسیر تقواییم ولی قدمگاهمان آتش است! إلهنا لاتکلنا إلی أنفسنا طرفة عین أبداً [ یکشنبه 91/12/20 ] [ 2:14 عصر ] [ حسین هاتفی ]
در ندارد، دیوار هم ندارد، پس پنجره و سقف هم ندارد. یعنی بفرمایید بی در و پیکر است. فضای مجازی! بله، همین فضای مجازی که در آن هستیم بی در و پیکر است. هر آنچه در فضای حقیقی از آن میترسیم در اینجا از آن نمیترسیم. چرا؟ چون در و پیکر ندارد، محدودیتها و حریمها و موانعِ فضای حقیقی در اینجا وجود ندارد. حیاء و غیرتی که در فضای حقیقی است در این فضا نیست. نامحرمِ حقیقی، مَحرم مجازی میشود. حرامِ حقیقی، حلال مجازی میشود. هر آنچه که در برخورد با نامحرم در فضای حقیقی، از آن دوری میشد، در این فضا انجامش آسان میشود! بد و خوب، زشت و زیبا، راست و دروغ همه پشت چهره و نقاب مجازی پنهان میشوند. بیان کردن عقیدهها و نظرها و دعواها و جر و بحثها همه در فضای مجازی چه آسان میشود. در این فضا گناه کردن چه آسان و انباشته شدن کوله بار بندگی از گناه چه راحت! بی در و پیکریاش فریبمان ندهد و احساس امنیت نکنیم. و گاهی چه راحت توجیه میکنیم و... البته ناگفته نماند، افرادی هستند که فضای حقیقیشان هم مثل مجازیشان در و پیکر ندارد و صد البته افرادی هستند که فضای مجازیشان هم مثل حقیقیشان در و پیکر دارد. تعجب است از افرادی که فضای حقیقیشان در و پیکر دارد و فضای مجازیشان ندارد! [ چهارشنبه 91/9/29 ] [ 11:40 عصر ] [ حسین هاتفی ]
حقیقتی است که نگاه حرام و هر گونه توجه بی مورد به نامحرم چه زن و چه مرد، چه متأهل و چه مجرد، بذرِ گناه و شهوت را در دل میکارد. بعد از این نگاهها و یا خدای نکرده صحبتها و شوخیها و برخوردها معلوم نیست که مجردها دچار چه انحرافاتی میشوند که گفتنش در اقتضای حیای این فضا نیست و بلکه متأهلها که شاید فکر کنند کمی ایمنتر هستند، و البته بیشتر در معرض خطر و انحراف هستند. گناه و منجلابی بزرگ برای بیننده و گناه و مسئولیتی سنگین برای مسبب آن. همسری (مرد یا زنی) که در نوشتار و گفتار و رفتار و پوشش خود مقید نباشد و هر نامحرمی را خواسته یا ناخواسته سمت خود بکشاند یا سمت او رود، کم کم باعث کاشته شدن بذر شهوت در جان و روح میشود، و متاسفانه چون با تأهل احساس امنیت کاذب میکند این فوران احساس و شهوت را از طریق همسر خود جبران میکند و به همین علت احساس گناه نمیکند. اینکه در قرآن آمده (شَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ الإسراء/64) شیطان شریک در اولاد انسان میشود به این معناست. این نگاه و هرزگی و شوخی و هوسهای بیرون، افکارش درون خانوادهها و روابط خصوصی همسران هم کشیده میشود و قطعاً در آیندهی فرزندان و حتی تا نسلها بعد و روابط بین همسران و جامعه تأثیر بسیاری خواهد گذاشت. مطالب مرتبط: قیاس شیطانی - حجاب مجازی - آتش و پنبه سوزوندی پس بسوز! - یک جو حیاء و غیرت [ چهارشنبه 91/8/24 ] [ 3:38 عصر ] [ حسین هاتفی ]
انسان عاقل هیچگاه آتش و پنبه را نزدیک هم نمیگذارد. لحظهای غفلت باعث نابودیِ تمام محصولی میشود که در طول سالها برداشت کرده است! و هیچگاه پشیمانی سودی ندارد و آن محصول بر نمیگردد! مگر اینکه به فکر برداشت سالهای بعد باشد. آتش و پنبه، زن و مرد، دختر و پسر و به عبارت صحیحتر نامحرم علاقه به جنس مخالف از نیرومندترین و خطرناکترین و البته بهترین غریزههای انسان است در هر انسانی (مسلمان و غیر مسلمان، مذهبی و غیر مذهبی) این علاقه کم یا بیشتر برای همه و در هر سِنی هست متأسفانه برخی توجیهها و نبود برخی محدودیتها باعث فریب و اشتباهی غیر قابل جبران میشود طبیعتاً در دنیای مجازی متأسفانه بعضی از محدودیتها و چارچوبها برطرف میشود و این باعث اعتماد و امنیت کاذب، نسبت به جنس مخالف و برخی صحبتها و نزدیک شدنها میشود، حتی تأهل و سن بالا و مذهبی بودن نمیتواند باعث این اعتماد و امنیت شود. فقط باید به تاریخ و تجربه دیگران مراجعه کنیم. أَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُیوبِ «التوبة/78» آیا نمیدانستند که خداوند، اسرار و سخنان درگوشی آنها را میداند؛ و خداوند دانای همه غیبها (و امور پنهانی) است؟! أَلَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یرَى «العلق/14» آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) میبیند؟! امام صادق علیه السلام: لَیْسَ لِإِبْلِیسَ جُنْدٌ أَشَدَّ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْغَضَبِ. تحف العقول، ص363 «لشکری نیرومندتر از زنها و غضب برای شیطان نیست.» امام علی علیه السلام: الْفِتَنُ ثَلَاثٌ حُبُّ النِّسَاء وَ هُوَ سَیْفُ الشَّیْطَان... بحار الانوار، ج70، ص140. «فتنهها و آزمایشها سه تاست. دوست داشتن زنان که آن شمیر شیطان است...» پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: ألا لا یخلونّ رجل بامرأة إلّا کان ثالثهما الشّیطان. نهج الفصاحه، ص246. «بدانید که هیچ مردى با زن نامحرم خلوت نمىکند جز آنکه سومى آنها شیطان است.» أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِیَ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَل. نهج الفصاحه، ص174. «بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوى دراز بیم دارم.» ألا رُبَ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَت حُزْناً طَوِیلاً. نهج الفصاحه، ص245. «چه بسا شهوت و لذت یک لحظهاى که موجب حزن و اندوه طولانى گردد.» [ شنبه 91/6/18 ] [ 12:29 عصر ] [ حسین هاتفی ]
دایی صدام زد. گفت: به زن دایی بگو آماده بشه، بریم خونه. سرمو انداختم پایین و گفتم: نمیدونم زن دایی چه شکلیه! صورتشو هنوز ندیدم! نمیشناسمش! دایی ناراحت شد. خاک تو سرت هنوز زن داییتو ندیدی. نوبره والا. اینو یکی از دوستای صمیمیم میگفت. دوران راهنمایی این اتفاق براش افتاده. الان ازدواج کرده. به شوخی میگفت: موقع خواستگاری هم خوب نگاه نکردیم و سرمون پایین بود، کلاه سرمون رفت. امام صادق علیه السلام: النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَکَهَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَیْرِهِ أَعْقَبَهُ اللَّهُ أَمْناً وَ إِیمَاناً یَجِدُ طَعْمَهُ نگاه به نامحرم تیری مسموم از تیرهای شیطان است. کسی که فقط به خاطر خداوند آن را ترک کند خداوند هم عاقبت و پاداش او را امنیت و ایمان قرار میدهد که طمع و شیرینی آن را می یابد. وسائل الشیعه، ج20، ص192. قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یصْنَعُونَ «النور/30» به مؤمنان (مردان) بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزهتر است؛ خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است! وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ «النور/31» و به آنان (زنان) با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) پ.ن1: جمله ای که بعضی از جوونها میگن: همه چیز از یک نگاه شروع شد. پ.ن2: کاش همه آقایون و خانمها همین فکر و حال و هوای دوستمان را داشتند. کاش هر دو مواظب نگاه ها بودند. عفت بود، غیرت بود، حیا بود. إن شاء الله که هست... [ شنبه 91/1/5 ] [ 9:13 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||