وسطهای دعای جوشن کبیر مردم درخواست کردند که میخواهند استراحتی داشته باشند. بلند شدم و رفتم چایخانه مسجد و با بر و بچ تدارکات خوش و بشی داشته باشم و البته چایی هم نوش جان. صدای جر و بحث و حالت نیمه فریاد از فضای مسجد به گوش میرسید. خادم جوان مسجد وارد چایخانه شد. پرسیدم جواد چه خبره؟ گفت هیچی، یکی دو نفر یا بیشتر به مسئول هیئت أمناء اعتراض داشتند. جمعیت خانمها زیاد بود و مقداری از فضای عقب مسجد به خانمها داده شده بود. آن وقت مشکل اینجا بود، پنکهای که عقب مسجد بود دیگر بر فراز سر آقایان به چرخش در نمیآمد و گرمای هوای این شهر خوش آب و هوا همراه گرمای معنویت، باعث اذیت جسم و جان آقایان میشد. از همه مهمتر تکیه گاه عقب مسجد هم از آنها ربوده شده بود! و این بود حکایت ناراحتی و جر و بحث چند نفر که شبهای بعد این فضا دیگر به خانمها داده نشد و مجبور شدند کمی مهربانتر در کنار هم بنشینند و مناجات کنند! و البته منجر به نصب پنکهای در جلوی مسجد هم شد! آنچه که مهم است بودن این بحث و دعوا در شب قدر و اهمیت نداشتن آنچنانی آن است. این سخنان و فریادها چقدر از معنویت همه کاست؟! به فکر تن بودن و به فکر دیگران نبودن و حتی بر فرض حق داشتن، احترام هم را نگه داشتن کجا بود که رنگ باخت؟! و باعث شد معنویت هم فرار کند. چه کسی دعا بخواند؟ چند فراز بخواند؟ چرا صدا بلند نیست؟ چرا صدا اکو ندارد؟ باند بلندگو این طرف باشد، آن طرف نباشد. این تعقیب نخواند، این اذان نگوید، اینجا جای اوست (سرقفلی داره) تو نباید بنشینی، حرف و حدیث گفتن پشت سر همدیگر در کادر مسجد و ... همه و همه از عواملی است که معنویت را از بین میبرد و آن هدف اصلی نماز و مسجد و دعا و مناجات فراموش میشود. و خوش به حال مردم که بدون دغدغه و به دور از این حواشی نماز میخوانند و گوش میدهند و میگریند و مناجات میکنند و عقدهی دل میگشایند! پ.ن: چه بسا مسائل در ظاهر ساده و جزیی و پیش و پاافتاده و کم ارزش، فردی را به عرش ببرند و چه بسا بر زمین زنند! [ دوشنبه 92/5/14 ] [ 6:35 عصر ] [ حسین هاتفی ]
بعضی وقتا ساعتها میشینم یه فیلم تماشا میکنم بعضی وقتا ساعتها مشغول کار با کامپوتر هستم بعضی وقتا ساعتها مشغول وبگردی هستم بعضی وقتا ساعتها مشغول صحبت با دوستانم هستم بعضی وقتا ساعتها مشغول خواندن یک کتاب یا رمان هستم بعضی وقتا ساعتها... برخی از ماها خیلی اهل حساب و کتابیم. مخصوصا الان که آخره سال هست خوب است یک حساب و کتاب ساده برای پاسخ به این سوال داشته باشیم: در سال چقدر برای نماز و دعا صرف میکنیم؟ نماز: اگر هر رکعت از نماز ما 1.5 دقیقه طول بکشد، در روز با اضافه کردن زمان تعقیبات، 35 دقیقه میشود. که در طول یک سال، 12600 دقیقه میشود. یعنی حدود 9 روز را به خود اختصاص میدهد. دعا: اگر ماهی یک دعای کمیل یک ساعتی، یک زیارت عاشورای 30 دقیقه ای و یک دعای توسل 30 دقیقه ای داشته باشیم: در یک ماه تنها دو ساعت را به دعا اختصاص داده ایم و در سال فقط 24 ساعت یعنی یک روز از ما خواهد گرفت. حال اگر روزی یک دعای فرج یک دقیقه ای و 14 صلوات یک دقیقه ای برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشیم: در ماه تنها یک ساعت زمان صرف کرده ایم که یک سال آن تنها نیمی از روز ما را به خود اختصاص داده است. موارد پیش بینی نشده را هم به این اعداد و ارقام اضافه کنید. آیا ما در سال بیش از 15 روز برای خدا وقت میگذاریم؟ پ.ن1: خدایا بنده خوبی نیستم و بندگی ات نمیکنم، تو برایم خدایی کن و از دست این بنده بی وفایت سیر نشو... پ.ن2: بنده ای که این ساعتها را بیهوده تلف میکند، ولی: دریغ از خواندن دو رکعت نماز، دریغ از خواندن روزی یک آیه از قرآن، دریغ از... کاش زمین باز میشد... [ چهارشنبه 90/12/24 ] [ 2:57 صبح ] [ حسین هاتفی ]
اینجا کجاست؟ طلائیه به به سه راهی شهادت یادش بخیر. این روزا کربلای ایران چه خبره؟ به به دعا و مناجات در قتلگاه شهیدان، معراج شهدا چرا این جوونا بهترین روزای سالشون رو اومدن اینجا رو این خاکها افتادن؟ با این حال چه جوری می خوان برن؟ جه جوری می خوان دل بکنن؟ یادش بخیر باید گذشتن از دنیا به آسانی باید مهیا شد از بهر قربانی با چهره خونین سوی حسین رفتن زیبا بود این سان معراج انسانی دو راهی یا سه راهی (آنها سه راهی داشتند ولی من در دوراهی دنیا و آخرتم مانده ام) [ پنج شنبه 90/12/4 ] [ 12:41 صبح ] [ حسین هاتفی ]
دوستان مهربان! همان طور که می بینید قالب وبلاگ عوض شده. چون عکس رو نمایش نمی داد، با اینکه خیلی قالب قبلی رو دوست داشتم، مجبور شدم که این قالب رو انتخاب کنم. البته وقتی همه اصلاح ها رو انجام دادم و کلی زحمت کشیدم، فهمیدم که مشکل کجا بوده و ربطی به قالب نداشته، بماند... حالا نمی دونم بهتر شده یا نه؟ اما وقتی قالب رو عوض می کردم به این فکر افتادم که: ما انسانها هم قالب های شخصیتی متفاوتی داریم. قالب قبلی وبلاگ توانایی بارگذاری عکس رو نداشت. پس کارایی لازم رو نداره و باید عوضش کرد. بعضی از انسانها هم قالباشون توانایی بارگذاری خیلی از چیزها رو نداره. قالبهاشون گنجایش محبت و وفا و صدق و انسانیت و... نداره. بعضیا هم گنجایش معنویت رو ندارند. قالبهاشون نمی تونه عکسهای دین رو آپلود کنه. بعضیا هم قالبشون آپلود میکنه. اما فقط فایلهای ویروسی رو. مواظب قالبهامون باشیم و بعضی وقتا بهشون سر بزنیم، ببینیم چه چیزهایی رو آپلود می کنند. شاید وقت عوض کردن قالب باشه. إن شاء الله کار بلد باشیم و به گونه ای قالب قبلی رو ساخته باشیم، تا وقتی می خواهیم عوضش کنیم، راحت باشه و بتونیم و فرصت رو از دست ندهیم. أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟! «الحدید/16» [ جمعه 90/11/28 ] [ 5:9 صبح ] [ حسین هاتفی ]
|
||