مرغ؛ این موجود دو پای سه حرفی، روزهای بسیاری میان حرفهای ما پرید! مسئولان، کارشناسان و منتقدان، حرفها و نقدهای خودشان را داشتند، معترضان هم که مثل همیشه یک دهن باز برای نقهای خودشان. طبعِ تلخ و شیرین طنزپراداز ایرانی هم که همه جا هست. مرغ در پیامکها هم سهمی جدی داشت؛ هم تشکر جامعه خروسها شد از دولت که نوامیسشان را از پشت شیشه مغازهها جمع کرده بود! هم افادهای برای دختران دمِ بخت که بگویند: قبل از ایشان به خواستگار مرغ فروششان جواب رد دادهاند! و هم سببساز این شوخی که علت کمبود و گرانی، سست شدن بنیان خانواده در مرغ داریها و بالا رفتن سن ازدواج در بین مرغها و خروسهاست! قصه مرغ گذشت؛ مثل گذر روزگار و مثل خیلی از اتفاقها و امتحانها؛ این میان، خاطرهاش ماند، درسهایش و کارنامه ما که بی خست گیری و مع الاسف، مهر مردودی خورد. جوجه خروسهای دو ماهه که به زور هزار هورمون، به وزن کشتار و به دست ما میرسند، تحفه دندان گیرِ با خاصیتِ خوش طعمی نبودند که ملت را از صبح زود به صف بکشانند، سر تصاحبش دعوا کنند، حرص بخورند و آن قدر بخرند تا قوه طمعشان قوی تر شود، تا بعد BBC و CNN و هزار دشمن دیگر، فیلم دویدن ملت و جوش بعدش را نشان ما و جهانیان بدهند و بگویند این هم بهترین مردمان دنیا!! این هم ثمره پایداری پای ارزشها! کاری به قصور دولت نداریم که خواننده این متن نیست. روی سخنم با مردمی است که در روزهای سختتر از این، صبوری و مددکاریشان را برای مشکلات این نظام ثابت کردند و بعد از این هم میخواهند مرد میدان سخن حضرت آقا باشند که فرمود اقتصاد مقاومتی، و آن را راه کار رودررویی با تحریمهای بیگانگان دانست. وقتی یک کالای غیر حیاتی، بدون دلیل ماندگار و حتی با پشتوانه سیاست دشمن، افزایش قیمت میگیرد، بهترین و سادهترین کار برای کاستن از التهاب بازار، کاهش خرید است برای متعادل شدن قیمتها. این درست همان کاری بود که ملت ما نکرد که بدتر، به بازار هجوم برد و بدتر، به انباشت آن پرداخت. یکی از مسئولان درگیر در این ماجرا گفته بود: تقاضای مرغ در تهران در روزهای عادی روزانه 600 هزار تن بود و این روزها به 1000 تن افزایش یافته است! چه باید بگوییم؟! شاید شنیدن این خاطره ، خوشایند نباشد اما بی شک درس آموز است. یکی از دوستان که سالها در غرب زندگی کرده بود، میگفت: یک وقت رسانههای محلی اعلام کردند که به دلیل برخی مشکلات، ممکن است تا چند وقت آینده، «شکر» گران یا کمیاب شود. میدانید که برای غربیها شکر جزو اقلام ضروری و پر مصرف است. دوستمان میگفت با شنیدن این خبر به فروشگاه رفتم و برای روز مبادا چند بسته شکر اضافی خریدم. در راه بازگشت، همسایهام را دیدم که او نیز چند بسته شکر با خود داشت. گفتم که لابد او هم از رادیو شنیده که قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ بله درست بود او هم خبر را شنیده بود و برای همین داشت این بستههای اضافی شکر منزل را به فروشگاه محل میبرد که به دیگرانی بدهد که بیش از او به این شکر نیاز دارند. بله، این شکر باید که کاممان را تلخ کند وقتی لازم است برای ملت اسلام از مردم کفر حکایت بیاوریم. برگرفته از نوشتهی اصغر عرفان در مجله خانه خوبانِ موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چاپ شهریور. امتحانها و چالشها یکی پس از دیگری میآیند و هر دفعه سختتر و پیچیدهتر و فتته گون تر از قبل میشوند و به فرموده امام علی علیه السلام جز اهل بصیرت و صبر توانایی سربلندی در این مسائل را ندارند. (الا و لایحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر، نهج البلاغه، خطبهى 173) نظیر مرغها فراوان است، این اسکناس فرنگی هم یک پا مرغ شده است، مواظب باشیم! باشد که سر بلند باشیم در همه فتنهها! این مردم در نهم دیها حماسه آفریدند و خواهند آفرید إن شاء الله. [ پنج شنبه 91/7/13 ] [ 6:57 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||