یک گاری بود و یک جوانک، فوج فوج مردم هم گِرد گاری. بستههای کوچک و شیکی هم قطار قطار روی گاری. هر کسی دو دو تّا میکرد با خودش، آخ جونمی جونم، چقدر ارزون! این رو میخرم، میبرمش دانشگاه، پروژهها و تحقیقاتم رو باهاش کار میکنم و میبرمش پیش استاد. با همین پایان نامهم رو مینویسم. با همین دکترا میگیرم. ماشالا چقدر هم حجمش زیاده! قیمتش هم یک پنجم جاهای دیگه هست. خدا رو شکر از این چیزها توی بانه پیدا میشه و... ولی خیلی خیلی ارزون هستها. میگن هر چی پول بدی همون قدر آش میخوریها. یعنی عاشق قیافه مردمه؟ نخررررر. ای بابا! چقدر بدبینی به فروشندهها. همه چی اینجا ارزونه. آخه خیلی ارزونهها حالا نصف قیمت بود یه چیزی. این از یک پنجم هم کمترهها! باشه بابا! من که کلاه سرم نمیره! بهش میگم امتحانش کنه اون هم جلوی چشمم با دیدن همه مراحل! دیدی گفتم خوبه، سالم سالمه، برم به داداش هم بگم بخره. دمش گرم پنج تا خرید!! از سفر برگشتیم. لب تاپ رو باز میکنم و اون فایلی که ریخته رو باز میکنم. دو سه ثانیهاش رو میخونه. اوووه چه فایل ناقصی ریخته، بازم خدا رو شکر که این فایلهای طاغوتی روی سیستم به این عظمت پخش نمیشه. یه فایل ملکوتی رو خودم میفرستم. اووووووووه شونصد سال شد تا برسه به دستش!! این دیگه چیه؟! این هم که دو سه ثانیهش رو بیشتر نخوند!! میرم حذفش کنم، میگم نه! بذار فرمتش کنم. فرمت میکنم ولی ویندوز میگه قادر نیستم و آیکن فلش سی و دو گیگی میپره میره هوا نمیدونی تا کجا میره و دیگه باز نمیشه و خلاص!! داداش رو میبینم، با خنده بهم میگه فلش سی و دو گیگی میفروشما، دو تومن بیشتر از اونجا میفروشم!! میدونی اینجا چنده؟! اون هم یکی از دوستانش عمق فاجعه رو بهش گفته. چه سر به زیر شدیم حالا!! میرم به یکی از مغازههای مربوطه، یه نگاهی به فلش میندازه و باهاش کار میکنه، میگه فلش خودت سوخته، البته اینها که فلش نیست. یه شبیه سازه، سرعت خیلی افتضاح، خیلی از فایلها رو باز نمیکنه. ممکنه اطلاعات رو بریزی ولی بعدش دیگه نباشه یا ناقص باشه. نههههههههه. بانه خبری نییست، جز دو سه قلم جنس بقیش شایعه است. یا قلابی هست یا همون قیمت شهر خودمون. البته همونها هم همش قاچاق هست!! گرچه مسافرت برای بانه و به قصد بانه نبود. البته مسافرت به بانه یه دستاورد خیلی خوبی داره، رانندهی خیلی خوبی میشیم، البته اگه جادهها بگذارند که برگردیم! پ.ن: کسی فلش سی و دو گیگ میخواد زیر قیمت، فروشنده هستیم! [ دوشنبه 92/7/1 ] [ 9:39 صبح ] [ حسین هاتفی ]
|
||