دو نفر که انگار از پشت کوههای قاف آمده بودند نظر چند زنجیرزنِ امام علی علیه السلام را جلب کردند! جوان، زنجیر میزد و نگاه میکرد، حتی با نگاهش بدرقهشان هم کرد! و از صورتش لبخندی را هم هزینه نمود. کاش چنین صحنهای به چشم نمیخورد، کاش جوان عزادار ما خودش را کم نمیفروخت، کاش زنجیر عزایش را به نگاهِ هرزه نمیفروخت، کاش نظرِ رحمتِ دائمی مولا را به نیم نگاه کوتاهی نمیفروخت، کاش این لبخند هوس آلود را به لبخند و رضایت علی علیه السلام نمیفروخت! کاش خبر داشت که چه بسا اگر خود مولا علی علیه السلام حضور داشتند بر صورتش سیلی میزدند! کاش خبر داشت که مردی به عمر گفت: حق مرا از علی بن ابیطالب بگیر. عمر گفت: حق تو از چه قرار است؟ آن مرد گفت: سیلی بر من زد. عمر از علی علیه السلام پرسید: آیا تو به این مرد سیلی زدهای ای اباالحسن؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: آری. عمر گفت: به چه علت؟ حضرت علی علیه السلام فرمود: «رأیته یتامل حرم المؤمنین فی الطواف» دیدم در حال طواف به ناموس مؤمنین چشم چرانی میکند. عمر گفت: «احسنت یا اباالحسن» کار خوبی کردی ای اباالحسن، آنگاه رو به آن مرد کرد و گفت: «وقعت علیک عین من عیون الله» چشمی از چشمان خدا تو را دید ـ و بر تو سیلی زد ـ پس حقی به گردن علی علیه السلام نداری تا من وی را بازخواست کنم. ریاض النضرة، محب الدین طبری، ج 2 ص 145. این حکایت در بحارالانوار ج39، ص88 نیز نقل شده است. اگر امام صادق علیه السلام نگاه به نامحرم را تیری از تیرهای مسموم شیطان میدانند به این علت است که هم اثر زخم تیر بر روح انسان میماند و هم این تیر زهر آلود سریع در تمام روح نفوذ میکند و همه اعضاء را از پای در میآورد. النَّظْرَةُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ مَنْ تَرَکَهَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَیْرِهِ أَعْقَبَهُ اللَّهُ أَمْناً وَ إِیمَاناً یَجِدُ طَعْمَهُ. نگاه به نامحرم تیری مسموم از تیرهای شیطان است. کسی که فقط به خاطر خداوند آن را ترک کند، خداوند هم عاقبت و پاداش او را امنیت و ایمان قرار میدهد که طمع و شیرینی آن را مییابد. وسائل الشیعه، ج20، ص192. روزه دار ماه مبارک! قرآن میفرماید: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ. به مردان مومن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند. وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ. و به زنان مومن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند. سوره نور، آیه 31 و 32. چه بد معضلی است که جامعه ما گرفتار آن است. راستی برای که زنجیر و سینه میزنیم؟! باعث افتخار و زینت اهل بیت علیهم السلام باشیم نه سرافکندگی آنها، چنانچه امام صادق علیه السلام از ما خواستند: کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْنا. وسائل الشیعة، ج12، ص8. اگر عاشقیم ببینیم معشوق چه میخواهد و چگونه است. و گاهی همه چیز از یک نگاه شروع میشود ... [ جمعه 92/5/11 ] [ 6:6 عصر ] [ حسین هاتفی ]
نمیدانم باید گفت تولدت مبارک یا نه. باید خوش آمد گفت یا نه! تو که این دنیایمان را دیدی و آن را سه طلاقه کردی و در نظرت از آب دهان بز پستتر بود. دنیایی که یگانه بانوی جهان را از تو گرفت و برای تشییعش در میان انبوه اشباه الرجال، مردها کمتر از انگشت دستها بودند. جان پیامبر و مزد رسالت و حاصل عمرش بودی، محرمِ نامرد پیامبر و نزدیکان و باوفایان به پیامبر محبت را در حق تو تمام کردند! در اصلِ آن ماجراها و خدمتها هم باید شک کرد که از روی اخلاص و قربة الی الله نبوده و فرمودی که اینان لحظهای ایمان نیاوردند. وقتی که مادرت وارد خانه خدا شد و کعبه شکافت هیچ کس باور نمیکرد آن بانو اکنون جایگاهش کنج خرابهی بقیع باشد. یا امیرالمومنین روحی فداک، در دنیای ما 25 سال خانه نشین بودی و غم و غربت و سکوت و صبر و زمان همه شرمگین تو شدند. وقتی که اشباه الرجال دورت را گرفتند و فریاد لبیک سر میدادند و پدریات را میخواستند، نمیدانستند که کر و کور هستند و آفتاب عظمت تو را نمیبینند و طنین کلامت را نمیشنوند. در آخر هم خود و آیندگان را یتیم کردند. هم یگانه مرد عالمی، هم یگانه همسر عالمی، هم یگانه پدر عالم. مالک اشترها و عمارهایت چقدر کم بودند و چه غریبانه به شهادت رسیدند. یا امیرالمومنین سربازت هنوز هم بعد از 1400 سال، باز برای تو و عشق مولایش قربانی میشود. وقتی که حجر بن عدی بار دیگر قیام کرد و شهید شد به ما رسم بندگی و عاشقی و فدا و فنا شدن در راه ولی و دین خود را یاد داد. شاید هم دیگر امیدی به ادعای ما نیست! وقتی که مظلومیتِ امام سید علی و ندای این عمار و تنهاییش در این زمانه دیده میشود. و پدرمان چقدر این روزها دلش پر از خون و تنگ است... [ پنج شنبه 92/3/2 ] [ 9:17 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||