سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خبرنامه
 

همیشه برایم سوال بوده و هست و خواهد بود. یک سوال مهم و مبهم و بدون جواب. همیشه دنبال فردی بودم که بتواند این سوال را برایم پاسخ بگوید. از وقتی که خوب و بد را در حد و اندازه خودم به خیال خود شناختم، از وقتی که از جنگ تحمیلی هشت ساله شنیدم و فهمیدم جنگ چه بود چه بر ما گذشت البته باز هم به خیال خودم، این سوال افتاد به جانم...

تا اینکه یک شب در جایی فردی سخنرانی می‌کرد و از جنگ و چرایی جنگ می‌گفت. از روال جنگ، از سختی‌های جنگ، از پیروزیهای جنگ، از..... از سوال بی پاسخم هم گفت. از روزهای پایانی جنگ، از جام زهری که امام نوشید، از قطعنامه 598، از همه گفت. اما باز هم سوالی مبهم و بدون پاسخ برایم مانده است و مات و مبهوت سختی‌های این پیر جماران هستم که چه شد و چه گذشت بر او و واقعیت و راز پشت پرده چیست؟

قطعنامه 598

حتی آن چه را هم که می‌دانم و می‌شنوم هم نمی‌خواهم راست باشد! یا که درست‌تر بگویم، می‌ترسم راست باشد! کاش که دروغ باشد!! امامی که همیشه می‌فرمود جنگ در راس امور است و بارها تاکید کرده بود که سازش نمی‌کنیم و تا آخر ادامه خواهیم داد و شعارمان جنگ، جنگ، تا پیروزی بود؛ چه شد که جام زهر را نوشیدند؟ و یا به تعبیر درست‌تر چه کسانی جام زهر را به امام نوشاندند؟

مراد امام از "اینها" در کلامشان کیست؟ «این‌هایی که می‌گویند باید سازش کرد، این‌ها می‌فهمند که ما اگر سازش کنیم، له می‌شویم؟» صحیفه نور، ج20، ص271. دشمنان خارجیِ این نظام بودند؟ دشمنان داخلی؟ یا که دوستان و نزدیکان امام؟ راستی این پدر پیر و دلسوز و معمار انقلاب و نظام چه می‌خواهد بگوید:

«قصه امام حسن علیه السلام و قضیه صلح، آن هم صلح تحمیلی بود. برای این که امام حسن دوستان خودش یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند. صلح کرد. صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که به ما می‌خواهند بگویند، این است... آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد و آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمومنین واقع شد، هر دویش به دست اشخاص حیله‌گر درست شد. این ما را هدایت می‌کند به این که نه زیر بار صلاح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.» صحیفه نور، ج20، ص119

ای روح خدا، قطعنامه‌ای را پذیرفتی که یک سال از تصویب آن گذشته بود و حتی دو هفته قبل از پذیرش آن فرمودی: «باید نگذاریم که تلاش فرزندان انقلابی‌مان در جبهه‌ها از بین برود. برای برپایی احکام اسلام عزیز دست اتحاد به یکدیگر داده، محکم و استوار تا پیروزی اسلام حرکت کنیم. مسئولان نظام باید تمامی هم خود را در خدمت جنگ صرف کنند. این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است به وجود‌ آوریم. باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم. امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است. غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسول الله ـ صلی علیه و آله و سلم ـ است. اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه‌های نبرد،‌ تقدیم می‌نمایم.» صحیفه نور، ج21، ص69.

و چقدر تلخ و جانسوز برایمان از تلخی این جام زهر گفتی، و چه تلخ‌تر و جانسوزتر که مشخص نشد چه بر تو گذشت و حقیقت چه بود و این جام زهر در هیاهوی زمانه به فراموشی سپرده شد.

امام و جام زهر

«اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً‌ مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود این است که من تا چند روز قبل، معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خوداری می‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی ـ نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم،‌ با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‌دانم.» صحیفه نور، ج21، ص92.

خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهر آلود قبول قطعنامه را سرکشیده‌ام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم... قبول این مسئله برای من از زهر کشنده‌تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم... شما می‌دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و‌ آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده‌ام... من باز می‌گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده‌تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.... کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی‌دانیم؛ ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند... آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست، سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرکت است؛ که اگر بند بند استخوان‌هایمان را از هم جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم. صحیفه نور، ج21، صص93 و 95 و 98.

"قطعنامه 598 چگونه تصویب شد؟" کتابی که دارای 400 ارجاع و در 81 صفحه به چاپ رسیده است، شاید گوشه‌ای از این حقایق را از پس پرده بیرون کشد. اما آیا حقایقی که امام از آن زجر کشیده‌اند و باعث شد آن ابرمرد استقامت و شجاعت تلخی آن را این چنین به کاغذ بکشاندند، در این چند صفحه خلاصه می‌شود؟! هرگز...

لینک دانلود کتاب

پ.ن: 25 سال از 27 تیر 67 می‌گذرد و هنوز حوادث و عواملی که باعث رنجش امام شد، روشن نشده است. بی شک یار دیرین و راستین امام و علمدار ایران، مقام عظمای ولایت، امام خامنه‌ای از این حوادث و عوامل خبر دارند و این راز و زخم کهنه، سالیان سال بر قلبشان سنگینی می‌کند و همراهشان است. آیا روزی برای همگان روشن خواهد شد؟


[ جمعه 92/4/28 ] [ 12:9 صبح ] [ حسین هاتفی ]
منوی اصلی

حسین هاتفی
کوله بارم سنگین، راه بسی طولانی و ناهموار، دستهایم کوتاه و خرما بر نخیل! سالهاست عهدی بسته ام، عنوانی مقدس را یدک می کشم و سربازِ نامهربانِ مهربان ترینم.
امکانات وب
مهربان های امروز: 16
مهربان های دیروز: 15
مجموع مهربانی ها: 500756
تعداد یادداشت ها: 176
103/8/26
2:52 ص
فهرست موضوعی

خاطره[25] . زندگی[18] . بندگی[16] . خداوند[15] . سفر[8] . بصیرت[8] . نماز[8] . نامحرم[7] . تبلیغ[7] . امام حسین[7] . علامه مصباح[7] . طلبگی[6] . قیامت[6] . شهید[6] . امام زمان[6] . حجاب[6] . نگاه[6] . بقیع[5] . امام خامنه ای[5] . ازدواج[5] . امتحان[5] . رمضان[5] . خانواده[4] . شهادت[4] . زیارت[4] . فرزند[4] . امام خمینی[4] . اخلاق[4] . تصادف[4] . نقد فیلم[4] . نفس[4] . مدینه[4] . معنویت[4] . گناه[4] . مرگ[4] . توبه[3] . جاده[3] . جنگ نرم[3] . انتظار[3] . شیعه[3] . عمار[3] . دعا[3] . جنگ[2] . حیاء[2] . روستا[2] . دنیا[2] . شادی[2] . شهید گمنام[2] . عمامه[2] . عروسی[2] . عشق[2] . طلبه[2] . غیرت[2] . عکس[2] . فیلم[2] . امام علی[2] . تولد[2] . پیرمرد[2] . چادر[2] . خواب[2] . فضای مجازی[2] . فقر[2] . ماشین[2] . مجازی[2] . طلاق[2] . مکه[2] . کربلا[2] . ولایت[2] . ولایت فقیه . کتاب . کفش . کلاس . کلاه . نماز شب . نوجوان . وسواس . وفای به عهد . نعمت . نقد . محبت به اهل بیت . محرم . محرم و نامحرم . مدرسه . مدیر . منا . مرغ . ماهواره . فلش . گوش . لپ تاپ . مادر . مادرانه . مسجد . مشکلات جوانان . مشهد . معرفت . معرفی سایت . معرفی کتاب . معلم . خون . خیابان . دانشجو . درخت . درس . دریا . دست راست . دشمن . حاجت . حاجی . حج . حساب . حضرت زهرا . حضرت معصومه . حضور قلب . حق و باطل . تبرک . تحقیق . تحلیل . تدبیر و امید . تقوا . تهران . جنوب . جوان . جبهه . جشن . امام هادی . اردکان . امام رضا . اسب . استاد . استاد قلی پور . اطاعت . الگو . آتش . آخرت . آرزو . آسفالت . اتوبوس . اجتماعی . اخلاص . انسان . انصاف . انفاق . انقلاب . انگشت آبی، انتخابات، فاطمیه، ولایت، شهادت، نظام اسلامی . ایران . ایمان . اینترنت . باغ . بانه . امتحان الهی . انار . انتخاب اصلح . انتخابات . بنده . بیمه . پدر . قبر . قتل . قطعنامه . قلب . قم . کفش . گریه . گمنام . غدیر . غربت . غرور . غضب . فاضلاب . فتنه . فرهنگی . فریب . طنز . ظهور . عتبات . شکر . صبحانه . صدقه . صله رحم . صلوات . عفت . عقد . عمر . عید . شور . شیطان . شهدا . شهرت . سیاست . سیاسی . شخصیت . شراب . شعر . شعور . شفاعت . شمال . زینب . ساختمان پزشکان . سعادت . دوست . دیانت . دینداری . رانندگی . رفاه . روحانی . روحانیت . خانه . دعوت . دفاع مقدس . خدمت به مردم . خلفت .