امروز هم مثل همهی روزهای دیگر کلاس رفتیم. با یک آزمونی که از قبل استاد وعده داده بودند شروع شد، ابتدا تصویری گذاشتند و فرمودند هر چه درباره این تصویر به ذهنتان میرسد بگویید. اولش با خنده و نظری ندارم و تصویر غلط است و از این طنّازیها شروع شد. در ادامه هم عکسهایی پیرامون موضوع آسیب شناسی فرهنگی ـ اجتماعی نمایش و نظر داده شد. این هم یکی از عکسها بود: هر کدام از دوستان نظراتی دادند، اما استاد فرمودند که بدون توجه و ذهنیت قبلی انتخابات و مناظره، در مورد عکس نظر بدهید، سکوت حاکم شد! کسی که در اولین نگاه و بدون ذهنیت قبلی از مناظره و انتخابات، به این عکس نگاه کند، در میابد که افرادی بیکار و با دل خوش کنار هم با چیدمان و دکور مسابقه، نشستهاند و باهم رقابت میکنند، آن هم با نظارت مدیر و مجریای که صندلیاش هم مناسب با همین جایگاهِ نظارت، تدارک دیده شده است. نباید بدبین بود ولی هر چه هم بخواهیم خوش بین باشیم نمیشود! نگارنده در جایگاهی نیست که در مورد عمق سوالها و فرصتها و زمانبندیها نظر بدهد، ولی آنچه که به ذهن میرسد دکوری که این همه هزینه شده است مناسب مناظره نبود و کاندیدها هیچکدام همدیگر را نمیدیدند! دیگر اینکه صرف نظر از عمق داشتن یا نداشتن یا کارشناسانه بودن یا نبودن سوالات، صدا و سیما ناخواسته (خوشبینانه) باعث شد جایگاه ریاست جمهوری در اذهان مردم کوچک شود و این مسئله از همان موقع به وضوح در جامعه حقیقی و به خصوص جامعه مجازی نمایان بود و و اکنون هم ادامه دارد! از طراحی کارشناسانه البته همراه طنز سوالات بعدی بخش مناظره از قبیل ساختن جمله از سه کلمه و آوردن کاردستی و حدس نمایش پانتومی گرفته تا تمسخر رسانهها و سایتهای غربی و مخالف نظام. گرچه از این مناظره و پاسخها و برخوردها بسیاری از نکات را میتوان یافت و هیچکس منکر زحمات صدا و سیما نیست و صد البته این مدل مناظره توسط کارشناسان بحث و بررسی و توافق شده بود، اما باید دید اثرات اینچنینیِ این مناظره هم در نظر گرفته شده بود؟ یا که هر چه ایدهآل و کارشناسی بود، فقط روی کاغذ و تئوریک، زیبا و فنی جلوه مینمود؟! تعجب اینجاست که در این امر مهم از نظرات کاندیدها هم کسی پرس و جو نکرده بود و به هیچ عنوان در این گفتگو چیزی به نام مناظره تحقق نیافت. این سخن تلخ است ولی چیزی که شاهدش بودیم در شان جمهوری اسلامی ایران نبود. [ شنبه 92/3/11 ] [ 8:18 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||