راه طولانی است، بسیار تاریک و پر از پیچ و خم، انبوهی از درندگان و راهزنان هم در کمین این رهگذر. هر چقدر هم محکم و استوار باشی بدون چراغ، طی این طریق امکان ندارد. باید آشنا به راه و پیچ و خم و خطرهایش باشی تا به مقصد برسی. بدون داشتن چراغ و راهنما، هلاکت و ماندن در مسیر قطعیست. گاهی چقدر نامها به اشخاص میآیند و آن نام ذوب در شخصیت و آن شخصیت ذوب در نامش میشود. نظیر امام خامنهای حفظه الله، چقدر علی وار مظلوم و تنها هستند! یا علامه مصباح یزدی حفظه الله، شمع و چراغ و مصباحِ راه ولایت و بندگی و اخلاق. اگر ما از یاد ببریم،... تاریخ از یاد نخواهد برد: مبارزهها و فعالیتهای سیاسی و بیشتر فرهنگی و اثرگذار در زمان شاه، روشنگریها و مبارزه با عوامل شکل گیری گروهکهای منافقین نظیر گروه فرقان که عامل ترور شهید مطهری رحمة الله علیه بودند. مناظرات متعدد با جریانهای منحرف روشنفکر غربی و داخلی در اوایل انقلاب و بعد از امام و دورههای اخیر. و... از همان اوایل دغدغه اسلامی کردن علوم انسانی را داشتند و با تاسیس موسسه در راه حق و بنیاد باقرالعلوم علیه السلام و سپس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه زمینه تحصیل طلاب را در این علوم فراهم کردند. در آن زمان که حتی دوستان هم مخالف فعالیتهای ایشان بودند امام امت رحمه الله این چنین از موسسهی ایشان حمایت کردند: «این جا را توسعه دهید، من تا زنده هستم، خودم بودجهی آن را می پردازم.» در این زمان هم بسیاری از بزرگان خواهان حذف این موسسه هستند و در راه موفقیتهای آن سنگ اندازی میکنند. اما امام خامنهای حفظه الله در تکریم موسسهی ایشان فرمودند: «این مؤسسه ی خوب، جامع و کامل می تواند از لحاظ تلاش پیگیر، خستگی ناپذیر، خالصانه و عالمانه الگویی برای حوزه باشد.» شاگردان متفکر و متخصص و تربیت نیروهای کارامد و ولایی، ویژگی که در حضرت علامه نمایان است و کمتر عالمی اینچنین واسطهی فیض میشود. چنانچه امام خامنهای فرمودند: «خوشبختانه یکى از موفقیتهاى آقاى مصباح یزدى در قم این است که ایشان برخلاف خیلى از فضلاى ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده، فضلش در شاگردانِ خوب سرریز شده است.» طرح ولایتی که از سال 75 تاکنون ادامه دارد و مورد حمایت مستقیم مقام عظمای ولایت قرار گرفت و بسیاری از دانشجویان به برکت این طرح با مبانی اندیشه و تفکر ناب اسلامی آشنا شدند و عبدالکریم سروش این چنین گفته: «من نمیدانم آیت الله مصباح در این 40 روز چه به دانشجویان آموزش میدهد که پس از آن، اینان در دانشگاهها همه رشتههای ما را پنبه میکنند.» تاریخ هیچگاه تحصن مردم و طلاب و علما را در مسجد اعظم قم، در سال 78 آن سالهای جسارت و توهین و تظاهرات علیه خداوند، از یاد نمیبرد، نگارنده هنوز در اوایل این راه مقدسِ سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه بود. خبر از عصبانیت دشمن از این علامه روشنگر و کشیدن کاریکاتور این فیلسوف بصیر برای اولین بار در تاریخ کشور بود. گرچه اعتراضمان در ظاهر اثری نداشت و توسط دولت وقت و وزیر مربوطه مورد تمسخر قرار گرفت و اکنون خارج از ایران، خنجر از رو میکشد! این شور و احساس و بغض پس از سه روز تحصن و با زبان روزه با خواندن پیام امام و پدر پیرمان توسط حضرت آیت الله مشکینی رحمه الله با شکستن بغض، تمام شد. هیچگاه بغضها و گریههای آن عالم فرزانه را هنگام ابلاغ پیام از یاد نخواهم برد. به چنین مضمونی فرمودند: اگر سالها شهریه هزینه شود تا یکی مثل علامه مصباح تحویل جامعه شود، ارزش دارد. و چقدر خدمات بی بدیل دیگر که توسط این علامهی بزرگ انجام شده و مجال بیان آن نیست و تاریخ هیچگاه از یاد نخواهد برد گرچه دشمنان ایشان نمیخواهند آن را به یاد بیاورند! راستی چرا اینهمه توهین و جسارت؟ باز هم امام خامنهای علتش را برایمان بیان میکنند: «یک نفر مثل آقای مصباح یزدی مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرد. حرف رسا و منطق قوی و مستحکم هرجایی باشد آنجا را دشمن زود تشخیص میدهد. با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند.» علامهی عزیز ما هم (گرچه ادعای بزرگیست) قدر تو را چون امام خویش میدانیم: «بنده هم به سهم خودم قدر آقای مصباح رامیدانم. واقعا میدانم که ایشان در کشور و برای اسلام چه وزنهای هستند و حقاً و انصافاً ما امروز نظیر ایشان را – حالا به این تعبیر بگوییم – خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است وجود داشته باشد با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و صفا، ... این سه جهت در ایشان جمع است؛ هم علم، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه و هم صفا. این سه تا با هم در وجود ایشان خیلی ارزشمند است.» «اگر خداى متعال به نسل کنونى ما، این توفیق را نداد که از شخصیتهایى مانند علامه طباطبایى و شهید مطهرى استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیمالقدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر مىکند.» فقط نمیدانم چرا در بین خودمان هم مظلوم و تنها هستند؟! شاید دلیل جسارت وقیحانهی دشمنان این پیرمرد نحیف 79 ساله این باشد که یکه و تنها و بدون غل و غش از حریم ولایت و انقلاب و نظام دفاع میکند و تمام نقشهها و شگردهای دشمنان و منافقان را نمایان میکند: «آیت الله مصباح یک فقیه، متکلم، فیلسوف، مفسر و زمان شناس بصیر است. از همه این ها مهمتر جزء شخصیت های برجستهای است که هیچگاه در تقدم نظام بر خود تردید نداشته و در این راه بدون لحاظ داشتن موقعیت علمی خود به دل خطر رفته و گاهی یک تنه با «خناسان مسلط» مصاف داده است.» همه اینها ناشی از آن اعتقاد راسخ و واقعی هست که به ولایت مطلقهی فقیه دارند، امکان ندارد در طول عمر بابرکت ایشان هجمهای علیه ولایت و انقلاب و گفتمان امام بوده باشد و ایشان قیام نکرده باشند. چه خوش فرمود که بزرگترین نعمت حال حاضر ما شخص مقام عظمای ولایت هستند و به هیچ عنوان شکر نعمتش را نمیتوانیم به جا بیاوریم. همه این مظلومیتها و جسارتها در دفاع از نائب امام زمان عجل الله تعالی فرجه و راه اوست و فرمود: «ولایت مداری هزینه دارد و اگر در راه ولایت هزینه ندادی کارت مشکل دارد.» هر آنکه خود را به خواب نزده باشد پی به عظمت علمی و تقوا و اخلاص و بصیرت ایشان میبرد و این شرایط در ایشان هست که چراغ راه ما در اخلاق و بندگی و ولایت و سیاست باشند. چنانچه امام ما در مورد ایشان چنین نظر دارند: «بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقاى مصباح را مىشناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسایل اساسى اسلام ارادت قلبى دارم.» در مورد درس اخلاق هفتگی علامه مصباح در دفتر مقام معظم رهبری در قم فرمودند: «هر چه از آن پخش شده و من گوش کردم واقعا انسان استفاده میکند. در ماه مبارک رمضان که سخنرانی ایشان عصرها پخش میشد من غالباً گوش میکردم و بهره میبردم.» اکنون هم ایام انتخابات است و امتحانی بزرگ رو به روی ما. دوست و دشمن در حمله به ایشان کم نگذاشتند. انگار توجه ندارند که دشمنان و مخالفان دیروز و امروز ایشان که بودند و با که همراه شدهاند! ایشان طبق فرمایش امام خامنهای مبنی بر شناخت و معرفی اصلح دکتر باقری لنکرانی را معرفی کردند و خود حضرت علامه چنین توضیح میدهند: «دوستان جبهه پایداری با تحقیقات و بررسیهای خود، جوانترین و موفقترین وزیر دولت نهم را اصلح دانستند. او وزیری بود که در طول مدت وزارتش، حتی یک مورد خلاف شرع و خلاف قانون از او مشاهده نشده بود چون قسم خورده بود که خلاف قانون عمل نکند. آیا اگر چنین کسی را شناختیم و او را معرفی نمیکردیم، نزد خدا حجتی داشتیم؟» «آنها پس از بررسیهای زیاد به اجماع تصمیم گرفتند و تصریح به اصلح بودن آقای باقری لنکرانی داشتند. از طرفی هم بنده بینی و بین الله از قریب به هفت سال پیش به این نکته رسیده بودم و به کسی اعلام نکرده بودم و حتی اظهار تمایل به آن هم نکردم. از آنجا که تصمیم آنها مغایر با شرع نبود، تصمیم آنها را تأیید کردم، و رأی آوردن یا نیاوردن ایشان و یا گلهمند شدن دیگران را دلیلی بر ترک وظیفه شرعی خود ندیدم.» اما شرایط و اوضاع به گونهای دیگر رقم میخورد و چنین میفرمایند: «شرایط به گونهای شد که آقای باقری لنکرانی علیرغم اصلح بودن، با توجه به شرایطی که پیش آمد کنار رفت و با توجه به اینکه آقای جلیلی به صورت جدی به میدان آمدند، ایشان تکلیف را از دوش خود، برداشته شده دیدند.» در مورد معرفی اصلح پس از آقای لنکرانی فرمودند: «بنده و دوستان جبهه پایداری شناختی که نسبت به آقای لنکرانی داشتیم نسبت به آقای جلیلی نداشتیم، لذا اظهار نظر را تا بررسیهای بیشتر به تعویق انداختیم.» «با توجه به تحقیقها، بررسیها و مشورتها، به نظر میرسد که ایشان در اصول و مبانی ضعف ندارد و در مواردی مانند پایبندی به دین، عشق به ولایت، جدیت در اجرای احکام و اهتمام به ارزشهای اسلامی، بیش از حد نصاب را دارد، هرچند ممکن است هرکسی در مسائل فرعی دارای ضعفهایی باشد.» و سخن آخر اینکه: «بعد از آقای باقری لنکرانی همه دوستان ما تشخیص دادند که اصلح آقای جلیلی است و امیدواریم که احیای ارزشهای اسلامی به دست ایشان اتفاق بیفتد و ایشان بهترین یاور رهبری باشند.» پ.ن1: اگر نقدی هم نسبت به این علامه فرزانه است بسیار باید جانب احتیاط و احترام را گرفت. پ.ن2: آنان که آهنگ مخالفت مینوازند و بر طبل بی بصیرتی این بصیر به معنای حقیقی کلمه میکوبند اگر جرات داشتند در مقابل امام خامنهای، یگانه حامیاش هم میایستادند و خرده میگرفتند! پ.ن3: إن شاء الله این بی مهری ها مصداق کفر نعمت نباشد که وعده خداوند تلخ است. این مطلب در پایگاه خبری ولی امر بازنشر یافت. [ چهارشنبه 92/3/8 ] [ 9:9 صبح ] [ حسین هاتفی ]
|
||