آبشار از شهر ده دقیقه فاصله داشت، همراه چند نفر از مسئولان آموزش و پرورش برای برپایی نماز جماعت راه افتادیم. شلوغ بود، برای بعضی حضور یک روحانی در آن فضا جالب بود و یا شگفت انگیز و یا ناخوشایند! نماز جماعت با استقبال مسافران تمام شد، همراهان گفتند که این آبشار زیبا را هم ببینیم، نگاهها جالب بود، از سلامهای با شدت گرفته تا جمع کردن بعضی از بساطها و جمع و جور شدنها، و منتظر سُر خوردن حاج آقا از بالای آبشار! جمعی از خواهران نزدیک شدند؛ یکی از آنها گفت: اون شرارههای آتش رو بپوشون جلوی حاج آقا. و بعد خنده و متلک و... وقتی که گذشتند مسئول آموزش و پرورش گفت: کاش اعتقاد داشتی که این موها واقعا شرارههای آتش است! شرارههای آتشی که هم دنیا را نابود میکند (هر چند نفهمیم) و هم آخرت را (که دیر میفهمیم) کاش این زندگی و عمرِ کوتاه را با لذتها و زیباییهای زودگذر به بازی نمیگرفتیم. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله: ألا رُبَ شَهْوَةِ سَاعَةٍ أَوْرَثَت حُزْناً طَوِیلاً. نهج الفصاحه، ص245. «چه بسا شهوت و لذت یک لحظهاى که موجب حزن و اندوه طولانى گردد.» [ شنبه 92/1/17 ] [ 11:33 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||