قرار بود بروند مهمانی، به فرزندش گفته بود: فقط برنج و خورشت را میخوری! از نان و آب هم به هیچ عنوان نمیخوری! در خانهی خودمان هم نان و آب پیدا میشود. ولی فرزندش همراه غذا آب میخورد. بیرون که آمدند او را به باد کتک و پس گردنی گرفت، گفت بابا! چرا میزنی؟ پدر گفت: مگر به تو نگفتم آب نخور؟ پسر گفت: پدر جان همراه غذا آب میخوردم تا جا برای خوردن غذای بیشتر باز شود! پدر باز شروع به کتک زدن کرد. پسر گفت: باز چرا میزنی؟ پدر گفت میزنم چون این نکته را باید به من هم میگفتی تا بیشتر بخوریم. آخر سال است و هر کسی به نوعی مشغول حساب و کتاب و سروسامان دادن به کارها و زندگیش است، بعضی از افراد خیلی اهل حساب و کتاب هستند و مواظبند چیزی از کفشان در نرود. با یک حساب سرانگشتی هر کسی میزان باخت در زندگی اش را متوجه می شود: در روز 17 رکعت میخوانیم و اگر هر رکعت یک دقیقه زمان ببرد، در طول روز 17 دقیقه میشود. تعقیبات را هم اضافه کنیم، سی دقیقه در روز برای نماز وقت میگذاریم. این زمان در طول یک سال 10950 دقیقه میشود. یعنی حدود هفت روز و نیم از سال را به خود اختصاص میدهد. اگر ماهی یک دعای کمیل یک ساعتی، یک زیارت عاشورای 30 دقیقهای و یک دعای توسل 30 دقیقهای داشته باشیم، در یک ماه تنها دو ساعت را به دعا اختصاص داده ایم و در سال فقط 24 ساعت یعنی یک روز را از ما خواهد گرفت. حال اگر روزی یک دعای فرج یک دقیقه ای و 14 صلوات یک دقیقه ای برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشیم، در ماه تنها یک ساعت زمان صرف کرده ایم که یک سال آن تنها نیمی از روز ما را به خود اختصاص داده است. نتیجه این حساب سرانگشتی این است که در طول یک سال (365روز) کمتر از 10 روز برای خداوند وقت میگذارم! تازه این مدت را هم با سختی و کسالت و خستگی سپری میکنم و سریع میخواهم تمام شود. اما ساعتها را با یک فیلم و سریال و ایتنرنت و بازی و... صرف میکنم بدون آنکه خسته شوم و بفهمم که چقدر زمان گذشته است. با هر نفس قدم سمت مرگ میگذارم و عمرم کوتاه میشود ولی هنوز مزرعه آخرتم خالیست. خدایا دلم نیاز به خانه تکانی دل دارد و شدید گرفتار است... [ سه شنبه 91/12/29 ] [ 3:48 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||