در حین جست و خیزهای کودکانهاش از من میپرسد: ـ مامان! حضرت محمد الان کجاست؟ ـ پیامبر رفته پیش خدا! برای لحظهای میایستد و خیره خیره نگاهم میکند. اسباب بازیاش را از زمین بر میدارد و با شادی میگوید: ـ امام حسین کجاست؟ ـ امام حسین شهید شده، رفته پیش خدا! دستانش شل میشود، اسباب بازی را میاندازد. نام چند امام دیگر را که بلد است میپرسد، چهرهاش گرفته میشود. کنارش مینشینم، در آغوشش میگیرم و میبوسمش. با صدای بلندتری میگویم: ولی! ... چشمانش درشت میشود و گوش میدهد. ـ ولی امام زمان ما، حضرت مهدی زنده هستند. سریع از بغلم بلند میشود، میپرد و فریاد میکشد: هورا هورا... این مطلب برگرفته از نوشتهی زهرا سادات هاشمی در مجله خانه خوبان (چاپ دی91) موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله میباشد. [ شنبه 91/11/14 ] [ 4:36 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||