مجله خانه خوبانِ (چاپ آبان و آذر سال 91) موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه را مثل همیشه میخواندم. نوشتهای از علی قهرمانی با عنوان "لطفاً یک صلوات بفرستید" خواندم که شاید خواندنش برای شما خالی از لطف نباشد، به راستی که چه کردهایم و چقدر منتظر هستیم و انتظار میکشیم؟! *** برای اینکه موضوع این یادداشت را توضیح بدهم اول یک صلوات بفرستید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. همین است، موضوع این ستون کوتاه، صلوات است. دوباره صلوات نمیفرستید؟! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. حالا که مجله را دست گرفتهاید و قبل از رفتن به صفحات و ستونهای دیگر چشمتان این یادداشت را گرفته، نگاهی به عنوانش کردهاید و صلواتی فرستادهاید، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم؛ و منتظر ماندهاید که نویسنده چه میخواهد بگوید، پس منتظرتان نمیگذارم به شرط اینکه شما هم صلوات دیگر را فراموش نکنید. تا چشم کار می کرد ماشین بود و ماشین، راه بندان، بوق و سروصدا! توی این نیم ساعت ماشین حتی نیم متر هم جابهجا نشده بود. باید میرفتم هیئت، دوست داشتم قبل از شروع مجلس، تو هیئت باشم. داشت دیر میشد!... ـ مگه هیئت مال خود آقا نیست؟! پس چرا نمیخواد برم؟! ـ مطمئناً آقا به فکر ما هست! خودش فرمود: ما شما را فراموش نمیکنیم. پس عیب کار کجاست؟! یه لحظه دقت کردم دیدم تو این مدت که تو ماشینم یه لحظه به فکر آقا نبودهام. ـ خدایا! برای جبران اینکه... همین الان ده تا صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم صل علی محمد و آل... اللهم صل... اللهم... راه باز شده بود و ماشین داشت به سرعت خطهای جاده را زیر میگرفت. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. *** حتی به صورت ظاهری هم به یادش نیستیم تا چه رسد به... [ یکشنبه 91/10/10 ] [ 11:23 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||