صبر و استقامتش مثال زدنی، مهربانی و عطوفت و گذشتش حتی دشمنانش را هم شگفت زده کرده بود. شاید هنوز در ذهنها خاطرات سریال افسانه دونگ یی، در حال رژه رفتن باشد. سریالی که در ایران و بسیاری از کشورها موفق بوده و بسیاری از مردم را هر طور که بود به تماشای تلویزیون میکشاند. آیا واقعاً هم موفق هستند؟ اصلاً چرا این همه استقبال میشود؟ تعالیم مذهبی و ملی ما با مفاهیم آن فیلمها سازگاری دارد؟ افسوس و افسوس که در بعضی از فیلمهای ایران خودمان هم این تعالیم مذهبی و ملی یافت نمیشود. (و چه بسا مغایرت هم دارد!) بی شک در پسِ هر فیلمنامهای اهداف و مفاهیمی است که شاید بیننده متوجه نباشد و ناخودآگاه تأثیراتش را بگذارد. پس دریچه چشم را به روی هر فیلمی باز نکنیم! پستی با عنوان دونگی یی و قصر زندگی ما با رویکرد اخلاقی نوشته شد. این پست، خیلی کوتاه (و البته ناقص) به نقد و بررسی این سریال میپردازد. بعضی از مردم به تحسینِ ادب و صبر و فرهنگِ بالای بازیگران در فیلم میپردازند. در این سریال و امثال آن (جومونگ و امپراطور دریا و ...) درست است که این موارد دیده میشد، ولی آیا در همه سریالهای کرهای این گونه است؟! البته جای صد تأسف است که سریال ایرانی که بعد از آن پخش میشد، بسیار سخیف و بی محتوا و بیارزش و پر از لودگی بود که امثال آن هم کم نبوده و نیست. گذراندن وقت برای سریال کرهای صد رحمت به این فیلمها دارد. سریالهای ایرانیِ موفق و پربیننده و با محتوای خوب هم بوده، ولی بسیار کم هستند. یکی از اصلی ترین دلیلهای موفقیت این نوع فیلمهای کرهای (با اینکه محتوا و فیلمنامهی دقیق و قوی ندارند) این است که جریان و روند فیلم بسیار طبیعی سپری میشود. مثلاً دونگ یی از نقطه صفر شروع میکند و پله پله مراحل را پشت سر میگذراند و از همه قابل توجهتر و مهمتر نشان دادن این سیر و رشد در طول فیلم است. هر بینندهای بر اساس فطرت خود این رشد طبیعی و گرفتاریها را ناخودآگاه حس میکند و با فیلم همراه میشود و به نوعی دل به آن فیلم میدهد. ولی اگر سیر این اوج و فرود در فیلم رعایت نشود و یا نشان داده نشود؛ بیننده رغبتی به فیلم پیدا نمیکند و از آن زده میشود و آن را غیر واقعی میپندارد و به اصطلاح تعبیر به فیلم هندی میکند. این موارد به خوبی در بعضی از فیلمهای ماه مبارک رمضان، نمود پیدا میکند. مشکلات یک آن بر سر خانوادهای خراب میشوند و یک آن در چند قسمت پایانی همه چیز تمام و زندگی گل و بلبل میشود. نهایت هنری هم که بعضی از فیلمنامه نویسها انجام میدهند، نوشتن چند ماه بعد یا چند سال بعد است، سپس اتفاقات خوش یا بد یا نتیجه فیلم گرفته میشود. یکی از نکاتی که در این فیلم بسیار قابل توجه و مبهم بود، زندگیِ موفقشان رنگی از دعا و توکل و حضور خداوند نداشت. (حتی طبق دین و آیین خودشان) در موارد بحرانی فقط متکی به خود و تدبیرشان بودند. نکته دیگری که حیرت آور بود شکنجه شدن افراد (حتی زنان) در قسمتهای مختلف بود که این حتی توسط عالیجناب که سرشار از عطوفت و مهربانی بود، دیده و تأیید میشد. موردی که نه تنها دین آن را تجویز نمیکند، بلکه خلاف مروت و انسانیت است. و بسیار نکات مبهم و لطایف زیبای دیگری که در این فیلم بود و در این اختصار نمیگنجد. [ پنج شنبه 91/10/7 ] [ 10:48 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||