سفری طولانی آغاز شد و بدون اطلاع از جادهها و مسیر، ماشینها قدم به جاده گذاشتند. گاهی سرعت ماشینها کند و دلها نگران که شاید مسیر اشتباه باشد و اضطراب حکمفرما میشد و دیگر ماشین نای رفتن نداشت. دیدن تابلوی شهر و مسافت باقیمانده بسیار مسرت بخش بود و با اشتیاق فراوان ماشین به حرکت ادامه میداد. حساستر از ماشین آهنی جاده، ماشین بندگی و انسانیت است و رانندگیاش هم سختتر. مسیرش هم خطرناکتر! تعجب از رانندهای که دل به این مسیر خطرناک و پرپیچ و خم میزند و دنبال شناخت مسیر و موانع نمیرود و از راهبلد آن کمک نمیگیرد و خودسر میخواهد به مقصد برسد. بدا به حال آن رانندهای که به حال خود رها شده و بدون راهنمایی در این مسیر باشد... این دو سفر و مسیر و موانع و خطرات چقدر شبیه هم هستند و گاهی ماشین آهنی اجر و قرب و اهمیتش بیشتر است. و ما چقدر غافلیم... یا دلیل من لا دلیل له [ چهارشنبه 92/6/27 ] [ 1:46 عصر ] [ حسین هاتفی ]
دستهایت میلزرد، تپش قلب سراسر وجودت را گرفته ولی خبری از ضربان قلب نیست، نفست به شماره افتاده، هیچ چیز را درست نمیبینی، زمان حرکت نمیکند، انگار دنیا به پایان رسیده. نشستهای روی صندلی امتحان آخر ترم! فیل از امتحان فرار میکند و یک کاغذ سفید چند سطری چنین و چنان میکند! 16 هفته برای موفقیت و شادی در این امتحان، زمان و فرصت است. چه میشود که این اوصاف شامل حال فیلهای پوشالی میشود؟! چقدر ترس و دلهره و اهمیت، همه زندگی و فکر و ذهن مشغول این امتحان. زمانش مشخص و مقدماتِ موفقیت هم مشخص. اما دریغ از لحظهای تفکر نسبت به امتحان عظیم و غیر قابل توصیف. ترس و دلهره هم فرار میکنند! کی اتفاق میافتد؟ مواد امتحانیاش چیست؟ چرا همه فرار میکنند؟ یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ*وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ*وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ* لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یوْمَئِذٍ شَأْنٌ یغْنِیهِ. 34-37/عبس. در آن روز که انسان از برادر خود، و از مادر و پدرش، و از زن و فرزندانش؛ میگریزد! در آن روز هر کدام از آنها وضعی دارد که او را کاملا به خود مشغول میسازد! بیخال نشستهام و با هر نفس آن امتحان نزدیک میشود. نمره کم و مردودی آنجا قابل جبران است؟ خدایا شاگرد تنبل و سربههوایی شدهام... لینک مطلب در مجله باشگاه خبرنگاران [ یکشنبه 91/11/8 ] [ 11:5 صبح ] [ حسین هاتفی ]
سالها آرزو؛ سالها امید؛ سالها دعا؛ ناراحتی و سختی و درد و رنج و امتحان. ولی بالاخره خداوند عنایت میکند و در پیری به ابراهیم فرزندی عنایت میکند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ حمد خدایی را که در پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید؛ مسلماً پروردگار من، شنونده (و اجابت کننده) دعاست. إبراهیم/39. خدایا! ابراهیم از امتحانِ رها کردنِ زن و فرزند در بیابان برهوت و دیگر امتحانها، سر بلند بیرون آمده است. او را بس نیست؟ آخر کشتن و قربانی کردن فرزند دیگر چرا؟ خدایا! چَشم، هر آنچه تو خواهی، بی چون و چرا انجام خواهم داد. قرص و محکم بدون توجه به وسوسههای شیطان و نفس! مرحبا به این مادر فهمیده، او هم سرِ تعظیم فرود میآورد، اسماعیل هم میگوید بابا! روی صورتم پارچهای بینداز تا صورتم را نبینی و مهر پدری مانع بریدن سر نشود! سبحان الله! عبد و مطیع بودن تا چه حد؟! قَالَ یا بُنَی إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم، نظر تو چیست؟ گفت: پدرم! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت! صافات/102 امان امان. السلام علیک یا ابا عبدالله، یا إبراهیم کجایی؟ علی اکبر؛ اخلاقش، رفتارش، گفتارش، کاملاً شبیه رسول خدا. علی اصغر؛ طفل شیر خوارِ شش ماهه، اوج دلربایی کودک از اطرافیان. عباس؛ علمدار. قاسم، عبدالله و... همه قربانی شدند. راضیم به رضای او؛ (إلهی رضاً برضاک) همهاش زیباست! (ما رأیتُ إلا جمیلاً) طاقت گریهی کودکم را ندارم، خار به پایش رود تاب ندارم، طاقت دوری زن و فرزندم را ندارم، نمیتوانم رهایشان کنم. خواهشهای نفس را چه کنم؟ با این اوصاف، چگونه میخواهم سربازشان باشم؟ فدایی و جانبازشان باشم؟ دروغ میگویم، نمیتوانم با جرأت بگویم: بأبی انتم و أمی و أهلی و مالی و أسرتی. نه! از همه اینها گذشته نمیتوانم پا به نفس خود گذارم و او را قربانی کنم. اصلاً هدف اصلی قربانیِ عید قربان همین کشتن نفس و تعلقات و یادآوری عمل آن بت شکن است. خدایا نکند که این زن و فرزند و مال و خواهشهای نفس، تو را از من بگیرد و از تو دور شوم. خدایا توفیق ده در این عید بزرگ همانند ابراهیم سربلند از امتحانات بیرون آییم و تعلقات و خواهشهای نفسانی را از خود بزداییم. وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ به خاطر آورید هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. بقرة/124 امام حسین علیه السلام: النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ. تحف العقول، ص245. بحارالانوار، ج44. ص383. مردم بنده دنیا هستند و دین آویزان زبانشان است (به صورت لقلقه زبان میگویند دینداریم) تا آن موقعى دیندار هستند که معیشت آنان تأمین شود، اما وقتى بوسیله بلاء مورد آزمایش قرار بگیرند دین داران قلیل و اندک خواهند بود. راستی عیار بندگی ما چقدر است؟ چقدر حاضرین هزینه کنیم؟ یا با اندک سختی و گرفتاری همه چیز را رها میکنیم؟ نکند عیار بندگی با یک سیلی رنگ ببازد؟ نکند بندهی دنیا و نفس باشیم! بیاییم همین امروز شیطان نفس و جن را قربانی کنیم. [ جمعه 91/8/5 ] [ 4:37 صبح ] [ حسین هاتفی ]
انسان! موجودی که مغرور است و به خود میبالد. فکر میکند آزاد است هر کار که دلش میخواهد انجام میدهد. أَیحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یتْرَکَ سُدًى (آیا انسان گمان میکند بیهدف رها میشود؟!) أَلَمْ یکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِی یمْنَى (آیا او نطفهای از منی که در رحم ریخته میشود نبود؟!) سوره قیامت، آیه36و37. گاهی اوقات او را چه میشود که گردن کشی میکند و همه چیز را از یاد میبرد. ضعف و حقارت خود را فراموش و همهی خوبی ها را قِی میکند! چگونه در برابر عظمت و بزرگی خداوند متعال قد علم میکند و فریاد انسانیت و منیّت سر میدهد؟! فقط خودش را میبیند و والسلام. خود را محدود در این کرهی خاکی میبیند و سر در لاک خویش کرده است. غافل از عظمت و ربوبیّت خداوند قهّار. در صورتی که دور و برش پر است از نشانه و تلنگر. ولی غفلت با او چه میکند؟ إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ (مسلما در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههای (روشنی) برای خردمندان است.) سوره آل عمران، آیه190. امام علی علی السلام: أتَزعَمُ أنّکَ جرمٌ صغیرٌ و فیکَ انطوی العالمُ الأکبرُ. آیا تو فکر میکنی که فقط همین جسم کوچک هستی؟ در صورتی که عالم بسیار بزرگی در تو نهفته است. منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج2، ص41. اگر کوچکی و ضعف خود را میدانست غرور نداشت. اگر حقارت خود و عظمت خداوند در آسمانها و زمین را میدانست ظلم و ستم نمیکرد. گاهی اوقات باید گفت به کجا چنین شتابان میرویم. قدرت خداوند را فراموش میکنیم و به اندک رنج و سختی و مصیبتی، گریبان او را میگیریم و از همه آسمان و زمین شکایت داریم و طلبکارانه حق خود را میخواهیم. یکی از اساتید پاور پوینتی با نام از کهان تا کیهان در کلاس نمایش دادند و حاصلش این پست شد. این پاورپوینت زیبا و تأمل برانگیز در اینجا قرار میگیرد. مسلماً تماشایش خالی از لطف نیست و ضرر نمیکنید، گرچه تکراری باشد. تکرارش برای نگارنده هر دفعه جذابتر بود. هر جا که روم روی دل آرای تو بینم هر سو نگرم قامت رعنای تو بینم در شمع و گل و بلبل و پروانه و گلزار مهر و مه و اختر، رخ زیبای تو بینم مهر تو نه مهری است که از دل بتوان برد من خلق جهان عاشق و شیدای تو بینم مشتاق جمال تو نه تنها شده موسی کاندر دل هر ذره تمنای تو بینم ذات تو چه مرموز و عجیب است و پر اسرار عالم همه را غرق تماشای تو بینم یک بیش نباشی و نداری تو سرایی با این همه هر جا نگرم جای تو بینم
[ چهارشنبه 91/7/12 ] [ 5:56 عصر ] [ حسین هاتفی ]
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن! یکی از مواردی که دوستداران اخلاق و عرفان دغدغه آن را دارند، داشتن استاد خوب و توانا و متخصص است. این استاد یا کم پیدا میشود یا اصلاً پیدا نمیشود. به برکت حضرت معصومه سلام الله علیها در شهر قم این اساتید یافت میشوند. درس اخلاق علامه مصباح یزدی حفظه الله از امشب 29/06/91 در دفتر مقام معظم رهبری آغاز میشود. البته برای دوستداران ایشان که خارج از قم هستند و یا نمیتوانند حضوراً شرکت کنند، از امسال امکان پخش زنده آن از طریق این لینک که از سایت اطلاع رسانی ایشان است، فراهم شده است. البته باید توجه کرد که نبود استاد همه گزینهها را منتفی نمیکند. بلکه عمل به دستوراتی که به صورت کلی و عمومی در قرآن کریم و روایات آمده است و عمل خالصانه و تقوا و وظیفه خود را به نحو شایسته انجام دادن، همگی زمینه ساز سعادت انسان میباشند و کم نبودهاند بندگانی که از این راه ها به قرب الهی رسیدهاند. عمل به دستورات دین، اساس کار میباشد. در سوره عنکبوت آیه 69چنین آمده است: وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد؛ و خداوند با نیکوکاران است. این که میفرماید بعد از جهاد و تلاش، مومن مشمول هدایت الهی میشود، اشاره به این است که خداوند اسباب و وسایل هدایت و به عبارتی سیرِ در طریق مستقیم را برایش فراهم مینماید. یکی از این وسایل، همان استاد و مرشد است که طبق وعده الهی، نصیب تلاشگران خواهد شد. قدم های نخستین این راه، عهد و پیمان و سپس مراقبه و محاسبه میباشد. وقتی از آیة الله بهجت رحمه الله پرسیده شد که استادی به ما معرفی کنید، فرمود: «به هر آن چه میدانید صحیح است، عمل کنید؛ اگر دیدید در سیرتان وقفهای رخ داده است، بدانید از دانستههای خود عدول نمودهاید.» به هر حال، اگر استاد حضوری یافت نشد، با مکالمه یا مکاتبه، باید از اهل فن استفاده کرد و اگر این هم ممکن نیست، باید از کتابهای مربوط بهره جست. بهترین و مطمئن ترین راه عرفان و سلوک که اگر استاد قابل قبول هم نبود مشکل آدمی را حل میکند ترک مطلق محرمات الهی و عمل به واجبات است. این راه، قطعاً مراحل عالی کمال را برای انسان فراهم میآورد. آیة الله بهجت رحمه الله فرموده است: «اگر کسی از محرمات به طور کلی پرهیز نماید، خود به خود، راه ترک مکروهات و انجام مستحبات و طی مدارج بالای معنوی باز شده و...» [ چهارشنبه 91/6/29 ] [ 6:59 عصر ] [ حسین هاتفی ]
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی علامه مصباح یزدی حفظه الله این کتاب شرح و تفسیری است از حضرت استاد علامه مصباح یزدی بر دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه که توسط حجت الاسلام و المسلمین اسدالله طوسی در 27 جلسه تدوین و نگارش یافته و به همت انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله چاپ و منتشر شده است. دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه دعایی است که سیدالساجدین، امام زینالعابدینعلیهالسلام به مناسبت ورود به ماه مبارک رمضان انشاء فرمودهاند. آن حضرت این دعا را به صورتی بسیار زیبا و با ترتیبی منطقی و جالب، با حمد و ستایش الهی آغاز فرموده و سپس، ضمن بیان درخواستهای خود به پیشگاه خداوند معارفی بلندمرتبه را در فقرات جداگانه به ما میآموزند. استاد مصباح یزدی مدظله در بخش اول این کتاب به بیان حقیقت حمد و شکر و تفاوت این دو، و عنایت خداوند به شاکران پرداختهاند. بخش دوم این کتاب، با توجه به فرازهای از این دعای شریف، به مسایلی چون: نقطه آغاز اشتباه شیطان و سقوط او، عامل بدبختیها و گرفتاریهای آدمی و حقیقت عبادت الاهی و هدف از آن اختصاص یافته است. اشاره به مسأله هدایت بشر با تأکید بر هدایت عام و خاص و بیان تفاوت «دین» و «ملت» در کلام امام سجاد علیه السلام از مباحث بخش بعدی این نوشتار است. امام سجاد علیه السلام در این دعا یکی از راههای هدایت بشر را ماه رمضان دانسته و این ماه را ماه خدا، ماه اسلام، ماه نزول قرآن، راه سعادت و راه طهارت و خلوص معرفی میکنند. شرح این بخش از کلام نورانی آن امام عزیز به همراه توضیح مفهوم «امالکتاب» و «لوح محفوظ» و نیز شرح حقیقت نزول قرآن بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله، اهمیت و جایگاه قرآن و مسأله جاودانگی آن، اهمیت شب قدر و ضرورت حضور مستمر حجتالاهی در عالم، مراتب روزه، مفهوم «ریا» و «سمعه» و فلسفه تکالیف الاهی با تأکید بر اخلاص در بندگی، اهمیت نماز و آثار خشوع قلبی در رفتار، در بخشهای بعدی این کتاب بیان شده است. مسأله انفاق و اهمیت آن در اسلام با توجه به این دعای نورانی و نیز تشریح آن، کاربرد زکات و خمس، مفهوم زکات باطنی در کلام امام صادق علیه السلام، توجه به خویشان، ارحام و همسایگان، فقرا و شرکت در اموال اغنیا، اخلاق معاشرت در اسلام، دفع کدورتها و قهرها و آشتی کردن با دیگران، برخورد عادلانه با دشمنان و ظالمان و برخود خصمانه با دشمنان خدا از جمله مباحث دیگری است که حضرت استاد با عنایت به فقراتی از این دعای شریف به آنها پرداختهاند. هم چنین، با توجه به محوریت صلوات در این دعا، در کنار حمد و ستایش خداوند، یک بخش از این کتاب به اهمیت صلوات بر پیامبر و اهل بیت ایشان صلوات الله علیهم اجمعین و شؤون وجودی آنان اختصاص داده شده است. [ یکشنبه 91/6/26 ] [ 4:44 عصر ] [ حسین هاتفی ]
نخور نون و ماست چرا که میشوی کج و راست بیتی که نویسنده برای دوستش به تناسب این خاطره مثلاً تراویده است! با یکی از دوستان نزدیک دوران خوابگاه (حجره)، صحبت میکردیم. حرف از خاطرات و یاد آن دوران بود. این بیت را میخواند و آهی از دل میکشید و سخن میگفت. آن موقع چه بودیم و الان چه هستیم؟ از سفرهای مشهدش میگفت: هر موقع دلم میگرفت مشهد بودم. هیچ چیز جلودارم نبود. ماهی چند بار، با اینکه سخت بود ولی میرفتم. پول نبود میرفتم. جا نبود میرفتم. یک بار در زمستان جا نبود، کف اتوبوس روی آهن سرد خوابیدم و لرزیدم تا به زیارت آقا برسم. پنجشنبه حرکت، جمعه برگشت. فقط یک زیارت و تمام. گاهی اوقات نمازهای یک ماه همهاش شکسته بود! غذای این دو روزم، صبحانه نون و ماست، نهار نون و ماست، شام هم نون و ماست. یک روز از صحن آزادی بیرون آمدم، روبه روی مهمان سرا یکی از خادمین حرم اشاره کرد و گفت: میخواهی خادم افتخاری مهمان سرا شوی و بعد هم مهمان سفره حضرت؟ با جان و دل قبول کردم. در همه سفرهایی که به مشهد داشتم چون دیر میرسیدم، یک راست مهمان سرا میرفتم و بعد هم مهمان سفره حضرت و بعد هم یک زیارت، کمتر از یک ساعت و بعد هم برگشت سمت قم! بهش میگفتیم کبوتر حرم. اما بغض گلویش را فشار میدهد. چرا؟ سه سال است که به مشهد نرفته. آن کبوتر کجاست؟ او را چه شده است؟ آن موقع چه بودیم؟ الان چه هستیم؟ شاید دیگر دلتنگ نمیشود! یا شاید... امام صادق علیه السلام: مَنِ اسْتَوَى یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ مَنْ کَانَ آخِرُ یَوْمَیْهِ خَیْرَهُمَا فَهُوَ مَغْبُوطٌ وَ مَنْ کَانَ آخِرُ یَوْمَیْهِ شَرَّهُمَا فَهُوَ مَلْعُونٌ وَ مَنْ لَمْ یَرَ الزِّیَادَةَ فِی نَفْسِهِ فَهُوَ إِلَى النُّقْصَانِ وَ مَنْ کَانَ إِلَى النُّقْصَانِ فَالْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ مِنَ الْحَیَاةِ. وسائل الشیعه، ج16، ص94. کسی که دو روزش با یکدیگر برابر باشد، مغبون و زیان دیده است. و کسی که روز دومش نیکوتر از روز اول باشد، مورد غبطه و حسرت دیگران است. و کسی که دومین روزش بدتر باشد (امروزش بدتر از دیروز باشد) از رحمت خدا به دور و ملعون است. و هر که در خود افزایشى نبیند، در حال کاهش است، و هر که رو به کاهش باشد، مرگ براى او بهتر از زندگی است! [ دوشنبه 91/6/20 ] [ 5:42 عصر ] [ حسین هاتفی ]
خیلی وقتها شده که فکر کردیم: میشه ما هم یه روزی بنده مخلص و خوب خدا بشیم؟ از گناه و جهل و غفلت خسته شده باشیم! گفته باشیم خدایا تا کی؟ شاید جواب داده باشیم: نه بابا تو کجا و بنده خوب خدا بودن کجا! مثلا در فکر و آرزوی این باشیم که چی میشد ما هم فلان مقام و یا فلان حالِ عارفی رو داشتیم مثلا اگه در صحرای کربلا بودیم امکان داشت که ما هم جزء 72 نفر میشدیم؟ این سوالها رو از خودمون میپرسیم و شاید جواب داده باشیم: من! عمراً به چنین مقاماتی برسم منِ گنهکار لیاقت ندارم در حد و اندازه این حرفها نیستم تا کی خودمون رو دست کم بگیریم؟ به گناه حر نگاه گنیم کم گناهی نبود یکی از عوامل شهادت امام حسین علیه السلام بود نا امید شد؟ جهنمی شد؟ نه! تا آخرین لحظات مرگ، در قعر جهنم بود! ولی توبه کرد موقع شهادت سرش در دامان مبارک امام علیه السلام بود همنشین امام علیه السلام شد ما هم تکلیف خودمون رو مشخص کنیم مسلمونیم شیعه ایم دوستدار اهل بیتیم علیهم السلام میدونیم فلان کار بده میدونیم فلان حرف بده میدونیم فلان نگاه بده میدونیم فلان فکر بده ولی انجام میدیم میدونیم ولی... بس نیست؟ چند سال دیگه باید بریم ها؟ شاید هم زود تر تا کی؟ با هر گناه دورتر میشویم و بازگشت و توبه سخت تر! نکنه یه وقت این دنیا و گناهانش را شوخی بگیریم کاری که عمر سعد کرد امام علیه السلام هم پیشنهاد دنیایی به او داد و هم آخرتی! ولی او چه کرد؟ شوخی نگیریم در کلاس یکی از دانش آموزان گفت حاج آقا ما به جای نماز خواندن قرصش رو میخوریم اشکال داره؟! یا دیگری بگوید دلم به حال کسانی که روزه میگیرند و گرسنگی و تشنگی میکشند میسوزد! هر کدام از ما میتوانیم جزء سرداران و سربازان امام زمان علیه السلام باشیم هر کدام از ما میتوانیم به مقامات عرفانی و کمال انسانیت برسیم عرفاء و بنده های صالح و خوب تافته جدا بافته نیستند! هر کدام از ما میتوانیم اونجوری باشیم فقط باید خود را دست کم نگیریم و در بعضی از مسائل تکلیف خود را مشخص کنیم حتی مسائل پیش و پا افتاده! أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟! «الحدید/16» لو عَلِمَ المُدبِرون عنّی کیف إشتیاقی لهم و انتظاری إلی توبتِهم لَماتوا شوقاً إلیَّ و لَقَطَعت أوصالهم اگر آنهایی که از من روگردان هستند، اشتیاق و انتظار من را به خودشان و توبه شان می دانستند، حتما حتما از شوق به من می مردند و بند بند بدنشان از هم جدا میشد! [ دوشنبه 91/3/29 ] [ 11:14 صبح ] [ حسین هاتفی ]
وقتی حادثه ای پیش می آید اگر مورد حادثه دیده، بیمه باشد خیالمان راحت است که بیمه خسارت را جبران میکند گرچه بیمه های مختلف در پرداخت خسارت فرق میکنند و شاید بعضی بهتر از دیگری باشند فقط یک چشم بر هم زدن چند ثانیه ای، چگونه جانمان را تهدید کرد؟ کارشناس بیمه میگفت: تعجب میکنم که با آن سرعت و شدت آسیب و برخورد با آن سنگهای کوهی سالم هستید؟ اما تا به حال به فکر ماشین بندگی مان بوده ایم؟ این ماشین بیمه هست تا اگر راننده اش در جاده خلافی کرد یا آسیبی دید، خیالش راحت باشد؟ نکند دچار غفلتی شود که راننده اش را هلاک کند؟ ماشین بندگی مان چه بیمه نامه ای را به همراه دارد؟ بیمه محبت اهل بیت علیهم السلام؟ بیمه نماز؟ بیمه روزه؟ بیمه اخلاق حسنه؟ بیمه احترام به پدر و مادر؟ چه بیمه ای؟ وقتی تخلفی صورت میگیرد و حادثه و خسارتی در پی آن است، بیمه درصدی از آن را کم میکند و به اصطلاح جریمه میکند! اگر در این جاده زندگی تخلفی کردیم خبر از جریمه های آن داریم؟ خبر از تشویقی های عدم تخلف داریم؟ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نَارٍ یصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِیمُ یصْهَرُ بِهِ مَا فِی بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ کُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ یخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ (حج: 19-22) برای کافران، لباسی از آتش بریده شده و مایع سوزان و جوشان حمیم بر سرشان ریخته می شود که هم درونشان با آن می سوزد و آب می شود و هم پوستشان. و آنان را با گرزهای آهنین می زنند، هر گاه بخواهند از غم و اندوه دوزخ خارج شوند و فرار کنند آنها را باز می گردانند و به آنان گفته می شود که بچشید عذاب سوزان را. عذاب و تشویقی که ابدی هست و قابل مقایسه با عذاب و تشویقی های این دنیا نیست؟ [ جمعه 91/3/19 ] [ 11:34 عصر ] [ حسین هاتفی ]
ای شهداء! پدر پیر جمارانی تان با دلی آرام و قلبی مطمئن سوی شما آمد مرحبا و طوبی لکم که حق فرزندی را اداء کردید چه نیکو و شیرین هدیه ای تقدیم پدر خود کردید خون پاک و جان خویش! چه زیباست که سالگرد شهادت عده ای از شما با روز پدر همراه است شما فرزندی خلف و صالح برای پدر پیر خویش بودید ما برای پدر پیر خویش فرزندی خلف و صالح هستیم؟ برای خوشحالی اش چه کرده ایم؟ چقدر حرفهایش را گوش کرده ایم؟ چه هدیه ای برایش تدارک دیده ایم؟ این محبت دو طرفه است، من هم به عنوان پدر پیر شما، دلم سرشار از محبتِ شما جوانان است. (79-12-8 ) بیانات در دیدار اعضاى اتحادیههاى انجمنهاى اسلامى دانشآموزان و مسئولان امور تربیتى سراسر کشور از اظهاراتی که نسبت به این پدر پیر خودتان ابراز کردید، صمیمانه متشکرم. (79-5-5 ) بیانات در دیدار گروه کثیری از جوانان استان اردبیل این پداران پیرمان جای خود! برای پدران اصلی خود چه هدیه ای تدارک دیده ایم؟ فرزند خلف و صالح هستیم؟ نکند رو سیاه در برابر پدرانمان باشیم! پیامبر صلی الله علیه و آله: أنا و علیّ أبوا هذه الامة و لحقّنا علیهم أعظم من حق أبوی ولادتهم فانّا ننقذهم ان أطاعونا من النار إلى دار القرار و نلحقهم من العبودیة بخیار الأحرار. من و على دو پدر این امت هستیم حق ما بر مردم بیشتر از حق پدر و مادر نژادى است زیرا ما آنها را در صورت اطاعت از جهنم نجات میدهیم و به بهشت برین رهنمون میگردانیم و از بندگى رهائى مىبخشیم و آزادگى را به ایشان ارزانى میداریم. بحار الأنوار، ج23، ص: 260 پیامبر صلی الله علیه و آله: أَنَا وَ عَلِیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْکَرَنَا فَقَدْ أَنْکَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مِنْ عَلِیٍّ سِبْطَا أُمَّتِی وَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ أَئِمَّةٌ تِسْعَةٌ طَاعَتُهُمْ طَاعَتِی وَ مَعْصِیَتُهُمْ مَعْصِیَتِی تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ وَ مَهْدِیُّهُمْ. من و على دو پدر این امّتیم، هر که ما را شناخت خدا را شناخته، و کسى که ما را انکار کرد، خداى را منکر شده و از على است دو سبط امّتم، و دو آقاى جوانان اهل بهشت: حسن و حسین و از فرزندان حسین نه امام و پیشوایند که فرمانبردارى آنها فرمانبردارى من، و نافرمانى ایشان نافرمانى من است نهمین آنها قائم و مهدى ایشان است. بحار الأنوار، ج26، ص: 343 پ.ن: میلاد پدرمان بر همه پدران و مردان و زنان مبارک باشد. إن شاء الله عیدی را از دست خودشان بگیریم. [ یکشنبه 91/3/14 ] [ 11:55 عصر ] [ حسین هاتفی ]
|
||