شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

تسبیح دیجیتال
+ [وبلاگ] *سنگرهاي تبليغي* چشمهايم دنبالشان مي‌دويد و براي دلم فالله خير حافظاً و هو أرحم الراحمين مي‌خواندم و ذره ذره وجودم سنگيني فرسنگها فاصله را تا يا ليتنا کنّا معک حس مي‌کرد. اينکه چه گذشت و چه شد که به مسجد جامع امام حسن مجتبي عليه السلام در شهرک شهيد بروجردي رسيديم، بايد گفت بماند و وقت خواننده ارزشمند. عصر بود، خبر از محل اسکان نداشتيم http://mehraban63.ParsiBlog.com/Posts/165/
خبر از محل اسکان نداشتيم و خسته‌ي همايش صبح و جاده‌هاي تهران بوديم! چند نفر از مسجد بيرون آمدند و با مزاح دور سرمان چرخاندند و بالاخره ماندگار شديم و همان جا شد قرارگاه! از پله‌ها که بالا آمديم روي کاغذي نوشته بود: خدا قوّت. يک نوشته بود، اما نمي‌دانم چرا وقتي که مي‌خواندي خستگي از تن و روحت زائل مي‌شد. همين که وارد فضاي مسجد مي‌شدي معنويت و رنگ و بوي شهدا را احساس مي‌کردي. اين بچه‌ها که بودند؟
آنجا که بودي بدون اغراق حس مي‌کردي که اين مسجد خود بهشت است، خود بهشت. کمتر کسي است که جنگ نرم را چون جنگ سخت بپندارند و حتي از آن بيشتر بترسد. اما آنجا عمليات بود. عمليات والفجر مقدماتي با دو مرحله. گردان 313 علي بن ابي طالب عليه السلام. گروهان شهيد کاوه و شهيد زين الدين و شهيد همت. سراسر تهران. نگارنده هم ستون پنجم گروهان شهيد کاوه بود! بچه‌ها هر روز صبح با رمز اعلام شده از سوي فرمانده ...
mp3 player شوکر
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top