شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ [وبلاگ] *پابرهنه* هوا رو به گرمي مي‌رود. آفتاب روي خوشي ندارد و خشم خود را از آنچه اتفاق مي‌افتد و مي‌بيند فرو مي‌برد! عبادالله معبود را گرداگرد نفس و دنياي مادي جستجو مي‌کنند و دور نشانش مي‌چرخند. حيران و دوان دوان در صفا و مروه‌ي نفس، دنبال خويش هستند. نفهميد و تمام شد..http://mehraban63.ParsiBlog.com/Posts/163/
مي‌آيد، جاکفشي 313 را که نشان کرده بود، نگاه مي‌کند، اما خبري از نفربرش نيست! به دليل شباهت بسيار، جاکفشي مسيرهاي ديگر را هم نگاه مي‌کند اما اثري از آن نيست. لبخند تلخي مي‌زند و خارج مي‌شود. سنگهاي سفيد پاهايش را نوازش مي‌کنند و او استوار و بدون ناراحتي تا کنار خيابان قدم مي‌زند.
دست فروش دوان دوان نزديک مي‌شود، نفربري در دست دارد و خندان به پاهايش نگاه مي‌کند. همه نگراني‌اش رنگ مي‌بازد و با خوشحالي سمت دست فروش مي‌رود تا هديه‌اي براي پاهايش تهيه کند. اما نگاهي به دو تکه لباس احرامش مي‌اندازد و با خود مي‌خندد ...
*فانوس
:(
ساعت دماسنج
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top