این مطلب برگرفته از سخنان استاد مرتضی آقا تهرانی است. اگر بخواهیم نیازهای عاطفی کسی را بدانیم که چیست، خوب است به خودمان برگردیم و ببینیم از نظر عاطفی چه نیازهایی داریم. گاهی میخواهم بفهمم شما چه احساسی دارید و عواطف شما چه میطلبد، باید خودم را جای شما بگذارم. بچهها نیز همین طور هستند. باید دوران بچگی خودم را به یاد بیاورم و خودم را جای او بگذارم و ببینم چه میخواهد. تصورات آن روز هست. میخواستم به من احترام بگذارند و مثل بزرگترها به من نگاه کنند. یادم هست بارها گریه کردم که چرا شلواری که برای من خریدهاند، مطابق با خواست من نبود؛ شلوار پدرم کمربند داشت، ولی شلوار من نداشت. بعضی بنایشان این است که این مسائل را منطقی حل کنند، اما کودک این حرفها را نمیفهمد. او احساس میکند که شما با او دوگانه برخورد میکنید و این را حقارت تلقی میکند. در ارتباط با همسر مسأله خیلی آسانتر است. همسران به این دلیل که با یکدیگر تفاوت سنی ندارند و در یک سطح هستند، میتوانند با هم کنار بیایند. فکر میکنم فردی که نتواند چنین درکی داشته باشد خیلی ضعیف است. امام علی علیه السلام در سفارشی که به امام حسن علیه السلام میکنند، میفرمایند: إجْعَلْ نَفْسَکَ مِیزَاناً فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ غَیْرِکَ فَأَحْبِبْ لِغَیْرِکَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِکَ وَ اکْرَهْ لَهُ مَا تَکْرَهُ لِنَفْسِکَ وَ لَا تَظْلِمْ کَمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ وَ أَحْسِنْ کَمَا تُحِبُّ أَنْ یُحْسَنَ إِلَیْکَ وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِکَ مَا تَسْتَقْبِحُ مِنْ غَیْرِکَ ... و لَا تَقُلْ مَا لَا تُحِبُّ أَنْ یُقَالَ لَک. تحف العقول، ص74. نهج البلاغه صبحی صالح، ص397. «نفس خود را میزان و ترازویی بین خودت و دیگران قرار بده. پس چیزی را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست داشته باش و چیزی را که برای خود دوست نداری برای دیگران نیز دوست نداشته باش. ظلم نکن همانطور که دوست نداری به خودت ظلم شود. احسان و نیکی کن همانطور که دوست داری با خودت احسان و نیکی کنند. از چیزی که برای خودت بیزاری، برای دیگران نیز بیزار باش. و چیزی را که دوست نداری بشنوی، نگو.» اگر به این دستور عمل شود بسیاری از مسائل حل خواهد شد. اگر میخواهم همسرم به مادرم توهین نکند، به مادرش توهین نکنم. اگر دوست دارم مادرم را دوست بدارد، مادرش را دوست بدارم. و دیگر مسائلی که در زندگی پیش می آید. عمل به این حدیث در زندگیِ شخصی و اجتماعی، جهان را گلستان میکند. [ جمعه 91/6/10 ] [ 6:9 عصر ] [ حسین هاتفی ]
مطلب زیر بر گرفته از صحبتهای استاد مرتضی آقا تهرانی است. یکی از اشکالاتی که به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله میکردند این بود که به حرف همه گوش میکند. قرآن میفرماید: «قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَکُمْ» «توبه، 61» این عیب نیست که پیامبر به حرف این و آن گوش میدهد، این به نفع همه است. خیلی وقتها چنان که مرد حاضر نباشد مشکلات خانه را گوش کند، خانم دیگری را پیدا میکند و حرف خود را به او میگوید! بچهها میخواهند با پدرشان حرف بزنند. تحکیم خانواده و بقای آن به این است که همه احساس ارزش کنند. که با بی توجهی به صحبتهای یکدیگر، این عدم احساس ارزش به وجود می آید. چرا گاهی از اوقات بچهها به کار ناشایستی دست میزنند؟ برای اینکه میخواهند توجه شما را به خود جلب کنند! پس باید با جان و دل به حرفهای اهل خانه گوش کرد. آقایی رفته بود زن دوم گرفته بود. من به او گفتم: چرا همسر دوم گرفتی؟ گفت: واقعیت را بخواهی به این خاطر تجدید فراش کردم که زن من، حال گوش دادن به حرفهای من را نداشت!! من دومی را به این خاطر انتخاب کردم که فقط با او حرف بزنم. نمیخواهم بگویم او کار خوبی کرده است، بلکه میخواهم بگویم زن اول کار درستی نکرده است که به سخنان شوهرش بی توجه بوده است. گاهی اوقات گوش دادنِ با دقت به صحبتهای همدیگر، زندگی شیرینتر و صمیمیتر میشود. [ جمعه 91/6/3 ] [ 12:52 عصر ] [ حسین هاتفی ]
مطلب زیر برگرفته از صحبتهای استاد مرتضی آقا تهرانی است: گاهی به مردی که یک لیوان آب به دست همسرش میدهد، میگویند زن ذلیل است اگر جایی خواست برود و همسرش گفت: بمان و نرو، میگویند زن ذلیل! یا هر جا مردی حرف همسرش را گوش میکند، میگویند زن ذلیل است اگر به همسرش احترام گذاشت، میگویند زن ذلیل است این یک اشتباه است که به صورت بی حد و مرز، هر هماهنگ شدنی را زن ذلیلی بگوییم باید حد و مرزش را تعیین کنیم گفتن همین الفاظ و طعنه ها باعث می شود که محبتها و خدمات متقابل زوجین کمرنگ شود ما بچه مسلمانیم بچه مسلمانها باید بر اساس ضابطه شرع عمل کنند تا جایی که خلاف شرع و عرف نباشد همسران باید رفیق و همراه هم باشند به این حدیث زیبا توجه کنیم امام علی علیه السلام میفرماید روزی پیامبر اکرم صلی الله علی و آله بر ما وارد شدند در حالی که حضرت زهرا سلام الله علیها کنار دیگی نشسته بودند و غذا طبخ میکردند و من عدس پاک میکردم آیا سزاوار است کسی این کار امیرالمؤمنین علیه السلام را به زن ذلیلی تعبیر کند؟! پیامبر فرمود ای ابا الحسن، گفتم لبیک یا رسول الله. فرمود به سخن من گوش بده که آن چه میگویم، جز آن چه خدا به آن امر کرده است، نیست: مردی نیست که در خانه، همسرش را کمک کند مگر اینکه به تعداد هر مویی که بر بدن دارد، خداوند به او ثواب عبادت یک سال که روزهایش روزه و شبهایش را به راز و نیاز مشغول باشد، عطا میکند. به او همان ثوابی را میدهد که به صابرانی همچون داوود نبی، یعقوب و عیسی داد. ای علی کسی که همسرش را در خانه کمک کند و احساس بزرگی نکند، خدای متعال نام او را در دفتر شهیدان مینویسد و در عوض خدمت او به همسرش در هر شبانه روزی ثواب هزار شهید برای او مینویسد و هر قدمی که در این راه بر میدارد، ثواب یک حج و یک عمره دارد وبه ازاء هر عرقی که در بدنش هست شهری در بهشت به او عطاء میکند. ای علی کسی که ساعتی را در خدمت همسر و خانه باشد بهتر از هزار سال عبادت و هزار حج و هزار عمره و هزار بار آزاد کردن بنده و هزار غزوه و هزار عیادت مریض و هزار نماز جمعه و هزار تشییع جنازه و سیر کردن هزار گرسنه و پوشاندن هزار برهنه و فرستان هزار اسب در راه خدا و بهتر از هزار دینار صدقه دادن به مساکین و بهتر از خواندن تورات و انجیل و زبور و قرآن و بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بهتر از دادن هزار شتر به مساکین است. این شخص از دنیا خارج نمیشود تا مکانش را در بهشت ببیند. ای علی کسی که همسرش را در خانه کمک کند، این باعث کفاره گناهانش و خاموش شدن غضب پروردگار میشود. باعث میشود حور العین در آخرت نصیبش شود و حسنات و درجاتش افزوده شود. ای علی به همسرش خدمت نکرد مگر صدّیق و شهید و مردی که خدواند هم خیر دنیا و آخرت برایش خواست و فراهم کرد. متن عربی حدیث در ادامه مطلب [ شنبه 91/5/28 ] [ 12:5 صبح ] [ حسین هاتفی ]
بعضی از دوستان شاید پست کمتر از یک ثانیه تا مرگ را خوانده باشند در حکایات رفت و آمد بین زادگاه و قم قصد گذر از یکی از غول های جاده را داشتم کمی سرعت را اضافه کردم تا زودتر از خطرش عبور کنم پلیس محترمی پرید وسط جاده! از دیدنش به سقف ماشین چسبیدم! یادگاری خودش را نوشته بود گفتن ماجرا فایده نداشت خوب است که پراید بیش از 120 تا جیغ میکشد! مگر 10 تا اضافه نشان نمیدهد؟ لطفاً عکس سرعت؟ لطف کردم و نمره منفی را لحاظ نکردم آهسته رانندگی کنید شکایت هست تشریف ببرید یزد! کارت صد آفرین به دست، سمت ماشین و حرکت پست قبلی که خاطرتان هست، فرمانده ماشین! بیداری؟ چای نمیخوای؟ میوه؟ یک لحظه کاملاً تعطیل شدم صدایی وحشتناک میآید صدای ترکیدن دو لاستیک کسی بلند و مکرر صدایم میکند حس چب کردن! تعادل ندارد به این طرف و آن طرف از جاده برون شده بودیم و بر قلوه سنگهایی که معلوم نبود از کجا آمدهاند سواری کردیم! دیگر جریمه را فراموش کردم و به فکر این جریمه بزرگ افتادم فقط 20 کلیومتر تا شهر (دوستانی که میدانند دقیقا امام زاده سید نور الدین علیه السلام) الحمد لله رب العالمین خدایا عاقبت امر همه ما را ختم به خیر بگردان نکند که ماشین بندگیمان در جاده زندگی سرعتش بیش از حد مجاز شود یا در دست انداز بیفتد یا منحرف شود یا ... همه چیز یک لحظه اتفاق میافتد بیشتر مواظب ماشین بندگیمان باشیم نکند در نزدیکیهای مقصدمان... پ.ن: این یکی، دفعه دوم بود، دفعه سوم اگر در خدمت نبودیم حلال بفرمایید. [ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 10:22 عصر ] [ حسین هاتفی ]
خیلی از کسانی که به دنبال ازدواج هستند مایلند قبل از این کار از افرادی آگاه و دانشمند در این زمینه مشاوره بگیرند. در این هنگام دلهره و ناراحتی های شدیدی سراغ افراد دم بخت می رود و قدرت تصمیم گیری کافی ندارند. به دلیل نبود فرهنگ مشاوره و سخت بودن دسترسی به چنین افرادی معمولا از گرفتن مشاوره منصرف می شوند و شاید دست به بزرگترین اشتباه زندگی بزنند. سایتی هست که با داشتن کارشناسانی خبره که در زمینه مشاوره ازدواج از مهارت بالایی برخوردارند می تواند مشاور مطمئنی برای دم بختی های محترم باشد. کارشناسان این مجموعه علاوه بر مسایل ازدواج در زمینه مسائل خانواده نیز مشاوره می دهند. این سایت علاوه بر خدمات مشاوره ای از یک آرشیو ممتاز در زمینه سوال و جواب های مربوط به ازدواج برخوردار است و به جرأت می توان گفت چنین جامعیتی در هیچ سایت اینترنتی یافت نمی شود. برای بازدید از این سایت می توانید روی لینک کلیک کنید. [ جمعه 90/12/5 ] [ 10:22 صبح ] [ حسین هاتفی ]
دوستان مهربان! همان طور که می بینید قالب وبلاگ عوض شده. چون عکس رو نمایش نمی داد، با اینکه خیلی قالب قبلی رو دوست داشتم، مجبور شدم که این قالب رو انتخاب کنم. البته وقتی همه اصلاح ها رو انجام دادم و کلی زحمت کشیدم، فهمیدم که مشکل کجا بوده و ربطی به قالب نداشته، بماند... حالا نمی دونم بهتر شده یا نه؟ اما وقتی قالب رو عوض می کردم به این فکر افتادم که: ما انسانها هم قالب های شخصیتی متفاوتی داریم. قالب قبلی وبلاگ توانایی بارگذاری عکس رو نداشت. پس کارایی لازم رو نداره و باید عوضش کرد. بعضی از انسانها هم قالباشون توانایی بارگذاری خیلی از چیزها رو نداره. قالبهاشون گنجایش محبت و وفا و صدق و انسانیت و... نداره. بعضیا هم گنجایش معنویت رو ندارند. قالبهاشون نمی تونه عکسهای دین رو آپلود کنه. بعضیا هم قالبشون آپلود میکنه. اما فقط فایلهای ویروسی رو. مواظب قالبهامون باشیم و بعضی وقتا بهشون سر بزنیم، ببینیم چه چیزهایی رو آپلود می کنند. شاید وقت عوض کردن قالب باشه. إن شاء الله کار بلد باشیم و به گونه ای قالب قبلی رو ساخته باشیم، تا وقتی می خواهیم عوضش کنیم، راحت باشه و بتونیم و فرصت رو از دست ندهیم. أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟! «الحدید/16» [ جمعه 90/11/28 ] [ 5:9 صبح ] [ حسین هاتفی ]
امروز آخرین امتحان پایان ترم داشتیم. قلم یاری نمی کرد، امانت دار خوبی نبود، امید حضور استاد را می کشید، تا شفیعش شود و او را راهنمایی کند، ولی خبری نبود. وای از نمره ای که صاحب قلم خواهد گرفت. به جای فکر کردن به سوالها لحظه ای به تأمل نشستم. غم وجودم را فرا گرفت. از اینکه سربلند نیستم. خوب نخوانده ام. بازیگوشی کرده ام و ترس از نمره و ... پیش خود گفتم وای از امتحانی که در راه است و دیر یا زود فرا می رسد. نکند آن امتحان غیر قابل توصیف هم مثل این ... موقع این امتحان ها می لرزیم و دلهره داریم و اضطراب وجودمان را می گیرد. به تکاپو می افتیم و ... إن شاء الله در امتحان رو به نزدیک سر بلند بیرون بیاییم و مشق های دنیایمان رو خوب بنویسیم و درس ها رو خوب بخوانیم تا ... إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا «الکهف/7» الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیاةَ لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ «الملک/2» [ پنج شنبه 90/11/20 ] [ 10:47 صبح ] [ حسین هاتفی ]
دیروز صبح رفتم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها. خودم هم تعجب کردم. عجب! پام به حرم باز شده. البته رفتم برا دیدن یه دوست. که خیلی دلم رو پریشون کرد و تا الان افسرده ام. گفت میخاد از خانمش جدا بشه. البته در جریان مشکلاتش بودم، نه تا این اندازه که بخاد از خانمش جدا بشه. هشت ساله ازدواج کردن. سه تا بچه دارن. کوچیکیش پنج ماهش است و بزرگیش هم هفت سالش. هر چی خونده بودم و هر چی بلد بودم، تحویلش دادم. به التماس افتادم و .... ولی فایده نداشت. حرف خودش رو می زد: تصمیم خودمون رو گرفتیم. دیگه نمی تونم ادامه بدم. ازش متنفرم و این مشکل و اون مشکل داریم و .... چرا باید اکثر ازدواج ها تحمل یکدیگر باشه؟ می گن طبق آمار هفتاد هشتاد درصد و بلکه بیشترش این جوریه. یعنی زندگیها عاشقانه نیست. خیلیها به خاطر آبرو، به خاطر بچه، به خاطر مهریه، به خاطر سختی هاش و .... سراغ جدایی و طلاق نمی رن. چرا همه اش قهر و عصبانیت و دعوا و تحمل و حرص و افسردگی باشه. عمده ترین دلیل این مشکلات، بر می گرده به همون دوران انتخاب همسر. متأسفانه انتخاب درست صورت نمی گیره. شناختی از همدیگه ندارن. هم تراز بودن نیست. مثل همین دوست ما. پدر و مادرها بزرگترین مسئول و پاسخگو هستند. اکثرش هم به خاطر رعایت نکردن شاه کلید های زندگی است که هر زوجی باید دنبال آن باشد. توضیحش باشه برای مطالب بعدی. متأسفانه فرهنگ مشاوره هم کم است. خیلی از این مشکلات غیر قابل حل با یک راهنمایی ساده از یک مشاور متخصص، حل می شه و زندگی گلستان. هیچ زندگی تلخ نباشه و همیشه زندگی در کنار هم عاشقانه باشه نه فقط زیست تنها [ دوشنبه 90/11/17 ] [ 1:25 صبح ] [ حسین هاتفی ]
|
||