سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خبرنامه
 

خدایا این منم، بنده تو

بالاخره روزی که امیدش را داشتیم فرا رسید. روزی که سفیرِ صاحبِ مُحرَّم، ماه توبه، از دیار ما انسانها پر می‌کشد. سِرّ شهادت مسلم بن عقیل در این روز چیست، خدا می‌داند. راستی دعای این روز هم از آنِ اباعبدالله علیه السلام است. بندگی و شهادت و ولایت و ایثار و توبه و گذشت، همه؛ در این روزها به هم گره خورده است!

در هیچ روزی به اندازه این روز، خداوند بندگان خود را از آتش جهنم آزاد نمی‌کند؛ برای توبه و بخشش، بعد از شبهای قدر می‌توان به این روز امید داشت. بنده‌ی من تو را بس نیست؟ روزهای جداییمان کافی نیست؟ کمی طولانی نشده؟ من دیگر تحمل ندارم؟ تو چگونه تحمل می‌کنی؟ نمی‌خواهی باز گردی؟ منتظرت هستم، بیا...

پروردگار مهربان ما خودش می‌گوید: وَهُوَ الَّذِی یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیعْفُو عَنِ السَّیئَاتِ وَیعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدیها را می‌بخشد، و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند. شوری/25. خودش می‌گوید: لَو عَلِمَ المُدبِرون عَنّی، کَیفَ إشتیاقی بِهم و إنتِظاری إلی تَوبَتِهم، لَماتُوا شَوقاً عَلَیّ و لَقطعت أوصالُهم. اگر روی گردانندگانِ از من می‌دانستند که اشتیاقم به آنها و بازگشتشان چگونه است، حتما از شوق بر من می‌مردند و رگهای گردنشان قطع می‌شد!

بعضی از بندگان خداوند لذتِ معنویت و حلاوت عبادت را نچشیده‌اند و فقط در لذت‌های کاذب و زود گذرِ گناه و معصیت غوطه‌ور هستند، اما غافل از شیرینی و لذتِ معنویت هستند. فکر می‌کنند که دیگر تمام است و خداوند آنها را دوست ندارد. اما غافل از اینکه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرموده: توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناهی نکرده باشد. میزان الحکمه، ص169. غافل از اینکه فرموده: إنّ اللَّه تعالى یُحبّ الشّاب‏ التّائب. خداوند جوان‏ توبه‏ کار را دوست دارد. نهج الفصاحه، ص305.

غافل از اینکه اگر توبه واقعی و پشیمان باشد و قصد بازگشت نداشته باشد، همان گناهانش تبدیل به خوبی و نیکی می‌شود، باور نداری؟ خودش فرموده: إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل می‌کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! الفرقان/70.

خداوند به حضرت داود وحی کرد: ای داود! هر گاه بنده‌ی مومنِ من گناهی کند و سپس از آن گناه برگردد و توبه نماید و به هنگام یاد کردن از آن گناه از من شرم کند، او را بیامرزم و آن گناه را از یاد فرشتگان نگهبانِ اعمال ببرم و آن را به نیکی بدل کنم و از این کار مرا باکی نیست که من مهربانترین مهربانانم. میزان الحکمه، ص173.

بهترین فرصت است، کاملاً مثل اینکه پدری آغوشش را باز کرده و منتظر بازگشت فرزند خطاکار خود هست. فقط باید بنده‌ی زرنگی باشیم و فرصت را غنیمت بشمریم. خدایا به ما شیرینی و حلاوت ذکر و عبادت خودت را بچشان و از شیرینی کاذب و زود گذر گناهان نجات بده. إن شاء الله بچشیم تا سراغ لذتهای پوچ نرویم. این نامه‌ای است از یک جوانِ توبه کرده در اعتکاف رمضان که به ایمیل یکی از دوستان فرستاده است:

از اون روزی که توی اعتکاف با هم صحبت کردیم، زندگیم از این رو به اون رو شد. فهمیدم کی هستم و کجام. خیلی پشیمونم چرا چهار سال پیش نفهمیدم که دارم راهِ اشتباهی میرم. نماز نخوندن؛ با دختر، رابطه‌های مختلف داشتن؛ بیخیال بودن و هزار تا اشتباه دیگه. از اون روز که از اعتکاف بیرون اومدم، از این رو به اون رو شدم. خدا رو شکر دیگه آدمِ گذشته نیستم و نخواهم شد.

تازه فهمیدم نمازِ سر وقت خوندن، چه صفایی داره، تازه فهمیدم توبه کردن چه صفایی داره، تازه خودم رو پیدا کردم، تازه فهمیدم نماز شب خوندن عجب حال و هوایی داره که تو دل شب بلند بشی وضو بگیری و نماز بخونی. تازه فهمیدم تو قنوت نماز وتر دعا کردن عجب حال و هوایی داره. چقدر باحاله روزی یک صفحه قرآن بخونی و با خدا درد و دل کنی، فقط پشیمونم چرا زودتر خودم رو پیدا نکردم. اشتباه نشه تا قبل از عید فطر هنوز یک جورایی شیطون گولم میزد، ولی میشه بگی تقریبأ یک ماه همه چی رو گذاشتم کنار.

 اگر لذت ترک لذت بدانی

دگر شهوت نفس، لذت نخوانی

هزاران در از خلق بر خود ببندی

گرت باز باشد دری آسمانی


[ چهارشنبه 91/8/3 ] [ 6:7 عصر ] [ حسین هاتفی ]

شهید چمران

شهید چمران شهیدی که امام خمینی او را هنرمند خطاب می کند

می‌فرماید ما هم می‌توانیم مثل او باشیم.

شهیدی که استاد درس عشق و بندگی واقعی است.

شهیدی که همسرش (غاده) پس از گذشت سالها از زندگی شان

نمی‌داند که او کچل است و مو ندارد و این نکته را باید از زبان دوستش بشنود.

محو عشق و روح ملکوتی و عرفانی همسرش شده که به ظاهر او توجه ندارد!

بله! باورش سخت است.

داستان نیست و برای اهل کوه قاف اتفاق نیفتاده!

چه می‌شود که بعضی از شهدا به این مقامات می‌رسند؟

ره صد ساله را یک شبه طی می‌کنند؟

یعنی ما هم می‌توانیم؟

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ  «آل عمران/92»

هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی‌رسید

مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق می‌کنید، خداوند از آن آگاه است.

شهدا جان خود و بهترین آرزوهای خود را در راه خدا فدا کردند.

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ. «التوبة/111»

خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده.

یکی از جاهایی که گران فروشی جایز است و به قولی کلاه سر طرف گذاشتن اشکالی ندارد

در معامله با خداوند است که شهدا این معامله را انجام دادند و به اصطلاح گران فروشی کردند

خداوند هم از آنها خرید و این به خاطر ایثار و از جان گذشتگی و عشقی است که آنها انجام دادند.

مقداری از دلنوشته‌ها شهید چمران را مطالعه بفرمایید تا اندکی از عشق شهید چمران را ببینید:

اینها را به نیت آن ننوشته‌ام که کسی بخواند، و بر من رحمت آورد، بلکه نوشته‌ام که قلب آتشینم را تسکین دهم، و آتشفشان درونم را آرام کنم.

هنگامی که شدت درد و رنج طاقت فرسا می‌شد، و آتشی سوزان از درونم زبانه می‌کشید و دیگر نمی‌توانستم آتشفشان وجود را کنترل کنم،

آنگاه قلم به دست می‌گرفتم و شراره‌های شکنجه و درد را، ذره ذره از وجودم می‌کندم و بر کاغذ سرازیر می‌کردم... و آرام آرام به سکون و آرامش می‌رسیدم.

... چه خوش است؛ دست از جان شستن و دنیا را سه طلاقه کردن،

از همه قید و بند اسارت حیات آزاد شدن

... خوش دارم که کوله بار هستی خود را که از غم و درد انباشته است بر دوش بگیرم، و عصا زنان به سوی صحرای عدم رهسپار شوم.

خوش دارم از همه چیز و همه کس ببرم و جز خدا انیسی نداشته باشم.

خوش دارم که زمین زیر اندازم و آسمان بلند رواندازم باشد و از همه زندگی و تعلقات آن آزاد کردم.

... خوش دارم که مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد بسپارند، تا حتی قبری را از این زمین اشغال نکنم.

خوش دارم هیچ کس مرا نشناسد، هیچ کس از غمها و دردهایم آگاهی نداشته باشد،

هیچ کس از راز و نیازهای شبانه‌ام نفهمد، هیچ کس اشکهای سوزانم را در نیمه‌های شب نبیند،

هیچ کس به من محبت نکند، هیچ کس به من توجه ننماید، جز خدا کسی را نداشته باشم،

جز خدا با کسی راز و نیاز نکنم، جز خدا انیسی نداشته باشم، جز خدا به کسی پناه نبرم.

پ.ن: در بعضی از کلاسها از دانش آموزان خواستم که آرزوهایشان را بنویسند

به آرزوهای خودم و دانش آموزان که نگاه کردم دیدم چقدر فرق است بین آرزوهای من و آن شهید.

عشق و آرزوی او چه بود و ...


[ چهارشنبه 91/3/31 ] [ 3:47 عصر ] [ حسین هاتفی ]

خیلی وقتها شده که فکر کردیم:

میشه ما هم یه روزی بنده مخلص و خوب خدا بشیم؟

از گناه و جهل و غفلت خسته شده باشیم!

گفته باشیم

خدایا تا کی؟

شاید جواب داده باشیم:

نه بابا تو کجا و بنده خوب خدا بودن کجا!

مثلا در فکر و آرزوی این باشیم که چی میشد ما هم فلان مقام و یا فلان حالِ عارفی رو داشتیم

مثلا اگه در صحرای کربلا بودیم امکان داشت که ما هم جزء 72 نفر میشدیم؟

این سوالها رو از خودمون میپرسیم و شاید جواب داده باشیم:

من! عمراً به چنین مقاماتی برسم

منِ گنهکار لیاقت ندارم

در حد و اندازه این حرفها نیستم

تا کی خودمون رو دست کم بگیریم؟

به گناه حر نگاه گنیم

کم گناهی نبود

یکی از عوامل شهادت امام حسین علیه السلام بود

نا امید شد؟

جهنمی شد؟

نه!

تا آخرین لحظات مرگ، در قعر جهنم بود!

ولی توبه کرد

موقع شهادت سرش در دامان مبارک امام علیه السلام بود

همنشین امام علیه السلام شد

ما هم تکلیف خودمون رو مشخص کنیم

مسلمونیم

شیعه ایم

دوستدار اهل بیتیم علیهم السلام

میدونیم فلان کار بده

میدونیم فلان حرف بده

میدونیم فلان نگاه بده

میدونیم فلان فکر بده

ولی انجام میدیم

میدونیم ولی...

بس نیست؟

چند سال دیگه باید بریم ها؟ شاید هم زود تر

تا کی؟

با هر گناه دورتر میشویم و بازگشت و توبه سخت تر!

نکنه یه وقت این دنیا و گناهانش را شوخی بگیریم

کاری که عمر سعد کرد

امام علیه السلام هم پیشنهاد دنیایی به او داد و هم آخرتی!

ولی او چه کرد؟

شوخی نگیریم

در کلاس یکی از دانش آموزان گفت

حاج آقا ما به جای نماز خواندن قرصش رو میخوریم اشکال داره؟!

یا دیگری بگوید دلم به حال کسانی که روزه میگیرند و گرسنگی و تشنگی میکشند میسوزد!

هر کدام از ما میتوانیم جزء سرداران و سربازان امام زمان علیه السلام باشیم

هر کدام از ما میتوانیم به مقامات عرفانی و کمال انسانیت برسیم

عرفاء و بنده های صالح و خوب تافته جدا بافته نیستند!

هر کدام از ما میتوانیم اونجوری باشیم

فقط باید خود را دست کم نگیریم و در بعضی از مسائل تکلیف خود را مشخص کنیم

حتی مسائل پیش و پا افتاده!

أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ

آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟!

«الحدید/16»

لو عَلِمَ المُدبِرون عنّی کیف إشتیاقی لهم و انتظاری إلی توبتِهم لَماتوا شوقاً إلیَّ و لَقَطَعت أوصالهم

اگر آنهایی که از من روگردان هستند، اشتیاق و انتظار من را به خودشان و توبه شان می دانستند،

حتما حتما از شوق به من می مردند و بند بند بدنشان از هم جدا میشد!


[ دوشنبه 91/3/29 ] [ 11:14 صبح ] [ حسین هاتفی ]

بعضی از دوستان شاید پست کمتر از یک ثانیه تا مرگ را خوانده باشند 

در حکایات رفت و آمد بین زادگاه و قم 

قصد گذر از یکی از غول های جاده را داشتم

کمی سرعت را اضافه کردم تا زودتر از خطرش عبور کنم

پلیس محترمی پرید وسط جاده!

از دیدنش به سقف ماشین چسبیدم!

یادگاری خودش را نوشته بود

گفتن ماجرا فایده نداشت

خوب است که پراید بیش از 120 تا جیغ میکشد!

مگر 10 تا اضافه نشان نمیدهد؟ لطفاً عکس سرعت؟

لطف کردم و نمره منفی را لحاظ نکردم

آهسته رانندگی کنید

شکایت هست تشریف ببرید یزد!

کارت صد آفرین به دست، سمت ماشین و حرکت

پست قبلی که خاطرتان هست، فرمانده ماشین!

بیداری؟ چای نمیخوای؟ میوه؟

یک لحظه کاملاً تعطیل شدم

صدایی وحشتناک می‌آید

صدای ترکیدن دو لاستیک

کسی بلند و مکرر صدایم می‌کند

حس چب کردن!

تعادل ندارد

به این طرف و آن طرف

از جاده برون شده بودیم

و بر قلوه سنگهایی که معلوم نبود از کجا آمده‌اند سواری کردیم!

دیگر جریمه را فراموش کردم و به فکر این جریمه بزرگ افتادم

فقط 20 کلیومتر تا شهر

(دوستانی که میدانند دقیقا امام زاده سید نور الدین علیه السلام)

الحمد لله رب العالمین

خدایا عاقبت امر همه ما را ختم به خیر بگردان

پراید

نکند که ماشین بندگی‌مان در جاده زندگی

سرعتش بیش از حد مجاز شود

یا در دست انداز بیفتد

یا منحرف شود

یا ...

همه چیز یک لحظه اتفاق می‌افتد

بیشتر مواظب ماشین بندگی‌مان باشیم

نکند در نزدیکی‌های مقصدمان...

پ.ن: این یکی، دفعه دوم بود، دفعه سوم اگر در خدمت نبودیم حلال بفرمایید.


[ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 10:22 عصر ] [ حسین هاتفی ]

وقت برای خدا

لینک عکس در صورت عدم نمایش

بعضی وقتا ساعتها میشینم یه فیلم تماشا میکنم

بعضی وقتا ساعتها مشغول کار با کامپوتر هستم

بعضی وقتا ساعتها مشغول وبگردی هستم

بعضی وقتا ساعتها مشغول صحبت با دوستانم هستم

بعضی وقتا ساعتها مشغول خواندن یک کتاب یا رمان هستم

بعضی وقتا ساعتها...

برخی از ماها خیلی اهل حساب و کتابیم. مخصوصا الان که آخره سال هست

خوب است یک حساب و کتاب ساده برای پاسخ به این سوال داشته باشیم:

در سال چقدر برای نماز و دعا صرف میکنیم؟

نماز: اگر هر رکعت از نماز ما 1.5 دقیقه طول بکشد، در روز با اضافه کردن زمان تعقیبات، 35 دقیقه میشود.

که در طول یک سال، 12600 دقیقه میشود. یعنی حدود 9 روز را به خود اختصاص میدهد.

دعا: اگر ماهی یک دعای کمیل یک ساعتی، یک زیارت عاشورای 30 دقیقه ای و یک دعای توسل 30 دقیقه ای داشته باشیم:

در یک ماه تنها دو ساعت را به دعا اختصاص داده ایم و در سال فقط 24 ساعت یعنی یک روز از ما خواهد گرفت.

حال اگر روزی یک دعای فرج یک دقیقه ای و 14 صلوات یک دقیقه ای برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشیم:

در ماه تنها یک ساعت زمان صرف کرده ایم که یک سال آن تنها نیمی از روز ما را به خود اختصاص داده است.

موارد پیش بینی نشده را هم به این اعداد و ارقام اضافه کنید.

آیا ما در سال بیش از 15 روز برای خدا وقت میگذاریم؟

پ.ن1: خدایا بنده خوبی نیستم و بندگی ات نمیکنم، تو برایم خدایی کن و از دست این بنده بی وفایت سیر نشو...

پ.ن2: بنده ای که این ساعتها را بیهوده تلف میکند، ولی:

دریغ از خواندن دو رکعت نماز، دریغ از خواندن روزی یک آیه از قرآن، دریغ از... کاش زمین باز میشد...


[ چهارشنبه 90/12/24 ] [ 2:57 صبح ] [ حسین هاتفی ]
منوی اصلی

حسین هاتفی
کوله بارم سنگین، راه بسی طولانی و ناهموار، دستهایم کوتاه و خرما بر نخیل! سالهاست عهدی بسته ام، عنوانی مقدس را یدک می کشم و سربازِ نامهربانِ مهربان ترینم.
امکانات وب
مهربان های امروز: 52
مهربان های دیروز: 249
مجموع مهربانی ها: 491127
تعداد یادداشت ها: 176
103/2/7
3:17 ص
فهرست موضوعی

خاطره[25] . زندگی[18] . بندگی[16] . خداوند[15] . سفر[8] . بصیرت[8] . نماز[8] . نامحرم[7] . تبلیغ[7] . امام حسین[7] . علامه مصباح[7] . طلبگی[6] . قیامت[6] . شهید[6] . امام زمان[6] . حجاب[6] . نگاه[6] . بقیع[5] . امام خامنه ای[5] . ازدواج[5] . امتحان[5] . رمضان[5] . خانواده[4] . شهادت[4] . زیارت[4] . فرزند[4] . امام خمینی[4] . اخلاق[4] . تصادف[4] . نقد فیلم[4] . نفس[4] . مدینه[4] . معنویت[4] . گناه[4] . مرگ[4] . توبه[3] . جاده[3] . جنگ نرم[3] . انتظار[3] . شیعه[3] . عمار[3] . دعا[3] . جنگ[2] . حیاء[2] . روستا[2] . دنیا[2] . شادی[2] . شهید گمنام[2] . عمامه[2] . عروسی[2] . عشق[2] . طلبه[2] . غیرت[2] . عکس[2] . فیلم[2] . امام علی[2] . تولد[2] . پیرمرد[2] . چادر[2] . خواب[2] . فضای مجازی[2] . فقر[2] . ماشین[2] . مجازی[2] . طلاق[2] . مکه[2] . کربلا[2] . ولایت[2] . ولایت فقیه . کتاب . کفش . کلاس . کلاه . نماز شب . نوجوان . وسواس . وفای به عهد . نعمت . نقد . محبت به اهل بیت . محرم . محرم و نامحرم . مدرسه . مدیر . منا . مرغ . ماهواره . فلش . گوش . لپ تاپ . مادر . مادرانه . مسجد . مشکلات جوانان . مشهد . معرفت . معرفی سایت . معرفی کتاب . معلم . خون . خیابان . دانشجو . درخت . درس . دریا . دست راست . دشمن . حاجت . حاجی . حج . حساب . حضرت زهرا . حضرت معصومه . حضور قلب . حق و باطل . تبرک . تحقیق . تحلیل . تدبیر و امید . تقوا . تهران . جنوب . جوان . جبهه . جشن . امام هادی . اردکان . امام رضا . اسب . استاد . استاد قلی پور . اطاعت . الگو . آتش . آخرت . آرزو . آسفالت . اتوبوس . اجتماعی . اخلاص . انسان . انصاف . انفاق . انقلاب . انگشت آبی، انتخابات، فاطمیه، ولایت، شهادت، نظام اسلامی . ایران . ایمان . اینترنت . باغ . بانه . امتحان الهی . انار . انتخاب اصلح . انتخابات . بنده . بیمه . پدر . قبر . قتل . قطعنامه . قلب . قم . کفش . گریه . گمنام . غدیر . غربت . غرور . غضب . فاضلاب . فتنه . فرهنگی . فریب . طنز . ظهور . عتبات . شکر . صبحانه . صدقه . صله رحم . صلوات . عفت . عقد . عمر . عید . شور . شیطان . شهدا . شهرت . سیاست . سیاسی . شخصیت . شراب . شعر . شعور . شفاعت . شمال . زینب . ساختمان پزشکان . سعادت . دوست . دیانت . دینداری . رانندگی . رفاه . روحانی . روحانیت . خانه . دعوت . دفاع مقدس . خدمت به مردم . خلفت .