پيام
+
[وبلاگ]
*پيچ و خم تبليغ (4)*
سفرهي رحمت و غير قابل وصف و درک مهربانترين مهربانان، پهن و با همه بي لياقتي، نوکري کريم اهل بيت عليهم السلام آغاز شد، يا که بهتر بگويم به يدک کشيده شد! لحظه لحظهي اين فرصتهاي ناب ميرفت و همچنان دستها کوتاه و خرما بر نخيل!
http://mehraban63.ParsiBlog.com/Posts/156/
پارسي نامه
95/4/27
حسين هاتفي.
قبول دعوت هر شب (به جز دو شب) مردم باصفاي آنجا براي افطاري سخت بود. سنگيني برخي نگاهها، قاشق را هم سنگين ميکرد و از هنر نداشتهي فرد ميکاست و هر آنچه در قاشق داشت گاهي ميريخت!! چنان مهربان و دوست داشتني بودند که زينب هم از آنها دل نميکَند و با گريه و داد و فرياد راهي منزل ميشد و گاهي هم نوازش دخترانه بر سر پدر داشت!
حسين هاتفي.
براي بيسوادها و بي معرفتهايي چون نگارنده، سخنرانيِ محتوايي و شکليِ خوب و مفيد، مثل کابوس است و به قول معروف: هذا هو اول الکلام. افسوس که گوينده در همان خَم اول اصل و فرعش مانده بود و است.
علاوه بر ظهر، سختي سخنرانيِ ده شب اول (بلافاصله بعد از افطار) دوچندان بود و نام منبر هم شد منبر شيطاني! از شيطان و...