پيام
+
جعبه شيريني رو جلوش گرفتم، يکي برداشت و گفت:
*ميتونم يکي ديگه بر دارم؟*
گفتم: البته سيد جون اين چه حرفيه؟
برداشت ولي هيچکدوم رو نخورد. کار هميشگيش بود، هر جا که غذاي خوشمزه يا شيريني يا شکلات تعارفش ميکردند بر ميداشت اما نميخورد
ميگفت: *ميبرم با خانم و بچه هام ميخورم*
ميگفت: شما هم اين کارو انجام بديد. اينکه آدم شيرينيهاي زندگيش رو با زن و بچه اش تقسيم کنه خيلي توي زندگي خانوادگي تأثير ميگذاره.

*ياس*
91/7/7

حسين هاتفي.
سيد مرتضي آويني، کتاب دانشجويي، ص21
سدرة المنتهي
چقدر مهربون ...
*صبا*
واي خدا ...
حسين هاتفي.
اين مهرباني از همچون راد مردي بعيد نيست و غير از اين تعجب است.
حسين هاتفي.
از علاقه مندي و بازنشر تک تک دوستان و بزرگواران ممنونم.
«سيدمرتضي»
*چقدر زيبا و لطيف. خدا روح اين شهيد عزيز رو با اولياء الله محشور بفرمايد*
حسين هاتفي.
إن شاء الله و ما را با آنها