پيام

حسين هاتفي.
91/2/25

+ آفرين به اين نظم... مثل اتوبان هاي تهران؟! ترافيکي به طول 260 کيلومتر در چين! هر کدوم از من و شما ميتوانيم در اين ترافيک باشيم. هر شخصي از خودش شروع و رعايت کند. نتيجه اش ميشود اين نظم!

*ياس* 91/7/7

واقعا آفرين و ايول داره اين فرهنگشون

با تشکر از بازنشر و علاقه مندي تک تک بزرگواران

*مـــــا هــــــــــــم مــــــــــيـــــــــــــــتــــــــوانــــــــــــيـــــــــــــم*

آري ما هم مي توانيم. کافي ست اراده کنيم

خواستن توانستن است. فقط بايد بخواهيم و خود را دست کم نگيريم!

موافقم. ولي ايراني جماعت نه! ميدونين ما ايرانيا با زندگي ماشيني کنار نيومديم و هيچ وقت هم کنار نمياييم. چون هنوز فرهنگ ما با فرهنگ اونا خيلي تفاوت داره

هنر نزد ايرانيان است و بس:) خيلي ببخشيد اين تفاوت را خودمان ايجاد کرده ايم.

ببخشيدها آقاحسين عزيز! ولي من با اين جمله که هنر نزد ايرانيان هست و بس مخالفم. يه کم خيلي ايده آليستي و غير واقع بينانه است. البته ببخشيندا!

چرا مخالفم! شما از هنرهاي هفتگانه يکيش نام ببريد که از اصل بومي ايران باشه سيمنا(آمريکاييه) تئاتر(اروپاييه) نقاشي(اروپاييه) مينياتور( چينيه) مجسمه سازي...موسيقي...منظورتون کدوم هنره؟

جناب کلبه درويشي! اولا منظور شاعر بزرگ فردوسي از هنر، هنري نيست که منظور شماست. ثانيا شما کمي تاريخ را بگرديد. هنرهايي ميبينيد که اين هنرهاي هفتگانه پشيزي هم بيش نيستند. ملاک تقسيم بندي اين هنرها چيست که برميشمريد و ميگوييد اين هنرها بومي ايران نيست. با نگاه به تاريخ در ميابيم که صاحب آن هنرهاي هفتگانه چه تمدني داشتند و ايرانيان چه تمدني!

*اگر ما عقب افتاده ايم بايد ديد علتش چيست و نگوييم ايراني جماعت چه و چه؟ *يادمان باشد که اين ايراني جماعت خودمان هستيم و مثلا آن صاحب تمدن هاي بزرگ اتم نشکافته اند و انگشت حيرت به دندان نگيريم.

آقا هاتفي عزيز! کلي گويي نفرماييد! هنر يه تعريفي داره. منظورتون از هنر چيه؟ مصداقشو مي فرماين؟ ميدونين مشکل ما ايرانيا چيه؟ خيلي خودستايي رو دوست داريم! اونطرفيا هم که دارن از اين قضيه سوء استفاده ميکنن. نمونه اش کوروشه . باستان شناسان يهودي دوره شاه علمش کردن تا احساسات ناسوناليستي ما ايرانيارو تحريک کنن. هي ازش گفتيم به کشورهاي مسلمون همسايه هم ميگن: ببينين ايرانيا دوباره دنبال کشور گشايي و...

با بررسي متون کهن ادب فارسي، در مي‌يابيم که واژه «هنر» بسته به کاربرد در متن بزمي، رزمي يا عرفاني در معاني عام و متنوعي همچون انسان کامل و فرزانه، مهارتِ رزمي، هوشياري و زيرکي، قابليت، لياقت، کفايت، کياست، توانايي شگفت جسمي يا روحي، علم، معرفت، سياست، فراست، شجاعت، عدالت، زورمندي، فداکاري، شهامت، تقوي، حکمت، ديانت، فضيلت، کمال و گاه به معني صنعت و پيشه آمده است.

همچنين منظور از واژه «ايرانيان» نيز در اين بيت همانا شخص بهرام‌ گور و يارانش هستند که باکي از کرگ ژيان به دل راه ندادند و او را در شمار نياوردند.* بعضي چيزها خود ستايي نيست و حقيقت است.*