• وبلاگ : مـــ هـر بـا ن
  • يادداشت : حکايت يک دانه ي انار
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • پارسي يار : 8 علاقه ، 2 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دانشجوي مهندسي منابع طبيعي 


    سلام مامانم يه چيزايي گفت ولي فکر نميکردم اينقدر جدي بوده باشه.

    به تازگي يکي از بچه هاي اقوام پسته رو کرده بوده تو دماغش مامانش با سوزن قفلي درش اورده.

    راستي ناشناس خواهر منه.کيف کردي فهميدي ناشناس کيه مگه نه؟

    پاسخ

    سلام. بله، عجب دلي داشته اون مامان بچه اقوام شما! نخير نفهيدم ناشناس، خواهر شماست. بسي افتخار است که تشريف فرما مي شويد. البته بچه چون دايي ندارد به خاله اش مي رود.