بسم رب المهدي
وقتي فيلم مختار نامه را نگاه ميکردم ، به اين فکر ميکردم که من کجاي اين فيلم قرار دارم؟يا شايد بهتر بگويم کجاي مهدي نامه ايستاده ام....هر چه فکر کردم نتوانستم خودم را قانع کنم. ما بايد از اين فيلم مختار نامه درس بگيريم.همين حالا هم مختارها وجود دارند...ما بايد خود را بسنجيم ببينيم که صائب هاي زمانه ايم؟ يا مصعب ها؟ يا جزء کساني هستيم که به لق لقه زبان ياريش ميکنيم و وقت عمل شانه خالي ميکنيم؟؟؟؟؟؟؟روي سخنم با پشت سري ها و شانه خالي کن هاست :مبادا ناجوانمردانه مختار را تنها بگذاريم و پشتش را خالي کنيم.گول تزوير ال زبير زمانه را نخوريم.که مرگ با عزت بهتر از زندگي ننگ بار و بيعت با ال زبير است...ياران پشت سر مختار امروز : نکند که فردا دستور گردن زدنمان را بدهند !! که هر چه مجاهدت کرده باشيم.بر باد فنا ميرود...
حال بياييد صادقانه قضاوت کنيم ما کجاي مهدي نامه ايستاده ايم ؟