سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خبرنامه
 

کارناوال گناه و جشن عروسی و عروس کشان

پس از اینکه از جوار بارگاه ملکوتی حضرت معصومه سلام الله علیها و آن حرم با صفا گذشتیم، راهی منزل شدیم. ناگهان در برابرمان ترافیکی بزرگ سبز می‌شود. چه خبر است؟ نکند تصادف شده باشد؟ آن جلو چقدر شلوغ است؟ یعنی چه شده؟ نگاه مضطرب و دل آشفته می‌شود. خوشبختانه موتور سوار هستیم و از ترافیک به سختی عبور می‌کنیم.

به جمعیت میرسیم. خدا کند که طوریش نشده باشد، إن شاء الله سلامت باشد. ولی نه!! صدای آهنگ و ترانه و دست و خنده می‌آید. نه! انگار تصادفی دیگر با ماشین بندگی اتفاق افتاده و ما بی خبریم. کمی آن طرف‌تر ماشین عروس و دامادِ پیاده شده و...

بگذار خوش باشند، چقدر سخت می‌گیرید؟ چرا نمی‌گذارید دو تا جوون اول زندگیشون شاد باشند؟

شادی به چه قیمت؟ خدا می‌داند که این ترافیک کی تمام شد و آن رانندگان در عقب این کارناوال کی به مقصد رسیدند؟ و چه قدر احتمالات دیگر! گناه حق الله را را بی خیال می‌شوید و خدا می‌داند، حق الناسش را چه می‌کنید؟ پایه‌ها و خشت‌های اول زندگی خود را چگونه می‌گذارید؟ چرا نشود بدون گناه و معصیت و حق الناس، شادی کرد؟

بعدها که گرفتار می‌شوید و دعوا و سختی و مشکلات، رو به زندگی‌تان آورد، این آه‌ها و حرص خوردن‌های مردم را در ترافیک یادتان باشد. رفتن ملائکه‌ی رحمت از زندگی‌تان را بر اثر گناه، یادتان باشد، این خشتِ گناه و قدم کج را یادتان باشد. گاهی اوقات باید گفت: خودم کردم که لعنت بر خودم باد!

قرآن کریم در داستان قارون که فردی خود خواه و مغرور بود و شادی های مستانه داشت. از زبان قومش می‌فرماید: إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْفَرِحِینَ «القصص/76» قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی‌کنندگان مغرور را دوست نمی‌دارد!

همچنین در بیان عذاب‌های دوزخیان می فرماید: ذَلِکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ «غافر/75» این (عذاب) بخاطر آن است که بناحق در زمین شادی می‌کردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی می‌پرداختید!

امام علی علیه السلام می‌فرماید: سُرُورُ الْمُؤْمِنِ‏ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ حُزْنُهُ عَلَى ذَنْبِه‏. غرر الحکم، ص400.

 شادی مؤمن به طاعت پروردگار می‌باشد و حزنش بر گناه و عصیان است.

این لینک حاوی مقاله مفیدی درباره شادی و نشاط است.


[ پنج شنبه 91/6/30 ] [ 6:35 عصر ] [ حسین هاتفی ]

جنگ نرم

بی شک جنگ نرم به مراتب سخت تر و پیچیده تر از جنگ سرد و سخت می باشد

امام خامنه ای:

«امروز جمهوری‌ اسلامی‌ و نظام اسلامی‌ با یک جنگ عظیمی‌ مواجه است،لیکن جنگ نرم

که دیدم توی‌ صحبتهای‌ شما جوانها هست و الحمدللَّه به این نکات توجه دارید؛ این خیلی‌ برای‌ ما مایه ی‌ خوشحالی‌ است

خوب،حالا در جنگ نرم، چه کسانی‌ باید میدان بیایند؟ قدر مسلّم نخبگان فکری‌ ا ند.

بیانات در دیدار دانشجویان و نخبگان علمی 4/6/88

ایشان بارها تأکید بر داشتن بصیرت و صبر کرده اند که بدون آن باعث اشتباه و نابودی می شود.

ندای أین عمارش را که فراموش نکرده اید؟

اهل بصیرت و صبر کجا هستند؟!

و اما سخن این که

چه کسانی می توانند وارد عرصه و کارزار جنگ نرم شوند؟

چه کسانی باید وارد جبهه سایبری شوند؟

قطعاً میدان نبرد در اینجا با جنگ سرد و سخت تفاوت می کند!

آیا هر کسی می تواند وارد این میدان شود؟

به جای اسلحه و رگبار و کشیدن ماشه،

صفحه کلید و کلیدهایش را در دست بگیرد؟!

قطعاً نه!

چه بسا اشخاصی وارد جنگ نرم و جبهه سایبری می شوند

نه تنها آنچه را که تاکنون داشتند، از دست می دهند

بلکه شاید به نفع جبهه دشمن عمل کنند و در عمل مهره آنها باشند!

ما را به خیر تو امیدی نیست شر مرسان!

این لــیـنــک حاوی مطالب مفیدی است که بر گرفته از سخنان امام خامنه ای حفظه الله میباشد.

به علت طولانی بودن آن بخشی از مطالب مهم آن در ادامه مطلب آورده می شود.

ادامه مطلب...

[ جمعه 91/5/6 ] [ 5:3 عصر ] [ حسین هاتفی ]

دیروز بعد از یک مدت طولانی با چند نفر از دوستان عازم باغی در خارج از شهر شدیم

دوستمان که باغ را اجاره کرده بود مقداری چاغاله بادام را از درخت چید و کنار درختی گذاشت

اما هنگامی که آهنگ رفتن داشتیم خبری از آنها نبود

در جستجوی پاکت گم شده!

اما خبری نبود

چاغاله بادم به چه قیمتی

إن شاء الله که چاغاله بادام ها دلشان برای درخت تنگ شده بود

و باز به درخت چسبیده بودند!

چقدر رضای خداوند و بهشت و راحتی های آخرت را ارزان میفروشیم!


[ شنبه 91/2/30 ] [ 11:39 صبح ] [ حسین هاتفی ]

باز هم روز مادر. نشد که خدمتش برسم

گوشی رو برداشتم و در این شب ولادت بهش تبریک گفتم...

شرمنده دیگه نشد خدمت برسم

گفتم: میخوای هدیه ات رو برایت پست کنم؟

گفت: من هدیه نمیخوام فقط سلامتی و موفقیت شما رو از خدا میخوام

دلم سوخت و بیشتر میسوزه وقتی که به یاد می آورم:

دوران کودکی و نوجوانی را

چقدر از دستشان ناراحت میشدم!

چقدر دلشان را سوزاندم!

چرا مطابق میل من رفتار نمیکنند؟

الان میفهمم!

خوانندگانی که خود پدر و مادر هستند میفهمند!

وقتی پدر شدم،

حس پدر و فرزندی را چشیدم

و قطعا نو مادران هم!

فهمیدم وقتی که شب تا صبح را بیداری کشیدم

و حرص و جوشش را خوردم

وقتی که حاضرم خاری به پایش نرود و به جای او خودم آسیب ببینم

وقتی که....

چگونه زحمات آنها را جبران کنم؟

مواظب باشیم

بعضی وقتها خیلی زود دیر میشود!

امام صادق علیه السلام:

مَنْ‏ نَظَرَ إِلَى‏ أَبَوَیْهِ‏ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً.

کسی که به پدر و مادر خود با عصبانیت و بغض نگاه کند

(و آن پدر مادر در حق او ظلم هم کرده باشند)

خداوند نماز او را قبول نمیکند!

 اصول کافی، ج‏2، ص: 349

پ.ن: نگاه به گنبد حضرت معصومه سلام الله علیها کردم

آهی کشیدم

کاش میشد مادر خطابت کنم

و شما نیز مرا فرزند

از 14 سالگی مهمانت شدم

جسارت کردم و با همه بی لیاقتی یک طرفه مادر خطابت کردم


[ شنبه 91/2/23 ] [ 12:6 صبح ] [ حسین هاتفی ]

آموزش و پرورش

مسئول یکی از مدارس (در ایام تبلیغی محرم و صفر) میگفت:

ـ اینجا محیط آموزشی است و نباید ذهن دانش آموز را با این مسائل درگیر کرد

این حرفها را باید در مسجد و بالای منبر گفت.

گفتم:

ـ پس چرا اسم این سازمان، آموزش و پرورش هست.

اگر این حرفها اینجا جایش نیست و فضای اینجا فقط آموزشی هست، اسمش را بگذارید:

ســـــازمـــــان آمـــــوزش

هیچگاه خاطرات تلخ و شیرین تبلیغ در اوایل دهه 90 را از یاد نمی برم

برای حضور در مدارس چه قایم باشکی داشتیم.

بعضی از مدیران که دل شیر و دغدغه داشتند همکاری میکردند و کلاسها را در اختیارمان میگذاشتند

البته با ترس اینکه مبادا حراست و رییس کل بفهمد!

بماند که مدیری را میخواستند اخراج کنند.

فقط به خاطر اینکه دغدغه دین و پرورش روح شاگردان و فرزندان خودش را دارد

گزینه اولمان مدارس غیر انتفاعی بود

گاهی اوقات هم که مدرسه ای پیدا نمی شد، سراغ هم عقلان خود در مهد کودک میرفتیم

البته چند سالی هست که برای حضور مُبَلِغ در مدارس بخشنامه و حکم صادر میشود

ولی متاسفانه باز همان حرفها شنیده میشود و باز نبود دغدغه!

میگویند:

شرمنده درس ها عقب است

اینها فقط میخواهند از درس فرار کنند، فکر نکنید مشتاق کلاس شما هستند

دور پیشی ها (پیش دانشگاهی) را خط بکشید، پیش رویشان امر خطیر و مهم دانشگاه است!

وقت خود را با این بی ادب ها تلف نکنید، در دفتر بنشینید و با هم حرف می زنیم

در جواب این حرفها باید گفت:

یعنی اگر در طول سال فقط چند تا نیم ساعت از یک کلاس گرفته شود، دانش آموزان از درس عقب میشوند؟!

دانش آموزی که مینویسد:

به خاطر بعضی از مسائل و مشکلات، توان درس خواندن و تمرکز در کلاس را ندارم

از زندگی ناامیدم و به پوچی رسیده ام. این مشکل و آن مشکل دارم و...

دانش آموزانی که حتی حاضرند هنگام زنگ تفریح و زنگ ورزش و بعد از تعطیلی هم بمانند

آیا میخواهند از  درس و کلاس فرار کنند؟

مگر امام قدس سره نفرمود: دبستان را دریابید، دانشگاه دیر است.

در پاسخ اینکه این حرفها باید در مسجد گفته شود باید گفت:

مگر چقدر از افراد مسجد را  نوجوانان و جوانان تشکیل میدهند؟

نوجوان و جوانی که در مدرسه است، شاید هیچگاه قدم به مسجد نگذارد!

مگر آیندگان کشور و جامعه نیستند؟

مگر حدیث نداریم:

سخنی که به دل نوجوان مینشید، مانند نوشتن روی سنگ است که ماندگار میماند

نکند که در سازمان آموزش و پرورش و ... و ... تفکرات سکولاری (ضد دین) باشد.

سخن و درددل فراوان است.

باید گفت: بماند که گفتنش حکایت زبان سرخ است.

پ.ن: مدیری بود که تمام خستگی این سالها را زدود.

در اولین برخورد گفت: در این دو روز فقط میخواهم وقت خود را برای پیش دانشگاهی ها بگذارید.

اینها در حال وارد شدن به دانشگاه و جامعه و سن ازدواج و مشکلات بیشتر هستند.


[ شنبه 91/2/16 ] [ 12:18 صبح ] [ حسین هاتفی ]

علامه مصباح

لینک عکس در صورت عدم نمایش

نمردم و تجلیل از استاد علامه را دیدم

وقتی شاگرد قدیمی ات پدری ات را وصف میکرد و اشک میریخت

تو سر خود را پایین انداخته بودی و حیا میکردی

تجلیل از علامه

لینک عکس در صورت عدم نمایش

غبطه خوردم، شرمگین و اندوهگین و حسرت به دل

که کاش لیاقت شاگردی ات را داشتم

خاک کف پای تو را سرمه چشمانم میکنم، تا چه رسد به زانو زدن در برابرت

چند سال پیش کمی راحت تر از پله ها بالا میرفتی

اکنون تکیه ات بر عصا بیشتر شده، دستت را میگیرند

کاش میشد ثانیه ثانیه عمر و ذره ذره نیرویم را تقدیمت کنم

کسی که رهبر و امام ما درباره اش میگوید:

شهید مطهری و علامه طباطبایی زمان است

دشمنان داخلی و خارجی چشم دیدن تو را ندارند

شهید مطهری را با گلوله شهید کردند ولی تو را... افسوس!

کمتر کسی قدر و ارزش تو را میداند

ارزشی که فهمیدن آن در قیامت فایده ای ندارد


[ چهارشنبه 91/2/13 ] [ 1:9 صبح ] [ حسین هاتفی ]
منوی اصلی

حسین هاتفی
کوله بارم سنگین، راه بسی طولانی و ناهموار، دستهایم کوتاه و خرما بر نخیل! سالهاست عهدی بسته ام، عنوانی مقدس را یدک می کشم و سربازِ نامهربانِ مهربان ترینم.
امکانات وب
مهربان های امروز: 85
مهربان های دیروز: 97
مجموع مهربانی ها: 489486
تعداد یادداشت ها: 176
103/1/10
12:56 ع
فهرست موضوعی

خاطره[25] . زندگی[18] . بندگی[16] . خداوند[15] . سفر[8] . بصیرت[8] . نماز[8] . نامحرم[7] . تبلیغ[7] . امام حسین[7] . علامه مصباح[7] . طلبگی[6] . قیامت[6] . شهید[6] . امام زمان[6] . حجاب[6] . نگاه[6] . بقیع[5] . امام خامنه ای[5] . ازدواج[5] . امتحان[5] . رمضان[5] . خانواده[4] . شهادت[4] . زیارت[4] . فرزند[4] . امام خمینی[4] . اخلاق[4] . تصادف[4] . نقد فیلم[4] . نفس[4] . مدینه[4] . معنویت[4] . گناه[4] . مرگ[4] . توبه[3] . جاده[3] . جنگ نرم[3] . انتظار[3] . شیعه[3] . عمار[3] . دعا[3] . جنگ[2] . حیاء[2] . روستا[2] . دنیا[2] . شادی[2] . شهید گمنام[2] . عمامه[2] . عروسی[2] . عشق[2] . طلبه[2] . غیرت[2] . عکس[2] . فیلم[2] . امام علی[2] . تولد[2] . پیرمرد[2] . چادر[2] . خواب[2] . فضای مجازی[2] . فقر[2] . ماشین[2] . مجازی[2] . طلاق[2] . مکه[2] . کربلا[2] . ولایت[2] . ولایت فقیه . کتاب . کفش . کلاس . کلاه . نماز شب . نوجوان . وسواس . وفای به عهد . نعمت . نقد . محبت به اهل بیت . محرم . محرم و نامحرم . مدرسه . مدیر . منا . مرغ . ماهواره . فلش . گوش . لپ تاپ . مادر . مادرانه . مسجد . مشکلات جوانان . مشهد . معرفت . معرفی سایت . معرفی کتاب . معلم . خون . خیابان . دانشجو . درخت . درس . دریا . دست راست . دشمن . حاجت . حاجی . حج . حساب . حضرت زهرا . حضرت معصومه . حضور قلب . حق و باطل . تبرک . تحقیق . تحلیل . تدبیر و امید . تقوا . تهران . جنوب . جوان . جبهه . جشن . امام هادی . اردکان . امام رضا . اسب . استاد . استاد قلی پور . اطاعت . الگو . آتش . آخرت . آرزو . آسفالت . اتوبوس . اجتماعی . اخلاص . انسان . انصاف . انفاق . انقلاب . انگشت آبی، انتخابات، فاطمیه، ولایت، شهادت، نظام اسلامی . ایران . ایمان . اینترنت . باغ . بانه . امتحان الهی . انار . انتخاب اصلح . انتخابات . بنده . بیمه . پدر . قبر . قتل . قطعنامه . قلب . قم . کفش . گریه . گمنام . غدیر . غربت . غرور . غضب . فاضلاب . فتنه . فرهنگی . فریب . طنز . ظهور . عتبات . شکر . صبحانه . صدقه . صله رحم . صلوات . عفت . عقد . عمر . عید . شور . شیطان . شهدا . شهرت . سیاست . سیاسی . شخصیت . شراب . شعر . شعور . شفاعت . شمال . زینب . ساختمان پزشکان . سعادت . دوست . دیانت . دینداری . رانندگی . رفاه . روحانی . روحانیت . خانه . دعوت . دفاع مقدس . خدمت به مردم . خلفت .